فهیمه صالحی؛ میترا اعلایی؛ سید نجم الدین مرتضوی؛ سید علیرضا سلامی؛ حسن رضادوست
چکیده
اثر باکتری باسیلوس سوبتیلیس با غلظتهای صفر و cfu/ml 102، 105، 106، 108 روی دو اکوتیپ زعفران زراعی (نطنز، زنجان) طی سال های زراعی 1397 - 1398 در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی به صورت فاکتوریل با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تعداد برگ در هر بنه، متوسط طول برگ ها، گل ها، گلبرگ ها و کاسبرگ ها، وزن تر و وزن خشک کلاله، عملکرد تر و خشک گل، تعداد ...
بیشتر
اثر باکتری باسیلوس سوبتیلیس با غلظتهای صفر و cfu/ml 102، 105، 106، 108 روی دو اکوتیپ زعفران زراعی (نطنز، زنجان) طی سال های زراعی 1397 - 1398 در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی به صورت فاکتوریل با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. تعداد برگ در هر بنه، متوسط طول برگ ها، گل ها، گلبرگ ها و کاسبرگ ها، وزن تر و وزن خشک کلاله، عملکرد تر و خشک گل، تعداد گل در هر کرت، میزان فنل و آنتوسیانین گلبرگ و میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم اندازهگیری شد. کلیه صفات مورفولوژیک به طور معنیداری تحت تاثیر کاربرد باکتری قرار گرفتند. بیشترین مقدار وزن تر و خشک کلاله در هر بوته در غلظت cfu/ml108 (به ترتیب 44/41 میلیگرم و 13/7 میلیگرم) و کمترین در تیمار شاهد (به ترتیب 91/32 میلیگرم و 14/6 میلیگرم) مشاهده شد. اکوتیپ نطنز بیشترین میزان وزن تر و خشک کلاله را داشت. بیشترین میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم در غلظت cfu/ml108 (به ترتیب 55/5 درصد، 66/2061ppm و 8/7540ppm) و کمترین در شاهد (به ترتیب 25/3 درصد، 42/1314ppm و 8/4391ppm) گزارش شد. بیشترین میزان نیتروژن و فسفر در اکوتیپ زنجان مشاده شد. با توجه به نتایج، میتوان استفاده از باکتری باسیلوس در غلظت مناسب را به عنوان کود زیستی در راستای دستیابی به شاخصهای رشدی مطلوب در زعفران سودمند دانست.
فاطمه خوش سخن؛ مصباح بابالار؛ سید علیرضا سلامی؛ محمدحسین میرجلیلی؛ رضا شیخ اکبری مهر
چکیده
رزمارینیکاسید ترکیب دارویی مهم و دارای فعالیتهای بیولوژیکی متعددی همچون آنتیاکسیدانی، آنتیموتاژن، ضدباکتری، ضدالتهاب، ضدحساسیت و ضدآلزایمر میباشد. در این پژوهش کالوسزایی و میزان تجمع رزمارینیکاسید در گیاه مریمگلی (کالوس، گیاهچه سترون و برگ گیاه مادری) بررسی شد. برای این منظور ریزنمونههای برگی در ...
بیشتر
رزمارینیکاسید ترکیب دارویی مهم و دارای فعالیتهای بیولوژیکی متعددی همچون آنتیاکسیدانی، آنتیموتاژن، ضدباکتری، ضدالتهاب، ضدحساسیت و ضدآلزایمر میباشد. در این پژوهش کالوسزایی و میزان تجمع رزمارینیکاسید در گیاه مریمگلی (کالوس، گیاهچه سترون و برگ گیاه مادری) بررسی شد. برای این منظور ریزنمونههای برگی در محیط کشتMS با ترکیبات هورمونی شامل 2,4-D (mgL-1 صفر، 5/0، 1، 2 و 5) و دو نوع سیتوکینین BA و Kin با غلظتهای ( mgL-15/0، 1 و 2) کشت گردید و درصد کالوسزایی، وزن تر، بافت و رنگ کالوس ارزیابی شدند. بیشترین درصد کالوسزایی (100%) در 3 تیمار حاوی mgL-1 2,4-D 5/0 و BAmgL-1 2،mgL-1 2,4-D 1 و mgL-1 BA 1،2,4-D mgL-12 و mgL-1 Kin2 مشاهده شد. همچنین بالاترین وزنتر کالوس ( g3/1) در محیط کشت MS دارای 2,4-DmgL-11 و mgL-1 BA 1 بهدست آمد. میزان رزمارینیکاسید کالوسها هم مقدار mg gDW-15/1 بود که بهطور معنیداری دو برابر بیشتر از مقدار رزمارینیکاسید برگهای گیاه بود. بنابراین کشت کالوس مریمگلی مزرعهروی در محیط کشت MS دارای 2,4-DmgL-1 1 و mgL-1 BA 1 را می توان بهعنوان روشی جایگزین و سودمند جهت تولید رزمارینیکاسید بهکار برد.
