ابراهیم گنجی مقدم؛ طیبه آموزگار؛ احمد اصغرزاده؛ محبوبه زمانی پور
چکیده
MA×MA60، پایه نیمهپاکوتاه گیلاس بوده که از طریق ریزازدیادی به راحتی تکثیر گردیده و به دلیل مقاومت به فیتوفیترا که از مهمترین عوامل زوال درختان میوه هستهدار محسوب می شود، پایه با ارزشی است. این مطالعه با هدف بررسی اثر نوع محیط کشت و تنظیم کنندههای رشد بر پرآوری و ریشهزایی پایه MA60×MA در مرکز تحقیقات و ...
بیشتر
MA×MA60، پایه نیمهپاکوتاه گیلاس بوده که از طریق ریزازدیادی به راحتی تکثیر گردیده و به دلیل مقاومت به فیتوفیترا که از مهمترین عوامل زوال درختان میوه هستهدار محسوب می شود، پایه با ارزشی است. این مطالعه با هدف بررسی اثر نوع محیط کشت و تنظیم کنندههای رشد بر پرآوری و ریشهزایی پایه MA60×MA در مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان رضوی انجام گرفت. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً صادفی با 4 تکرار اجرا شد. در مرحله پرآوری، تیمارها شامل سه محیط کشت (MS، WPM و DKW) و دو تنظیمکننده رشد (بنزیل آمینو پورین و تیدیازوران) در غلظتهای صفر، 1 و 2 میلی گرم بر لیتر و در مرحله ریشهزایی، تیمارها شامل سه محیط کشت (MS، WPM و DKW) و غلظتهای مختلف ایندول بوتریک اسید (صفر، 1، 2 و 3 میلی گرم بر لیتر) بودند. نتایج نشان داد در مرحله پرآوری، بیشترین تعداد شاخه (33/6)، برگ (33/20) و کیفیت نمونه (00/3) در محیط کشت MS حاوی 2 میلی گرم بر لیتر بنزیل آمینو پورین و طول شاخه (3/2 سانتی متر) در محیط کشت MS حاوی 1 میلی گرم بر لیتر تیدیازوران بود. بیش ترین درصد ریشهزایی (75 درصد) و تعداد ریشه (33/5) به ترتیب در محیط کشت MS حاوی 3 میلیگرم بر لیتر ایندول بوتریک اسید و محیط کشت DKW حاوی 2 میلی گرم بر لیتر ایندول بوتریک اسید بدست آمد. گیاهچهها در شرایط گلخانه با موفقیت سازگار شدند. درصد بقا در محیط کشت حاوی کوکوپیت و پرلیت حدودا 75 درصد بود.
لیلا سمیعی؛ هما میرشاهی؛ محبوبه داوودی پهنه کلایی؛ علی تهرانی فر
چکیده
گیاه Lycium depressum درختچهای خاردار متعلق به تیره سولاناسه و بومی ایران میباشد که قابلیت تحمل بالایی به خشکی و شوری دارد. در این مطالعه دستیابی به پروتکل بهینه ریزازدیادی گیاه لیسیوم برای اولین بار مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق ابتدا تأثیر هورمونهای بنزیل آمینو پورین (BAP) و تیدیازورون (TDZ) در ترکیب با نفتالین استیک اسید (NAA) در ...
