روح الله کریمی؛ سعید زارعی
چکیده
در این پژوهش، اثر کاربرد برگی سولفاتپتاسیم (صفر، 1500 و3000 میلیگرم در لیتر) در ترکیب با اسید جیبرلیک (صفر، 30، 60 و 90 میلیگرم در لیتر) بر عملکرد و اجزای آن و شاخصهای کیفی و آنتیاکسیدانی میوه انگور رقم بیدانهسفید بررسی شد. پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در یک تاکستان واقع در شهرستان ملایر اجرا ...
بیشتر
در این پژوهش، اثر کاربرد برگی سولفاتپتاسیم (صفر، 1500 و3000 میلیگرم در لیتر) در ترکیب با اسید جیبرلیک (صفر، 30، 60 و 90 میلیگرم در لیتر) بر عملکرد و اجزای آن و شاخصهای کیفی و آنتیاکسیدانی میوه انگور رقم بیدانهسفید بررسی شد. پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در یک تاکستان واقع در شهرستان ملایر اجرا شد. تیمار محلولپاشی در سه مرحله شامل یک هفته قبل از گلدهی، دو و چهار هفته بعد از گلدهی اجرا شد. براساس نتایج بیشترین میزان مواد جامد محلول و محتوای آنتوسیانین، اسید آسکوربیک و ظرفیت آنتیاکسیدانی حبهها مربوط تاکهای تیمارشده با غلظت 3000 میلیگرم در لیتر سولفاتپتاسیم در ترکیب با غلظت 30 میلیگرم در لیتر اسیدجیبرلیک بود. بیشترین میزان فنول و فلاونوئیدکل حبهها به ترتیب مربوط به تاکهای تیمارشده با غلظت 3000 میلیگرم سولفات پتاسیم در ترکیب 60 میلیگرم در لیتر و 90 میلیگرم در لیتر اسیدجیبرلیک بود. همچنین بیشترین محتوای ساکاروز و گلوکز مربوط به میوه تاکهای تیمارشده با سطح سوم سولفاتپتاسیم در ترکیب با سطح دوم اسیدجیبرلیک بود. کاربرد برگی سولفاتپتاسیم منجر به افزایش رسوراترول و وینیفرین در تاکهای تیمارشده با اسیدجیبرلیک شد. همچنین بیشترین فعالیت آنزیمهای کاتالاز، گایاکولپراکسیداز و آسکورباتپراکسیداز در تاکهای تیمارشده با غلظت 90 میلیگرم در لیتر اسیدجیبرلیک در ترکیب با غلظت 3000 میلیگرم در لیتر سولفاتپتاسیم مشاهده شد. در مجموع کاربرد برگی 3000 میلیگرم در لیتر سولفاتپتاسیم بهویژه در ترکیب با سطوح متوسط اسیدجیبرلیک ضمن بهبود عملکرد و تجمع ماده خشک بیشتر منجر به افزایش قند و ظرفیت آنتیاکسیدانی حبهها شد.
علوم میوه
سجاد قاصدی یولقونلو؛ حمید زارع ابیانه؛ محمد علی نجاتیان؛ معصومه ملکی؛ روح اله کریمی
چکیده
بهمنظور ارزیابی اثر تغییر شیوه آبیاری جویچهای به قطرهای، بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیکی انگور بیدانه سفید، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و در طی سالهای زراعی 94-93 و 95-94 روی تاکهای 14 ساله اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل: آبیاری جویچهای1 (I1)، قطرهای بههمراه جویچهای (2I)، بابلر (3I)، قطرهای1 ...