ندا سمیعی فراهانی؛ حمید عبداللهی؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
بیماری آتشک به عنوان مهمترین بیماری درخت گلابی، از طریق تنش اکسیداتیو سبب بروز نکروز بافتهای میزبان میشود. لذا شناخت رقم های متحمل و ساختارهای مقاومت به تنش اکسیداتیو بیماری، که عمدتاً با کلروپلاستهای میزبان مربوط است، در برنامههای گزینشی این درخت کاربرد دارد. بهمنظور مطالعه رفتار کلروپلاستها در این اثر متقابل، ...
بیشتر
بیماری آتشک به عنوان مهمترین بیماری درخت گلابی، از طریق تنش اکسیداتیو سبب بروز نکروز بافتهای میزبان میشود. لذا شناخت رقم های متحمل و ساختارهای مقاومت به تنش اکسیداتیو بیماری، که عمدتاً با کلروپلاستهای میزبان مربوط است، در برنامههای گزینشی این درخت کاربرد دارد. بهمنظور مطالعه رفتار کلروپلاستها در این اثر متقابل، تظاهر ژن کلروپلاستی psbA بهعنوان ژن کلیدی و تأثیرپذیر از سطح اکسیداسیون-احیا سلولی در دو رقم گلابی حساس (ویلیامز) و متحمل (هاروسوئیت) به بیماری، طی دوره 48 ساعته پس از حمله باکتری عامل بیماری، Erwinia amylovora در شرایط درون شیشه ای در شاخهچههای شاهد و آلودهشده با سویه Ea273 بررسی شد. علاوه بر این شرایط، تظاهر ژن فوق در شرایط استفاده از بازدارندههای زنجیره انتقال الکترون دو اندامک میتوکندری و کلروپلاست بهترتیب شامل روتنون و گلوتارآلدهید هر دو در غلظت یک میلیگرم بر لیتر مقایسه شد. نتایج بیانگر سرعت بیشتر پیشرفت نکروز در سرشاخهها درون شیشه ای رقم حساس بود. همچنین تظاهر ژن psbA در شرایط تیمار با بازدارندههای گلوتارآلدهید و روتنون در هردو شرایط حضور و عدم حضور عامل بیماری، بهطور قابلتوجهی در رقم هاروسوئیت افزایش تظاهر نسبی بیشتری در مقایسه با رقم بارتلت داشت. بر این اساس، تحمل بالاتر رقم هاروسوئیت به بیماری میتواند از تحریکپذیری و واکنش سریعتر کلروپلاستهای این رقم در مقایسه با رقم بارتلت منشأ گیرد.
علوم میوه
معصومه منصوریار؛ حمید عبدالهی؛ جواد عرفانی مقدم؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
بهمنظور دستیافتن به حداکثر پرآوری در محیطهای کشت، میتوان با توجه به نوع گونه گیاهی، از مقادیر مختلف نمکها و تنظیمکنندههای رشد استفاده نمود. در برخی مواقع اثر متقابل این مواد میتواند نتایج متفاوتی را بر میزان پرآوری گیاهچهها، در شرایط درونشیشهای در پی داشته باشد. در این پژوهش تأثیر کاربرد دو محیط کشت پایه MS و ...