بیشتر
گیاه Lycium depressum درختچهای خاردار متعلق به تیره سولاناسه و بومی ایران میباشد که قابلیت تحمل بالایی به خشکی و شوری دارد. در این مطالعه دستیابی به پروتکل بهینه ریزازدیادی گیاه لیسیوم برای اولین بار مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق ابتدا تأثیر هورمونهای بنزیل آمینو پورین (BAP) و تیدیازورون (TDZ) در ترکیب با نفتالین استیک اسید (NAA) در میزان پرآوری گیاه لیسیوم بررسی شد. سپس اثر ترکیبات آلی و معدنی مختلف شامل میواینوزیتول، کازئین هیدرولیزات، پرولین، آهن FeEDDHA و همچنین کلرید کلسیم بر بهبود پرآوری و کیفیت گیاهچههای لیسیوم مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج این آزمایش، محیط کشت موراشیگ و اسکوگ (MS) به همراه 5/0 میلیگرم بر لیتر BAP بهعنوان بهترین محیط کشت جهت پرآوری شاخساره شناخته شد. علاوه بر این، افزودن میواینوزیتول تا میزان 200 میلیگرم بر لیتر به محیط کشت، تولید شاخساره را در مرحله پرآوری بهبود بخشید و منجر به تولید شاخسارههای با کیفیت بالاتر و برگ درشت تر گردید. در مرحله ریشهزایی نیز بیشترین تعداد و طول ریشه در تیمار ۳/۰ میلیگرم در لیتر IBA بهدست آمد. نود و پنج درصد ازگیاهچههای ریشهدار شده به طور موفق در اتاقک رشد سازگار شدند. در مجموع نتایج این تحقیق منجر به دستیابی بهروش بهینه ریزازدیادی درختچه بومی لیسیوم گردید. این دستاورد میتواند نقش بسیار مهمی در پیشبرد انجام تحقیقات گستردهتر روی سایر جنبههای اهلیسازی این گیاه دارویی با ارزش و قابل استفاده در فضای سبز شهری داشته باشد.
علوم میوه
معصومه منصوریار؛ حمید عبدالهی؛ جواد عرفانی مقدم؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
بهمنظور دستیافتن به حداکثر پرآوری در محیطهای کشت، میتوان با توجه به نوع گونه گیاهی، از مقادیر مختلف نمکها و تنظیمکنندههای رشد استفاده نمود. در برخی مواقع اثر متقابل این مواد میتواند نتایج متفاوتی را بر میزان پرآوری گیاهچهها، در شرایط درونشیشهای در پی داشته باشد. در این پژوهش تأثیر کاربرد دو محیط کشت پایه MS و ...
بیشتر
بهمنظور دستیافتن به حداکثر پرآوری در محیطهای کشت، میتوان با توجه به نوع گونه گیاهی، از مقادیر مختلف نمکها و تنظیمکنندههای رشد استفاده نمود. در برخی مواقع اثر متقابل این مواد میتواند نتایج متفاوتی را بر میزان پرآوری گیاهچهها، در شرایط درونشیشهای در پی داشته باشد. در این پژوهش تأثیر کاربرد دو محیط کشت پایه MS و QL در ریزازدیادی گلابی گونه Pyrus betulifolia مورد مطالعه قرار گرفت که بیشترین میزان پرآوری در محیط کشت QL و بیشترین میزان توسعهیافتگی برگها در محیط کشت MS بود. بهمنظور تولید برگهای توسعهیافتهتر در محیط کشت QL و با توجه به تفاوت در میزان خالص یونهای NO3-،NH4+، Cl- و Ca2+ در دو محیط کشت مورد بررسی، نمکهای NH4NO3 در سه غلظت 25/6، 5/12 و 75/18 میلیمولار و CaCl2 در دو غلظت 9/0 و 8/1 میلیمولار به محیط کشت QL اضافه شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده افزایش در میزان NH4NO3 و CaCl2 تأثیری در میزان پرآوری ریزنمونهها نداشت؛ اما با افزایش در میزان این دو نمک، سطح برگ ریزنمونهها در محیط کشت QL توسعه یافت. در آزمایشی دیگر با هدف افزایش میزان پرآوری در محیط کشت MS، با افزایش در میزان سایتوکینین BAP در این محیط کشت از 5/0 به 1، 5/1 و 2 میلیگرم در لیتر، پرآوری در محیط کشت MS افزایش نشان داد. بهنظر میرسد محیط کشت MS بهدلیل دارا بودن غلظت بیشتری از نمکهای ماکرو در مقایسه با محیط کشت QL، نیازمند تنظیمکننده رشد بیشتری بهجهت دستیافتن به پرآوری مناسب میباشد. در مجموع بر مبنای نتایج این پژوهش، در ریزازدیادی گلابی گونه P. betulifolia با توجه به هدف آزمایش، میتوان از هر دو محیط کشت پایه MS و QL بههمراه غلظت مناسبی از سایتوکینینBAP و نمکهای NH4NO3 و CaCl2استفاده نمود.
