ناصر قادری؛ عادل سی وسه مرده
چکیده
به منظور بررسی واکنشهای فیزیولوژیکی توت فرنگی به تنش خشکی آزمایشی گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه رقم توتفرنگی شامل ارقام کاماروسا، مرک و گاویوتا و سه تیمار آبیاری 25%، 50% و75% ظرفیت زراعی در سه تکرار و هر تیمار با دو واحد آزمایشی به اجرا درآمد. در این آزمایش فاکتورهای فیزیولوژیکی شامل فتوسنتز، ...
بیشتر
به منظور بررسی واکنشهای فیزیولوژیکی توت فرنگی به تنش خشکی آزمایشی گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه رقم توتفرنگی شامل ارقام کاماروسا، مرک و گاویوتا و سه تیمار آبیاری 25%، 50% و75% ظرفیت زراعی در سه تکرار و هر تیمار با دو واحد آزمایشی به اجرا درآمد. در این آزمایش فاکتورهای فیزیولوژیکی شامل فتوسنتز، هدایت روزنهای، تعرق، محتوای نسبی آب برگ، شاخص پایداری غشاء سلولی و میزان کلروفیل اندازهگیری شدند. میزان فتوسنتز، هدایت روزنهای و تعرق در تمام ارقام در طی کاهش محتوای نسبی آب خاک کاهش یافت. کمترین میزان تعرق در شرایط تنش شدید مربوط به رقم گاویوتا بود و بیشترین میزان آن مربوط به ارقام کاماروسا و مرک بود. محتوای نسبی آب برگ و پایداری غشاء سلولی نیز در تمام ارقام با کاهش محتوای آب خاک کاهش یافت. بعد از رفع تنش، برگشت نسبتاً سریع فتوسنتز و تعرق در تمام ارقام روی داد ولی بیشترین میزان فتوسنتز و تعرق در این دوره مربوط به رقم مرک بود. در شرایط تنش شدید میزان کلروفیل کاهش یافت. در این شرایط رقم گاویوتا بالاترین میزان کلروفیل را داشت. یک روز بعد از رفع تنش بازیافت قابل توجهی در میزان کلروفیل مشاهده نشد. میزان پرولین در ارقام مختلف در طی کاهش محتوای نسبی آب خاک بطور جزئی افزایش یافت و در شرایط تنش شدید بیشترین افزایش مربوط به رقم گاویوتا بود. یک روز بعد از رفع تنش کاهش سریع میزان پرولین اتفاق افتاد. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر میتوان گفت که رقم کاماروسا دارای پتانسیل بالاتری برای مقابله با شرایط کم آبی در مقایسه با دو رقم دیگر بوده و در مراحل بعد ارقام مرک و گاویوتا قرار دارند. جهت نتیجهگیری نهایی ارزیابیهای مزرعهای ضروری به نظر میرسد.
راحله عدالتی مرفه؛ مصطفی عرب؛ روح انگیز نادری؛ محمود رضا روزبان
چکیده
آلسترومریا یکی از گلهای شاخه بریدهای است که به دلیل عملکرد بالا، گلهای زیبا و تنوع رنگ، در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. زرد شدن برگها، شاخص اولیه زوال گلهای آلسترومریا محسوب میشود. به منظور ایجاد تأخیر در زرد شدن برگها ، و بهبود دوام عمر و سایر ویژگیهای کیفی گلهای شاخه بریدهی آلسترومریا رقم ...
بیشتر
آلسترومریا یکی از گلهای شاخه بریدهای است که به دلیل عملکرد بالا، گلهای زیبا و تنوع رنگ، در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. زرد شدن برگها، شاخص اولیه زوال گلهای آلسترومریا محسوب میشود. به منظور ایجاد تأخیر در زرد شدن برگها ، و بهبود دوام عمر و سایر ویژگیهای کیفی گلهای شاخه بریدهی آلسترومریا رقم ‘Napoli’، آزمایشی بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی طراحی شد و اثر غلظتهای مختلف اتانول (0، 2، 4 و 6 درصد) و جیبرلیک اسید (0، 50، 100 و 150 میلیگرم در لیتر) در محلول نگهدارنده، که همگی 4 درصد ساکارز را نیز به همراه داشتند، به دو روش تیمار موقت (24 ساعت) و مداوم، بر دوام عمر گل، میزان کلروفیل برگ، وزن تر شاخه بریده، میزان جذب آب، محتوای آب نسبی، قطر گل و نشت یونی بافت گلبرگ مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، بالاترین میزان کلروفیل برگ در تیمارهای حاوی 100 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک در هر دو روش بدست آمد، اما تیمار مداوم تأثیر بهتری بر دوام عمر گلها، میزان جذب محلول، و افزایش وزن تر و قطر گلها داشت. همچنین، تیمار مداوم اتانول 2 درصد همراه با 100 و 150 میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک، باعث بیشترین دوام عمر گلهای آلسترومریا شد و استفاده از غلظتهای بالاتر اتانول، کاهش عمر گلها را بدنبال داشت.