بیشتر
بهمنظور دستیافتن به حداکثر پرآوری در محیطهای کشت، میتوان با توجه به نوع گونه گیاهی، از مقادیر مختلف نمکها و تنظیمکنندههای رشد استفاده نمود. در برخی مواقع اثر متقابل این مواد میتواند نتایج متفاوتی را بر میزان پرآوری گیاهچهها، در شرایط درونشیشهای در پی داشته باشد. در این پژوهش تأثیر کاربرد دو محیط کشت پایه MS و QL در ریزازدیادی گلابی گونه Pyrus betulifolia مورد مطالعه قرار گرفت که بیشترین میزان پرآوری در محیط کشت QL و بیشترین میزان توسعهیافتگی برگها در محیط کشت MS بود. بهمنظور تولید برگهای توسعهیافتهتر در محیط کشت QL و با توجه به تفاوت در میزان خالص یونهای NO3-،NH4+، Cl- و Ca2+ در دو محیط کشت مورد بررسی، نمکهای NH4NO3 در سه غلظت 25/6، 5/12 و 75/18 میلیمولار و CaCl2 در دو غلظت 9/0 و 8/1 میلیمولار به محیط کشت QL اضافه شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده افزایش در میزان NH4NO3 و CaCl2 تأثیری در میزان پرآوری ریزنمونهها نداشت؛ اما با افزایش در میزان این دو نمک، سطح برگ ریزنمونهها در محیط کشت QL توسعه یافت. در آزمایشی دیگر با هدف افزایش میزان پرآوری در محیط کشت MS، با افزایش در میزان سایتوکینین BAP در این محیط کشت از 5/0 به 1، 5/1 و 2 میلیگرم در لیتر، پرآوری در محیط کشت MS افزایش نشان داد. بهنظر میرسد محیط کشت MS بهدلیل دارا بودن غلظت بیشتری از نمکهای ماکرو در مقایسه با محیط کشت QL، نیازمند تنظیمکننده رشد بیشتری بهجهت دستیافتن به پرآوری مناسب میباشد. در مجموع بر مبنای نتایج این پژوهش، در ریزازدیادی گلابی گونه P. betulifolia با توجه به هدف آزمایش، میتوان از هر دو محیط کشت پایه MS و QL بههمراه غلظت مناسبی از سایتوکینینBAP و نمکهای NH4NO3 و CaCl2استفاده نمود.
علوم گیاهان دارویی
غلامرضا عبدی؛ مجید شکرپور؛ سید علیرضا سلامی؛ سینزیا مارگاریتا برتائه
چکیده
گیاهان دارویی منابع ارزشمند آنتیاکسیدانهای طبیعی از قبیل برخی ترپنوئیدها و ترکیبات فنلی هستند و دارای پتانسیل بالا بهعنوان جایگزینی مناسب برای آنتیاکسیدانهای سنتزی در کاهش استرس اکسیداتیو میباشند. دمنوش نعناعفلفلی (Mentha piperita) یکی از غنیترین منابع آنتیاکسیدان در دنیا بهشمار میآید. با استفاده از کمآبی ...
بیشتر
گیاهان دارویی منابع ارزشمند آنتیاکسیدانهای طبیعی از قبیل برخی ترپنوئیدها و ترکیبات فنلی هستند و دارای پتانسیل بالا بهعنوان جایگزینی مناسب برای آنتیاکسیدانهای سنتزی در کاهش استرس اکسیداتیو میباشند. دمنوش نعناعفلفلی (Mentha piperita) یکی از غنیترین منابع آنتیاکسیدان در دنیا بهشمار میآید. با استفاده از کمآبی میتوان خاصیت آنتیاکسیدانی این گیاه را تغییر داد. در این پژوهش، گیاهان نعناعفلفلی بهمدت چهار ماه در معرض سه سطح آبیاری (شاهد، تنش ملایم و شدید بهترتیب100، 75 و 50 درصد ظرفیتزارعی) قرار گرفتند. هر دو سطح تنش کمآبی، باعث کاهش معنیدار ارتفاع بوته، وزن تر و خشک برگ و طول و عرض برگ شد. همچنین در اثر تنش کمآبی، مقدار ترکیبهای فنولیک، میزان متابولیتهای ثانویه (فنل کل و فلاونوئید کل) و پتانسیل آنتیاکسیدانی نعناعفلفلی بهصورت معنیداری افزایش یافت. در بین دو سطح تنش مورد استفاده، تنش شدید تأثیر بیشتری را نشان داد. برخی از ترکیبهای فنولیک مانند کوئرستین، کومارین و لوتئولین فقط در شرایط تنش کمآبی شناسایی گردیدند. همچنین تنش کمآبی تغییر مقادیر برخی اسیدهای آمینه و اسیدهای چرب غیراشباع را بهدنبال داشت. درکل تنش کمآبی منجر به افزایش پتانسیل آنتیاکسیدانی عصاره آبی و برخی ترکیبهای فعال زیستی نعناعفلفلی گردید.