علوم میوه
ملیحه فلاح پور؛ سیدمهدی میری؛ ناصر بوذری
چکیده
پایه CAB-6Pبهعنوان پایهای نیمهپاکوتاهبرایدرختانگیلاس و آلبالو استفاده میشود.هدف از این تحقیق، تعیین مناسبترین محیط کشت و تنظیمکنندههای رشد جهت ریزازدیادی پایه CAB-6P میباشد. در مرحله پرآوری ریزنمونهها در 3 محیط کشت MS، DKW و WPM با غلظتهای مختلف تنظیمکننده رشد BA (5/0، 1 و 2 میلیگرم در لیتر) در ترکیب با کینتین ...
بیشتر
پایه CAB-6Pبهعنوان پایهای نیمهپاکوتاهبرایدرختانگیلاس و آلبالو استفاده میشود.هدف از این تحقیق، تعیین مناسبترین محیط کشت و تنظیمکنندههای رشد جهت ریزازدیادی پایه CAB-6P میباشد. در مرحله پرآوری ریزنمونهها در 3 محیط کشت MS، DKW و WPM با غلظتهای مختلف تنظیمکننده رشد BA (5/0، 1 و 2 میلیگرم در لیتر) در ترکیب با کینتین (صفر و 5/0 میلیگرم در لیتر) کشت شدند. برای ریشهزایی از دو محیط کشت MS و WPM با 4 غلظت IBA (0، 5/0، 1 و 2 میلیگرم در لیتر) استفاده شد. نتایج آزمایش نشان داد که محیط کشت WPM حاوی 5/0 میلیگرم در لیتر BA، با نرخ تکثیر 1/8 شاخساره بهازای ریزنمونه، مناسبترین تیمار پرآوری میباشد. بالاترین درصد ریشهزایی بهمیزان 69 درصد در محیط کشت MS حاوی 2 میلیگرم در لیتر IBA بهدست آمد. گیاهچههای ریشهدارشده، به بستر کشت پیتماس:کوکوپیت:پرلایت (1:2:2 حجمی) منتقل و 88 درصد گیاهچهها با موفقیت سازگار شدند.
نرگس مجتهدی
چکیده
مناسبترین راه ممکن برای مبارزه با بیماری جاروک لیموترش، استفاده از پایهها و رقمهای متحمل و سالم است. در این پژوهش، دستورکار ریزازدیادی لیموترش ایرانی (پرشین لایم) که تحمل بالایی نسبت به این بیماری دارد، در شرایط درون شیشهای بررسی شده است. برای استقرار، جوانههای انتهایی و جانبی شاخههای جوان نهالهای سه ساله پس از برش و ضدعفونی ...
بیشتر
مناسبترین راه ممکن برای مبارزه با بیماری جاروک لیموترش، استفاده از پایهها و رقمهای متحمل و سالم است. در این پژوهش، دستورکار ریزازدیادی لیموترش ایرانی (پرشین لایم) که تحمل بالایی نسبت به این بیماری دارد، در شرایط درون شیشهای بررسی شده است. برای استقرار، جوانههای انتهایی و جانبی شاخههای جوان نهالهای سه ساله پس از برش و ضدعفونی سطحی در محیط کشت پایۀ بدون هورمون MS قرار داده شده و پس از 20 تا 30 روز، سرشاخههای تولیدشده برای پرآوری، به محیطهای کشت MS و DKW و تنظیمکنندۀ رشد بنزیلآمینوپورین منتقل شدند. برای طویلسازی ریزشاخهها برای انتقال به محیط ریشهزایی، آزمایش دیگری با استفاده از تنظیمکنندههای رشد کاینتین و بنزیلآمینوپورین و برای تعیین محیط ریشهزایی، دو آزمایش جداگانه، با استفاده از سه غلظت ایندول استیک اسید (IAA) و نفتالن استیک اسید (NAA) و سه غلظت ایندول بوتیریک اسید (IBA)در محیط DKW حاوی 2درصد ساکارز انجام شد. برای سازگاری، آزمایشی با شش ترکیب خاک انجام گرفت. نتایج نشان داد، محیط کشت DKW با غلظت 1 میلیگرم در لیتر بنزیل آمینوپورین (BAP) و ساکارز 3درصد، بهترین محیط برای پرآوری، 25/0 میلیگرم در لیتر بنزیل آمینوپورین (BAP) برای افزایش طول، نفتالن استیک اسید به میزان 2 میلیگرم در لیتر در محیط کشت DKW و 2درصد ساکارز بهترین محیط برای ریشهزایی بودند. بهترین ترکیب خاک، شامل ماسه: پرلایت: پیت: رس سترونشده (استریل) با نسبت (1: 1: 3 :3) با میانگین 88درصد زندهمانی بود. پس از دو ماه گیاهان بهکلی سازگار شده و آمادۀ انتقال به باغ بودند.