مهدی محمدزمانی؛ ولی ربیعی؛ محمدعلی نجاتیان
چکیده
خشکی به عنوان یک تنش غیر زنده در اکثر مراحل رشد گیاه آثار مخرب و زیان آوری دارد. گیاهان برای مقابله با خشکی واکنشهای مختلفی از خود نشان میدهند. از جمله این واکنشها تولید اسمولیتهایی مثل پرولین و گلایسینبتائین است که به نظر میرسد بتوان با اضافه کردن مصنوعی این ترکیبات در گیاهان تحمل آنها را به شرایط خشکی افزایش داد. بدین منظور ...
بیشتر
خشکی به عنوان یک تنش غیر زنده در اکثر مراحل رشد گیاه آثار مخرب و زیان آوری دارد. گیاهان برای مقابله با خشکی واکنشهای مختلفی از خود نشان میدهند. از جمله این واکنشها تولید اسمولیتهایی مثل پرولین و گلایسینبتائین است که به نظر میرسد بتوان با اضافه کردن مصنوعی این ترکیبات در گیاهان تحمل آنها را به شرایط خشکی افزایش داد. بدین منظور آزمایشی بصورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار بر روی چهار رقم انگور خوشناو، پیکانی، پرلت و فلیمسیدلس اجرا گردید. بوتههای انگور تحت تنش خشکی با 70 درصد از آب مورد نیاز آبیاری شدند. تیمارهای شاهد (صفر)، پرولین (mM10) و گلایسینبتائین (mM15) در چهار مرحله (پیش از گلدهی، گلدهی، غورهشدن و رنگ گرفتن خوشههای انگور) بر روی بوتهها محلولپاشی شدند. نتایج نشان داد که تأثیر پرولین و گلایسین بتائین بر روی محتوی نسبی آب برگ (RWC)، دمای کانوپی، محتوی کلروفیل برگ، سطح برگ و میزان قندهای محلول (در سطح یک درصد) در هر چهار رقم معنیدار بود. مقایسه میانگینها نشان داد که بیشترین میزان کربوهیدرات محلول و سطح برگ مربوط به تیمار گلایسین بتائین و کمترین مقدار دمای کانوپی مربوط به شاهد بود. همچنین آنالیز همبستگی صفات نشان داد که بین محتوی نسبی آب برگ با دمای کانوپی همبستگی منفی و با کربوهیدراتهای محلول و کلروفیل برگ همبستگی مثبت وجود دارد. در نهایت مشخص شد که گلایسین بتائین در افزایش تحمل به خشکی بوتههای انگور از پرولین موثرتر بود.
علیرضا طلایی؛ ناصر قادری؛ علی عبادی؛ حسین لسانی
دوره 42، شماره 3 ، دی 1390، ، صفحه 301-308
چکیده
به منظور بررسی اثر تغییرات پتانسیل آب خاک بر برخی تغییرات بیوشیمیایی دو رقم انگور (ساهانی و بیدانه سفید) آزمایشی با چهار تیمار شامل پتانسیل آب خاک در حد 2/0- مگاپاسکال (شاهد)، 6/0-، 1- و 5/1- مگاپاسکال پتانسیل آب خاک (تیمارهای تنش) در سال 1387 به اجرا درآمد. در این آزمایش گیاهان دو ساله انگور در گلدانهای 18 لیتری محتوی خاک لومی کاشته شدند. هر تیمار ...