ابوذر سورنی؛ سید علیرضا سلامی؛ محمد رضا فتاحی مقدم
چکیده
گیاه شاهدانه یکی از مهمترین گیاهان ازنظر اقتصادی برای تولید دارو، غذا، فیبر و روغن است. بااینحال نبود نشانگرهای کافی و مؤثر ریزماهواره، گسترش بررسیهای ژنتیکی این گیاه را محدود کرده است. در این پژوهش دادههای ترنسکریپتوم برای شناسایی و معرفی ریزماهوارهها بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی و تفکیک رقمها و جمعیتهای فیبری و دارویی ...
بیشتر
گیاه شاهدانه یکی از مهمترین گیاهان ازنظر اقتصادی برای تولید دارو، غذا، فیبر و روغن است. بااینحال نبود نشانگرهای کافی و مؤثر ریزماهواره، گسترش بررسیهای ژنتیکی این گیاه را محدود کرده است. در این پژوهش دادههای ترنسکریپتوم برای شناسایی و معرفی ریزماهوارهها بهمنظور بررسی تنوع ژنتیکی و تفکیک رقمها و جمعیتهای فیبری و دارویی استفاده شد. بر پایۀ این دادهها 3388 مکان ریزماهواره از 1402 توالی در رقم فیبری و 10381 مکان از 4743 توالی در رقم دارویی شناسایی شد. در میان این نشانگرها موتیفهای سه نوکلئوتیدی و پس از آن تک و دو نوکلئوتیدی بالاترین فراوانی را نشان دادند. آغازگرهای مناسب برای افزونش 234 ریزماهواره از 152 توالی منحصر در رقم فیبری و 1543 ریزماهواره از 1372 توالی مختص در رقم دارویی طراحی شدند. این بررسی نخستین ارزیابی در مقیاس گسترده برای شناسایی نشانگرهای ریزماهواره از توالیهای ترنسکریپتوم در گیاه شاهدانه است. تأثیر این نشانگرهای مولکولی میتواند با استفاده از جمعیتهای موجود در ایران آزمون و ارزیابی شده و کارایی آنها در اصلاح این جمعیتها بررسی شود.
شیرین دیانتی دیلمی؛ محسن کافی؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
برای بهینهسازی جوانهزنی بذر ارکیدۀ خربقی معمولی، از دوازده سطح تیمار مختلف قندی (ساکارز، فروکتوز، گلوکز و دو ترکیب از قندهای فروکتوز و ساکارز) به همراه دو سطح تیمار نیتروژن آلی (2 گرم در لیتر پپتون) در محیط کشت فاست استفاده شد. نتایج نشان داد تیمارهای قندی ترکیب 2 فروکتوز-ساکارز (H12)، 10 گرم در لیتر ساکارز (H8)، 20 گرم در لیتر گلوکز ...
بیشتر
برای بهینهسازی جوانهزنی بذر ارکیدۀ خربقی معمولی، از دوازده سطح تیمار مختلف قندی (ساکارز، فروکتوز، گلوکز و دو ترکیب از قندهای فروکتوز و ساکارز) به همراه دو سطح تیمار نیتروژن آلی (2 گرم در لیتر پپتون) در محیط کشت فاست استفاده شد. نتایج نشان داد تیمارهای قندی ترکیب 2 فروکتوز-ساکارز (H12)، 10 گرم در لیتر ساکارز (H8)، 20 گرم در لیتر گلوکز (H2) و ترکیب 1 فروکتوز-ساکارز (H11) بدون اختلاف معنیدار به ترتیب بهترین تأثیر را بر درصد جوانهزنی و تیمارهای ترکیب 1 و 2 فروکتوز-ساکارز (H11 و H12) بهترین تأثیر را در رشد پداژهنماها داشتند. تیمارهای ترکیب 2 فروکتوز- ساکارز، 20 گرم در لیتر گلوکز و 10 گرم در لیتر ساکارز (H12P2، H2P2 و H8P2) که همگی 2 گرم در لیتر پپتون داشتند، بهترین ترکیب برای جوانهزنی ناهمزیست بذر (به ترتیب با میانگین جوانهزنی 6/79درصد، 6/74درصد و 2/71درصد) بودند. تیمار 30 گرم در لیتر ساکارز (H10P2) بهترین ترکیب برای رشد پداژهنماها (3/17میلیمتر) بود. در مجموع میتوان گفت نوع قند و مواد آلی بر درصد جوانهزنی بذر بهصورت ناهمزیست و نیز بر رشد بعدی گیاهچههای پداژهنمای اینگونه تأثیر معنیدار دارند. بنابراین میتوان با استفاده از ترکیبی مناسب از آنها درصد جوانهزنی و رشد گیاهچههای اینگونه را بهبود بخشید.