سیده سوما ابراهیمی؛ علیرضا بابائی؛ یوسف حمیداوغلی؛ محمد جیرانی
چکیده
سدیم نیتروپروساید (Sodium nitroprusside) به عنوان یک تنظیمکننده رشد مهم شناخته شده است و توجه زیادی را از چند رشته پزشکی، بیوشیمی، فیزیولوژی و ژنتیک دریافت کرده است. نیتریک اکساید (Nitric Oxide) در کشت درونشیشهای از طریق انتقال پیام سایتوکنین، اثر بخشی هورمونی را افزایش میدهد. اثر تحریک کنندگی سدیم نیتروپروساید (SNP) بهواسطه آزاد کردن نیتریک ...
بیشتر
سدیم نیتروپروساید (Sodium nitroprusside) به عنوان یک تنظیمکننده رشد مهم شناخته شده است و توجه زیادی را از چند رشته پزشکی، بیوشیمی، فیزیولوژی و ژنتیک دریافت کرده است. نیتریک اکساید (Nitric Oxide) در کشت درونشیشهای از طریق انتقال پیام سایتوکنین، اثر بخشی هورمونی را افزایش میدهد. اثر تحریک کنندگی سدیم نیتروپروساید (SNP) بهواسطه آزاد کردن نیتریک اکساید (NO) در محیط کشت است. در این تحقیق اثر SNP در ریزازدیادی ژربرا در آزمایشی در پایه طرح کاملا تصادفی بررسی شد. در مرحله کالوسزایی ریزنمونههای برگ روی محیط کشت MS دارای 5/0 میلیگرم بر لیتر 2,4-D و غلظتهای مختلف SNP (0، 20، 40، 60 و μM 80) کشت شدند. در مرحله پرآوری گیاهچههای کشت بافتی ژربرا به محیط کشت MS دارای غلظتهای مختلف SNP (0، 20، 40 و μM 60) منتقل شدند. در همه تیمارها غلظت 5/0 میلیگرم در لیتر BAP و 1/0 میلیگرم در لیترIAA ثابت بود. جهت ریشهزایی گیاهچه های پرآوری شده به محیط کشت دارای غلظتهای SNP (0، 10، 20 و μM 30) انتقال داده شدند. کاربرد سدیم نیتروپروساید در تحریک کالوس برگ مؤثر بود و در تیمار 60 میکرومولار سدیم نیتروپروساید بیشترین تحریک و وزن کالوس مشاهده شد. بین تیمارهای مختلف سدیم نیتروپروساید در میزان پرآوری ژربرا با شاهد اختلاف معنیداری وجود داشت و بالاترین تعداد پرآوری و وزن گیاهچه با استفاده از تیمار 20 میکرومولار بهدست آمد. در بررسی استفاده از سدیم نیتروپروساید در ریشهزایی افزایش قطر ریشهها که با افزایش وزن ریشه در محیطهای دارای SNP همراه بود مشاهده شد.
علوم گیاهان دارویی
قاسم اسماعیلی؛ مجید عزیزی؛ حسین آرویی؛ لیلا سمیعی
چکیده
گزانگبین (Astragalus adscendens)متعلق به جنس گونها و یکی از گونههای پراهمیت ایران از نظر ارزش دارویی، جنبههای اقتصادی و اجتماعی است. به دلیل قدرت افزایش کم این گیاه با بذر و قلمه، امکان کشت درون شیشهای این گیاه ارزیابی شد. اثر سه نوع سیتوکینین مختلف (BAP1، KIN2 و Ze3) با غلظتهای 5/0، 1، 2 و mg/l 4 در ترکیب با 0 و mg/l 5/0 NAA4 بر پرآوری جوانة انتهایی ...