بیشتر
به منظور بررسی اثر تغییرات پتانسیل آب خاک بر برخی تغییرات بیوشیمیایی دو رقم انگور (ساهانی و بیدانه سفید) آزمایشی با چهار تیمار شامل پتانسیل آب خاک در حد 2/0- مگاپاسکال (شاهد)، 6/0-، 1- و 5/1- مگاپاسکال پتانسیل آب خاک (تیمارهای تنش) در سال 1387 به اجرا درآمد. در این آزمایش گیاهان دو ساله انگور در گلدانهای 18 لیتری محتوی خاک لومی کاشته شدند. هر تیمار شامل سه تکرار و هر تکرار با واحد آزمایشی شامل دو گلدان و هر گلدان دارای یک گیاه بود. زمانی که پتانسیل آب خاک به حد فوقالذکر رسید میزان کلروفیل، کربوهیدراتهای محلول، پروتئین کل، فعالیت آنزیم پراکسیداز و نسبت وزن خشک برگ بر سطح آن (LMA) اندازهگیری شدند. بر اساس نتایج این پژوهش تیمارهای خشکی اثر معنیداری بر میزان کلروفیل برگ دو رقم انگور مورد مطالعه گذاشته و در دو تیمار 1- و 5/1- مگاپاسکال نسبت به شاهد به طور معنیداری کاهش یافت. رقم ساهانی دارای مقدار کلروفیل بیشتری در مقایسه با بیدانه سفید بود. نسبت وزن خشک برگ بر سطح آن در رقم بیدانه سفید تحت تیمار تنش شدید خشکی نسبت به تیمار شاهد کاهش یافت. میزان LMA در رقم ساهانی بالاتر از رقم بیدانه سفید بود. میزان پروتئینهای محلول در اثر تنش خشکی در تیمارهای 1- و 5/1- مگاپاسکال نسبت به همدیگر و تیمارهای شاهد و 6/0- مگاپاسکال تفاوت معنیداری را نشان دادند. فعالیت آنزیم پراکسیداز تحت تأثیر تیمارهای تنش خشکی قرار گرفته و به طور معنیداری در تیمارهای 1- و 5/1- مگاپاسکال نسبت به تیمارهای شاهد و 6/0- مگاپاسکال افزایش یافت. در کل فعالیت این آنزیم در رقم بیدانهسفید بالاتر از رقم ساهانی بود. با افزایش شدت تنش خشکی افزایش فعالیت آنزیم در رقم ساهانی در مقایسه با رقم بیدانهسفید افزایش بیشتری را نشان داد. میزان کربوهیدراتهای محلول تحت تأثیر تیمارهای تنش خشکی قرار گرفته و به طور معنیداری در هر سه تیمار 6/0-، 1- و 5/1- مگاپاسکال در مقایسه با تیمار شاهد افزایش یافت. با توجه به یافتههای پژوهش حاضر میتوان گفت که رقم ساهانی دارای پتانسیل بالاتری برای مقابله با شرایط کم آبی در مقایسه با رقم بیدانه سفید میباشد.
تیمور جوادی؛ بهمن بهرام نژاد
دوره 41، شماره 4 ، اسفند 1389، ، صفحه 327-335
چکیده
به منظور مطالعه اثرات سطوح مختلف تنش آبی بر رشد و برخی خصوصیات بیوشیمیایی سه ژنوتیپ گلابی (نازکه، لاسوره و کویله) یک آزمایش گلدانی انجام شد. دانهالهای سه ژنوتیپ بومی استان کردستان در معرض چهار رژیم آبی قرار گرفتند. دانهالهای شاهد هر روز آبیاری شدند. تیمارهای تنش آبی زمانی آبیاری شدند که پتانسیل آب خاک به 4/0-، 8/0- و 2/1- مگاپاسکال رسید. ...
بیشتر
به منظور مطالعه اثرات سطوح مختلف تنش آبی بر رشد و برخی خصوصیات بیوشیمیایی سه ژنوتیپ گلابی (نازکه، لاسوره و کویله) یک آزمایش گلدانی انجام شد. دانهالهای سه ژنوتیپ بومی استان کردستان در معرض چهار رژیم آبی قرار گرفتند. دانهالهای شاهد هر روز آبیاری شدند. تیمارهای تنش آبی زمانی آبیاری شدند که پتانسیل آب خاک به 4/0-، 8/0- و 2/1- مگاپاسکال رسید. افزایش ارتفاع گیاه، تراکم روزنهها، محتوای کلروفیل برگ (کلروفیل a، b و کل) بعد از دوره تنش اندازهگیری شدند، اما پرولین و قندهای محلول کل (TSS) در طول دوره تنش و بعد از آبیاری مجدد تیمارهای تنشی تعیین گردیدند. نتایج تجزیه آماری نشان داد که تراکم روزنه ای و کلروفیل برگ (کلروفیل a، b و کل) تحت تأثیر تیمار آبیاری قرار نگرفتند. تنش آبی اثرات معنیداری بر رشد و خصوصیات بیوشیمیایی داشت. افزایش ارتفاع گیاه در ژنوتیپ نازکه و لاسوره در تیمارهای 8/0- و 2/1- مگاپاسکال متوقف شد اما در ژنوتیپ کویله 4/9 درصد شاهد در تیمار 8/0- مگاپاسکال رشد داشت. ژنوتیپ کویله در تیمار 4/0- مگاپاسکال رشد بیشتری نسبت به ژنوتیپهای دیگر داشت. پرولین و قندهای محلول در طول دوره تنش افزایش یافتند اما دو روز بعد از آبیاری مجدد در همه تیمارهای تنشی به حد شاهد رسیدند. مقدار پرولین آزاد و TSS در ژنوتیپ کویله در تیمارهای تنشی افزایش بیشتری نشان داد. بیشترین میزان پرولین و TSS در ژنوتیپ کویله در تیمار 2/1- مگاپاسکال بود. با توجه به نتایج ژنوتیپ کویله مقاومت بیشتری نسبت به شرایط خشکی داشت.