رضا سوخت سرایی؛ علی عبادی؛ سید علیرضا سلامی؛ حسین لسانی
چکیده
بهمنظور بررسی واکنشهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی برخی رقمهای انگور تحت تنش خشکی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه رقم انگور غیرپیوندی بیدانۀ سفید، چفته و یاقوتی و چهار تیمار خشکی در حد 3/0- (شاهد)، 6/0- ( ملایم)، 1- (متوسط) و 5/1- (شدید) مگاپاسکال پتانسیل آب خاک، در سه تکرار در سال 1392 به اجرا درآمد. در ...
بیشتر
بهمنظور بررسی واکنشهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی برخی رقمهای انگور تحت تنش خشکی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه رقم انگور غیرپیوندی بیدانۀ سفید، چفته و یاقوتی و چهار تیمار خشکی در حد 3/0- (شاهد)، 6/0- ( ملایم)، 1- (متوسط) و 5/1- (شدید) مگاپاسکال پتانسیل آب خاک، در سه تکرار در سال 1392 به اجرا درآمد. در این آزمایش گیاهان دوساله انگور در گلدانهای 20 لیتری (قطر گلدان 28 سانتیمتر و ارتفاع گلدان 60 سانتیمتر) محتوای خاک لومی- شنی در فضای آزاد (مزرعه) کاشته شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که در رقم بیدانه با افزایش سطوح تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ (RWC)، میزان سبزینۀ (کلروفیل) a و b کاهش یافت ولی میزان نشت یونی، تجمع مالوندیآلدئید(MDA)، فعالیت آنزیم لیپوکسیژناز (LOX) که مسئول پراکسیداسیون اسیدهای چرب غشا است به همراه میزان پراکسید هیدروژن (H2O2) افزایش یافتند. همچنین در فعالیت آنزیمهای پاداکسندگی (آنتیاکسیدانی) شامل کاتالاز (CAT)، آسکوربات پراکسیداز (APX)، گایکول پرکسیداز و ظرفیت پاداکسندگی کل (DPPH) تغییر معنیداری مشاهده نشد که نشاندهندۀ این واقعیت است که رقم بیدانۀ سفید تحت تنش خشکی کمترین میزان انسجام غشایی را دارد. رقم چفته نیز بالاترین میزان RWC و میزان سبزینۀ a و b در مقایسه با رقمهای بیدانۀ سفید و یاقوتی را داشت. برخلاف رقم بیدانۀ سفید، رقمهای چفته و یاقوتی در سطوح تنش خشکی توانایی بالاتری در حفظ انسجام غشایی داشتند و میزان بالاتری از فعالیت آنزیمهای پاداکسندۀ CAT، APX،GPX ، به همراه تجمع پایین H2O2 را داشتند. با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان گفت که رقم چفته و در مراحل بعد رقم یاقوتی پتانسیل بالاتری برای رویارویی با شرایط کمآبی در مقایسه با رقم بیدانۀ سفید دارند.
معصومه منصوریار؛ جواد عرفانی مقدم؛ حمید عبداللهی؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
به منظور ریزازدیادی چهار پایة پر رشد گلابی شامل پایههای کنجونی، Pyrus betulifolia، درگزی و پایة Gh1 اثر چند محیط کشت پایه (MS، QL و QL تغییریافته)، سایتوکینین و اکسین بر میزان باززایی، پرآوری و ریشهزایی آنها در شرایط درون شیشهای در مؤسسة تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر کرج بررسی شد. نتایج نشان داد در بین محیطهای کشت پایه، بیشترین میزان ...