بیشتر
بهمنظور ارزیابی اثر تغییر شیوه آبیاری جویچهای به قطرهای، بر عملکرد و برخی صفات فیزیولوژیکی انگور بیدانه سفید، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و در طی سالهای زراعی 94-93 و 95-94 روی تاکهای 14 ساله اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل: آبیاری جویچهای1 (I1)، قطرهای بههمراه جویچهای (2I)، بابلر (3I)، قطرهای1 (4I)، ترکیب قطرهای سطحی و زیر سطحی (I5)، قطرهای2 (I6)، قطرهای3 (I7) و جویچهای2 (I8) بودند. نتایج نشان داد که کلروفیل کل در تیمارهای قطرهای کاهش و اسیدآمینه پرولین و گلایسینبتائین افزایش یافت. تیمار قطرهای1 (I4) بیشترین غلظت کربوهیدراتهای محلول برگ و از طرفی پایداری غشای کمتری داشت. از نظر عملکرد، تیمارهای جویچهای2، قطرهای2 (I6) و قطرهای3 (I7)، به ترتیب با 43، 31 و 28 تن در هکتار، بیشترین عملکرد محصول را به خود اختصاص داده بودند. همچنین تیمار قطرهای3 I7 با 2/1 گرم بیشترین وزن حبه را داشت. از نظر کارایی مصرف آب ،(WUE)، تیمار قطرهای2 (I6) با 3/10 کیلوگرم انگور بر مترمکعب آب، مصرف آب بهینهتری نسبت به سایر تیمارهای آبیاری بهویژه جویچهای1 و جویچهای2 داشت. نتایج این پژوهش نشان داد که تغییر شیوه آبیاری جویچهای1 به قطرهای، باعث اعمال تنش خشکی در تاکهای مسن میگردد؛ اما عملکرد کاهش نمییابد.
علوم میوه
روح الله کریمی؛ فرزاد میرزایی
چکیده
کشمش مهمترین فرآوردۀ انگور در ایران است که در فرآیند خشک شدن حبهها بهدست میآید. با توجه به تولید بالای انگور در کشور بهینهسازی روشهای تهیۀ کشمش بهمنظور افزایش تقاضا در بازارهای جهانی ضروری است. در این بررسی تأثیر سه روش تهیۀ کشمش شامل سایهخشک، آفتابخشک و تیزابی (کربناتپتاسیم+ اتیلاولئات) بر ویژگیهای بیوفیزیکی ...
بیشتر
کشمش مهمترین فرآوردۀ انگور در ایران است که در فرآیند خشک شدن حبهها بهدست میآید. با توجه به تولید بالای انگور در کشور بهینهسازی روشهای تهیۀ کشمش بهمنظور افزایش تقاضا در بازارهای جهانی ضروری است. در این بررسی تأثیر سه روش تهیۀ کشمش شامل سایهخشک، آفتابخشک و تیزابی (کربناتپتاسیم+ اتیلاولئات) بر ویژگیهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی کشمش حاصل از انگور بیدانۀ سفید شامل عملکرد کشمش، سرعت خشک شدن، وزن خشک، وزن پوشال و همچنین ظرفیت پاداکسندگی یا آنتیاکسیدانی (با روشهای DPPH وFRAP)، فلاونوئیدکل، فنلکل، پروتئین کل، قندهای محلول (فروکتوز، گلوکز، ساکارز، رافینوز)، اسیدهای آلی (آسکوربیک، مالیک، تارتاریک) و برخی عنصرهای غذایی در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در هر تیمار در پژوهشکدۀ انگور و کشمش دانشگاه ملایر انجام شد. در شهریورماه سال 1394 میوهها بر پایۀ شاخص درجۀ بریکس 22 برداشت و ضمن تیمار روی بارگاههای طبقهای توری تا رسیدن به رطوبت 15درصد قرار داده شدند. بنا بر نتایج اختلاف معنیداری (01/0p≤ ) بین ویژگیهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی هر سه روش خشککردن مشاهده شد. بیشترین زمان خشککردن مربوط به روش سایهخشک و کمترین زمان مربوط به روش تیزابی بود. همچنین بیشترین و کمترین سرعت تبدیل انگور به کشمش به ترتیب متعلق به روشهای خشککردن تیزابی و سایهخشک بود. عملکرد کشمش تولیدی در روش تیزابی بیشترین و در روش آفتابخشک کمترین بود. محتوای فنلکل، فلاونوئیدکل و ظرفیت پاداکسندگی تعیینشده با دو روش DPPH و FRAP در کشمش تیزابی در مقایسه با کشمشهای آفتابخشک و سایهخشک بهطور معنیداری (01/0p≤ ) بیشتر بود. همچنین در روش تیزابی غلظت بالاتر قندهای محلول فروکتوز، گلوکز، ساکارز، رافینوز و اسیدهای آلی (بهاستثناء اسید آسکوربیک) در مقایسه با دیگر روشها مشاهده شد. بنابراین روش تیزابی به دلیل تبدیل انگور به کشمش در بازۀ زمانی کمتر میزان اکسید شدن ترکیبهای فنلی و فلاونوئیدی در مقایسه با روشهای آفتابی و سایهخشک کمتر بوده و همچنین افزون بر ارزش تغذیهای بالاتر ظرفیت پاداکسندگی بالاتری نیز داشت.