قادر خضری؛ سید جلال طباطبائی
دوره 41، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 253-263
چکیده
استفاده از آبکشت و تأمین محلولهای غذایی مناسب عامل مهم در بهینهسازی تولید و رسیدن به کشاورزی پایدار است. در ایران تولید محصولات گلخانهای از جمله خیار رو به توسعه است ولی محلولهای غذایی مختلفی پیشنهاد میشود که مزیت نسبی آنها مطالعه نشده است. به این منظور تأثیرات شش نوع محلول غذایی رایج دنیا شامل محلول غذایی هوگلند (NSHog)، محلول ...
بیشتر
استفاده از آبکشت و تأمین محلولهای غذایی مناسب عامل مهم در بهینهسازی تولید و رسیدن به کشاورزی پایدار است. در ایران تولید محصولات گلخانهای از جمله خیار رو به توسعه است ولی محلولهای غذایی مختلفی پیشنهاد میشود که مزیت نسبی آنها مطالعه نشده است. به این منظور تأثیرات شش نوع محلول غذایی رایج دنیا شامل محلول غذایی هوگلند (NSHog)، محلول استاینر (NSSt)، محلول ناپ (NSKnop)، فرمول انگلستان (NSU.K)، فرمول هلند (NSNeth) و فرمول دانشگاه تبریز (NSUT) بر رشد، عملکرد و کیفیت دو رقم خیار گلخانهای به نامهای نگین (Negeen) و کاترینا (Katrina) مورد مطالعه قرار گرفت. طرح آزمایش از نوع بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار (هر تکرار 48 گیاه) بود. بذور خیار 48 ساعت پس از جوانهزنی در کانالهای حاوی پرلایت و ورمیکولایت (به نسبت V:V 3:1) کاشته شده و گیاهان تا نخستین برداشت با یک چهارم غلظت و از زمان نخستین برداشت تا انتهای آزمایش با نصف غلظت محلولهای غذایی مختلف تغذیه گردیدند. میوهها یک روز در میان برداشت و نهایتاً پس از گذشت شش ماه عملکرد نهایی محاسبه گردید. خصوصیات رویشی و فیزیولوژیکی گیاه در دو مرحله یعنی در طول رشد گیاه و انتهای رشد اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که محلولهای غذایی تأثیر معنیداری (01/0P?) بر عملکرد خیار داشتند به طوری که NSU.K و NSHog حداکثر عملکرد و محلول NSKnop حداقل عملکرد را داشتند. با همان محلولهای غذایی، رقم نگین نسبت به رقم کاترینا 30 درصد افزایش محصول نشان داد. خصوصیات رویشی و کیفی گیاه نیز تحت تأثیر محلولهای غذایی و ارقام قرار گرفت. سطح برگ گیاهان در محلولهای NSU.K، NSHog و NSKnop حداکثر بود. همچنین سطح برگ رقم نگین نسبت به رقم کاترینا افزایش معنیداری را نشان داد. همبستگی قوی (76/0r2=) بین سطح برگ و عملکرد به دست آمد. حداقل شاخص کلروفیل در تیمارهای NSStو NSNeth دیده شد. تأثیر تیمارها و ارقام بر درصد مواد جامد محلول (TSS) میوهها معنیدار شد به طوری که حداکثر TSS در تیمار NSHog و حداقل در NSNeth و NSU.T دیده شد ولی حداکثر TSS دمبرگ در تیمار NSNeth مشاهده گردید. نیتروژن برگ برای تیمار NSSt بیشترین میزان را دارا بود که با محلولهای دیگر متفاوت بود (05/0 P?) در حالی که نیتروژن برگ رقم کاترینا با رقم نگین تفاوت معنیدار داشت. پتاسیم برگ در تیمار NSU.K بیشترین میزان را نشان داد ولی در بین ارقام تفاوت معنیداری مشاهده نشد. فسفر برگها نیز در بین ارقام معنیدار شد. در نهایت میزان اسید قابل تیتراسیون (TA) میوهها در....