بیشتر
به منظور ریزازدیادی چهار پایة پر رشد گلابی شامل پایههای کنجونی، Pyrus betulifolia، درگزی و پایة Gh1 اثر چند محیط کشت پایه (MS، QL و QL تغییریافته)، سایتوکینین و اکسین بر میزان باززایی، پرآوری و ریشهزایی آنها در شرایط درون شیشهای در مؤسسة تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر کرج بررسی شد. نتایج نشان داد در بین محیطهای کشت پایه، بیشترین میزان پرآوری برای همة پایهها، در محیط کشت QL مشاهده شد. در بین پایههای گلابی، پایة Gh1 در هر دو محیط کشت QL و QL تغییریافته، باززایی مطلوبی را نشان داد. نتایج مربوط به پرآوری ریزنمونهها در غلظتهای 1 و 2 میلیگرم در لیتر BAP و 0، 1 و 2 میلیگرم در لیتر 2ip نشان داد، بیشترین پرآوری در غلظت 1 میلیگرم در لیتر BAP به دست آمد، اما با اضافه کردن 2ip به محیط کشت، تأثیر معناداری بر پرآوری ریزنمونهها نداشت. همچنین درصد ریشهزایی پایهها با استفاده از غلظتهای مختلف IBA نشان داد که بیشینه ریشهزایی در غلظت 1 میلیگرم در لیتر IBA به دست آمد. ارزیابی درصد ریشهزایی در دو محیط کشت حاوی آگار و پرلایت نشان داد که بیشترین ریشهزایی پایهها بهغیراز پایة P. betulifolia، در محیط کشت حاوی پرلایت به دست آمد. درمجموع به منظور موفقیت در ریزازدیادی پایههای یادشده در شرایط درون شیشهای استفاده از محیط کشت QL حاوی BAP (1 میلیگرم در لیتر) برای پرآوری مطلوب و تیمار 1 میلیگرم در لیتر IBA در شرایط پرلیت برای ریشهزایی مطلوب، قابل توصیه است.
علی عبادی؛ مریم کریمی علویجه؛ سید امیر موسوی؛ سید علی رضا سلامی
چکیده
با توجه به اینکه انگور از جنبۀ اقتصادی اهمیت خاصی دارد، انجام مطالعاتی برای بررسی جنبههای متفاوت فرایندهایی که منجر به ایجاد مقاومت در برابر سرماهای غیرمنتظرۀ پاییز یا دیررس بهاره میشود، ضروری به نظر میرسد. در این راستا بررسی بیان ژنهایی که موجب افزایش تحمل به سرما میشوند اهمیت ویژهای دارد. لازمۀ بیان ژنهای ...
بیشتر
با توجه به اینکه انگور از جنبۀ اقتصادی اهمیت خاصی دارد، انجام مطالعاتی برای بررسی جنبههای متفاوت فرایندهایی که منجر به ایجاد مقاومت در برابر سرماهای غیرمنتظرۀ پاییز یا دیررس بهاره میشود، ضروری به نظر میرسد. در این راستا بررسی بیان ژنهایی که موجب افزایش تحمل به سرما میشوند اهمیت ویژهای دارد. لازمۀ بیان ژنهای سنتزکنندۀ پروتئینهایی که در سازگاری به سرما نقش دارند گروهی از عوامل رونویسیاند. در این آزمایش تفاوت بیان دو عامل رونویسی CBF1 و CBF4 در ارقام انگور خلیلی دانهدار، شاهرودی و گونۀ ریپاریا تحت تنش سرما مقایسه شد. نتایج نشان داد بیان ژن CBF1 در دقایق اولیة بعد از تنش سرما افزایش نشان داد و انگور ریپاریا بیان بیشتری نسبت به دو رقم انگور وینیفرا داشت، همچنین کمترین میزان بیان ژن CBF1 مربوط به رقم شاهرودی بود که بعد از گذشت یک روز از شروع تنش مشاهده شد. در مورد ژن CBF4 افزایش بیان با گذشت ساعتهای اولیة پس از تنش آغاز شد و مشابه ژن CBF1 بیشترین بیان مربوط به انگور ریپاریا بود. مقایسۀ میزان بیان این دو ژن در انگور ریپاریا نشان داد که بهطورکلی، میزان بیان ژن CBF4 حدود 10 برابر میزان بیان ژن CBF1 بود.
روحانگیز نادری؛ علیرضا خالقی؛ مصباح بابالار؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
دما و بهویژه یخبندانهای دیرهنگام از فاکتورهای مهم محیطی محدودکنندة پراکنش جغرافیای گیاهان چوبی است. مطالعهای دربارة میزان مقاومت به تنش یخزدگی گیاهان چهارساله و درختان بالغ توت آمریکایی با هدف کاربری در فضای سبز شهری در دانشگاه تهران بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. نمونهبرداری از شاخههای ...