بیشتر
گزانگبین (Astragalus adscendens)متعلق به جنس گونها و یکی از گونههای پراهمیت ایران از نظر ارزش دارویی، جنبههای اقتصادی و اجتماعی است. به دلیل قدرت افزایش کم این گیاه با بذر و قلمه، امکان کشت درون شیشهای این گیاه ارزیابی شد. اثر سه نوع سیتوکینین مختلف (BAP1، KIN2 و Ze3) با غلظتهای 5/0، 1، 2 و mg/l 4 در ترکیب با 0 و mg/l 5/0 NAA4 بر پرآوری جوانة انتهایی بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی انجام شد. شاخسارهها به محیط کشت ریشهزایی حاوی IBA5 و NAA با غلظتهای 0، 3/0، 6/0 و mg/l 9/0 از هر کدام منتقل شدند. نتایج نشان داد تأثیر کاربرد سیتوکینینهای مختلف و غلظتهای استفادهشده از هر کدام و همچنین کاربرد NAA در میزان شاخسارة تولیدشده، شمار برگ و طول شاخسارهها معنیدار بود. بیشترین شاخهزایی (5/8 شاخساره در هر ریزنمونه) به همراه شمار برگ مناسب (4/22 برگ در هر شاخساره) در محیط کشت MS6 حاوی mg/l 4BAP به دست آمد. همچنین بیشترین مقدار ریشهزایی در محیط کشت MS حاوی mg/l 3/0 از هورمون NAA به دست آمد (100 درصد). بیش از 40 درصد گیاهچههای تولیدشده در گلدان حاوی مخلوط خاک، پیت و پرلیت (1:1:1) سازگار شدند.
معصومه منصوریار؛ جواد عرفانی مقدم؛ حمید عبداللهی؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
به منظور ریزازدیادی چهار پایة پر رشد گلابی شامل پایههای کنجونی، Pyrus betulifolia، درگزی و پایة Gh1 اثر چند محیط کشت پایه (MS، QL و QL تغییریافته)، سایتوکینین و اکسین بر میزان باززایی، پرآوری و ریشهزایی آنها در شرایط درون شیشهای در مؤسسة تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر کرج بررسی شد. نتایج نشان داد در بین محیطهای کشت پایه، بیشترین میزان ...
بیشتر
به منظور ریزازدیادی چهار پایة پر رشد گلابی شامل پایههای کنجونی، Pyrus betulifolia، درگزی و پایة Gh1 اثر چند محیط کشت پایه (MS، QL و QL تغییریافته)، سایتوکینین و اکسین بر میزان باززایی، پرآوری و ریشهزایی آنها در شرایط درون شیشهای در مؤسسة تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر کرج بررسی شد. نتایج نشان داد در بین محیطهای کشت پایه، بیشترین میزان پرآوری برای همة پایهها، در محیط کشت QL مشاهده شد. در بین پایههای گلابی، پایة Gh1 در هر دو محیط کشت QL و QL تغییریافته، باززایی مطلوبی را نشان داد. نتایج مربوط به پرآوری ریزنمونهها در غلظتهای 1 و 2 میلیگرم در لیتر BAP و 0، 1 و 2 میلیگرم در لیتر 2ip نشان داد، بیشترین پرآوری در غلظت 1 میلیگرم در لیتر BAP به دست آمد، اما با اضافه کردن 2ip به محیط کشت، تأثیر معناداری بر پرآوری ریزنمونهها نداشت. همچنین درصد ریشهزایی پایهها با استفاده از غلظتهای مختلف IBA نشان داد که بیشینه ریشهزایی در غلظت 1 میلیگرم در لیتر IBA به دست آمد. ارزیابی درصد ریشهزایی در دو محیط کشت حاوی آگار و پرلایت نشان داد که بیشترین ریشهزایی پایهها بهغیراز پایة P. betulifolia، در محیط کشت حاوی پرلایت به دست آمد. درمجموع به منظور موفقیت در ریزازدیادی پایههای یادشده در شرایط درون شیشهای استفاده از محیط کشت QL حاوی BAP (1 میلیگرم در لیتر) برای پرآوری مطلوب و تیمار 1 میلیگرم در لیتر IBA در شرایط پرلیت برای ریشهزایی مطلوب، قابل توصیه است.