بیشتر
دما و بهویژه یخبندانهای دیرهنگام از فاکتورهای مهم محیطی محدودکنندة پراکنش جغرافیای گیاهان چوبی است. مطالعهای دربارة میزان مقاومت به تنش یخزدگی گیاهان چهارساله و درختان بالغ توت آمریکایی با هدف کاربری در فضای سبز شهری در دانشگاه تهران بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی انجام شد. نمونهبرداری از شاخههای یکساله با رشد یکسان از پانزدهم آذر تا پانزدهم اسفند با فاصلۀ زمانی سی روز یکبار انجام شد. نمونهها برای اعمال دماهای انجماد (5-، 10-، 15-، 20-، 25- و 30- درجة سانتیگراد) به سرماساز ترموگرادیان منتقل شدند؛ سپس میزان مقاومت به دماهای انجماد با اندازهگیری نشت الکترولیتها، رشد مجدد نمونهها، رطوبت نسبی شاخهها، میزان پرولین، پروتئین و کربوهیدراتهای محلول ارزیابی شد. نتایج نشان داد با کاهش دمای یخزدگی، نشت الکترولیتها در اسفندماه در نمونههای درختان بالغ و چهارساله بهطور معناداری افزایش مییابد، اما در سایر ماهها مقاومت بالایی نشان دادند و بین درصد نشت الکترولیتها و درصد بقای نمونهها همبستگی معناداری (**88/0- =r) مشاهده شد. بیشترین و کمترین کربوهیدراتهای محلول در ماههای مختلف بهترتیب مربوط به ماههای آذر و اسفند بود و همبستگی منفی بالایی با درصد نشت الکترولیتها (**98/0- =r) داشت. حداقل محتوای پرولین شاخهها نیز مربوط به ماه اسفند بود که بیشترین نشت یونی و کمترین رشد مجدد در نمونهها مشاهده شد. با توجه به اینکه خسارت عمدۀ یخزدگی در این گونه مربوط به ماه اسفند و دماهای کمتر از 20- درجۀ سانتیگراد است، بهنظر میرسد درخت توت آمریکایی نسبت به دماهای انجماد مقاوم و یا بهنسبت مقاوم است.
الهه احدی دولت سرا؛ سید علی رضا سلامی؛ مجید شکرپور؛ محمد رضا نقوی؛ ابوذر سورنی
چکیده
34 گونه از جنس درمنه در ایران گزارش شده است که از لحاظ پراکنش، تراکم و پوشش مهمترین جنسهای گیاهی در کشور محسوب میشوند. از آنجا که هنوز سیستم کلی و جامعی برای طبقهبندی و فیلوژنی آن ارائه نشده است، در این پژوهش سعی شد تا با بررسی تنوع کلروپلاستی و روابط فیلوژنتیکی گونههای درمنه و مقایسۀ آنها با گونههای دیگر موجود ...
بیشتر
34 گونه از جنس درمنه در ایران گزارش شده است که از لحاظ پراکنش، تراکم و پوشش مهمترین جنسهای گیاهی در کشور محسوب میشوند. از آنجا که هنوز سیستم کلی و جامعی برای طبقهبندی و فیلوژنی آن ارائه نشده است، در این پژوهش سعی شد تا با بررسی تنوع کلروپلاستی و روابط فیلوژنتیکی گونههای درمنه و مقایسۀ آنها با گونههای دیگر موجود در جهان، مسیر تکاملی آنها شناسایی و قرابت ژنتیکی آنها مشخص شود تا از این طریق بتوان کمکی به حفظ این گنجینۀ ارزشمند ژنتیکی کرد. در این پژوهش چندشکلی در مناطق غیر کدشوندۀ دی.ان.ا کلروپلاستی در 28 گونه درمنۀ ایران مطالعه شد. ابتدا، 13 جفت آغازگر عمومی دی.ان.ا کلروپلاستی برای تکثیر بررسی شد و با توجه به درجۀ تکثیر آغازگرها، شش جفت آغازگر (PB, BD, Ic2, CS, trnL-F, B2B3) برای مطالعۀ نهایی انتخاب شد. محصولات واکنش زنجیرهای پلیمراز توسط سه آنزیم برشی MseI و EcoRI و TaqI هضم شدند درنتیجه از 14 ترکیب آغازگرـ آنزیم استفادهشده، 10 ترکیب حالت چندشکلی نشان دادند. نتایج نشان داد A. armeniaca، A. incana، A. austriaca، A. melanolepis، A. oliveriana،A. turanica و A. tournifortiana از الگوی نواری متفاوتتری نسبت به سایر گونهها برخوردار بودند. قرارگیری این گونهها در گروههای هاپلوئیدی خاص بهصورت منفرد نشان میدهد که این دسته از گونههای درمنه واگرایی بیشتری در بخش ژنوم کلروپلاست نسبت به سایر گونهها دارند. نتایج حاصل از توالییابی ناحیۀ trnL-F پس از تجزیۀ تبار زایشی نهایی براساس ماتریس دادههای همردیفشده و به روش ماکزیمم پارسیمونی و بیشترین شانس برای بررسی روابط فیلوژنتیکی استفاده شد. نتایج آنالیز پارسیمونی اطلاعات ناحیۀ trnL-F توپولوژی مشابهی را نسبت به گونهها و دودمان بررسیشده در دیگر مطالعات نشان داد. نتایج نشان داد که دو گونۀ A. turanica و A. spicigera فاصلۀ زیادی با دیگر گونههای درمنه دارند. این مطالعه آشکارا مشخص کرد که ناحیۀ trnL-F دی.ان.ا کلروپلاستی بهتنهایی در این سطح مفید نیست و نیاز است برای بررسیهای تکمیلی آینده از ناحیههای جدید ژنوم استفاده شود.
عبدالکریم زارعی؛ ذبیح اله زمانی؛ محمدرضا فتاحی مقدم؛ سید علیرضا سلامی؛ امیر موسوی
چکیده
بهمنظور بررسی فرایند سختشدن بذر در انار، برخی پارامترهای بیوشیمیایی مربوط به آن در قسمت گوشتی آریل یا در بذر تعدادی ژنوتیپ نرمدانه و سختدانة انار در زمانهای مختلف رشدی میوه، از تشکیل تا رسیدن آن ارزیابی شد. اندازهگیری میزان لیگنین در بذر و بقیة اندازهگیریها در قسمت گوشتی آریل انجام شد. تجزیة واریانس دادهها ...
بیشتر
بهمنظور بررسی فرایند سختشدن بذر در انار، برخی پارامترهای بیوشیمیایی مربوط به آن در قسمت گوشتی آریل یا در بذر تعدادی ژنوتیپ نرمدانه و سختدانة انار در زمانهای مختلف رشدی میوه، از تشکیل تا رسیدن آن ارزیابی شد. اندازهگیری میزان لیگنین در بذر و بقیة اندازهگیریها در قسمت گوشتی آریل انجام شد. تجزیة واریانس دادهها تفاوتهای معناداری بین ژنوتیپها و مراحل مختلف رشدی نشان داد. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در مرحلة اول نمونهگیری که دانهها کاملاً نرم بودند، در همة آنها نسبتاً زیاد بود، سپس در مراحل دوم (شروع سختشدن در ژنوتیپهای سختدانه) و سوم اندازهگیری کاهش یافت و در مرحلة آخر در ژنوتیپهای سختدانه افزایش و به چهار برابر ژنوتیپهای نرمدانه رسید، درحالیکه در انواع نرمدانه ثابت ماند. میزان فعالیت آنزیم لاکاز طی فصل رشد روند نامشخصتری از خود نشان داد و تفاوتهای زیادی در ژنوتیپهای سخت و نرم دانه نشان نداد، اگرچه در اغلب ژنوتیپها میزان آن در مراحل پایانی رشد میوه کاهش یافت. در ژنوتیپهای نرمدانه میزان پروتئین کل در مرحلة اول نمونهبرداری بیشتر از بقیة مراحل بود و در مرحلة دوم کاهش یافت و در مراحل بعدی با کمی افزایش تقریباً ثابت ماند. در ژنوتیپهای سختدانه میزان پروتئین کل تا مرحلة سوم رشدی کاهش و سپس افزایش نشان داد و درنهایت میزان پروتئین کل در ژنوتیپهای نرم و سخت دانه در مرحلة آخر نمونهبرداری به یک مقدار مشابه رسید. میزان لیگنین بذر طی مراحل رشدی در همة ژنوتیپها روند افزایشی نشان داد، ولی در همة مراحل در انواع نرمدانه مقداری کمتر از انواع سختدانه بود. با توجه به نتایج، تفاوت قابل توجه در میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در مرحلة آخر رشدی، و فعالیت بسیار بیشتر این آنزیم نسبت به آنزیم لاکاز (حداقل دههزار برابر)، ممکن است آنزیم پراکسیداز آنزیم اصلی در ایجاد تفاوت در سختی بذور انار باشد.