ملیحه صیادعالیان؛ روحانگیز نادری؛ محمد رضا فتاحی مقدم؛ محمد تقی پاداشت دهکائی
چکیده
گیاه سوسن (Lilium spp.) متعلق به خانوادة لاله (Liliaceae) است و به دلیل دارابودن گلهای درشت و جذاب در ردیف یکی از سه گیاه پیازی عمدة صنعت گلکاری قرار دارد. گونة سوسن چلچراغ (L. ledebourii (Baker) Boiss.) که تنها در منطقۀ لنکران جمهوری آذربایجان و نواحی بسیار محدودی از ایران مثل داماش، کلاردشت، اسالم، کجور، درفک و اردبیل پراکنش دارد، نادرترین گونة گیاه سوسن ...
بیشتر
گیاه سوسن (Lilium spp.) متعلق به خانوادة لاله (Liliaceae) است و به دلیل دارابودن گلهای درشت و جذاب در ردیف یکی از سه گیاه پیازی عمدة صنعت گلکاری قرار دارد. گونة سوسن چلچراغ (L. ledebourii (Baker) Boiss.) که تنها در منطقۀ لنکران جمهوری آذربایجان و نواحی بسیار محدودی از ایران مثل داماش، کلاردشت، اسالم، کجور، درفک و اردبیل پراکنش دارد، نادرترین گونة گیاه سوسن بهشمار میرود. منطقه کجور برای اولین توسط این پژوهش شناسایی گردید [S1] و پیشازاین گزارشی مبنی بر حضور این گیاه در این منطقه اعلام نشده بود. متأسفانه این گیاه با پتانسیل بالای زینتی در معرض انقراض قرار گرفته است. ارزیابی اگرومورفولوژیکی و میزان و پراکنش تنوع ژنتیکی خویشاوندان گیاهان زراعی به عنوان ذخائر ژنتیکی ارزشمند نهتنها موقعیتی را برای حفاظت و نگهداری آنها فراهم میکند، بلکه میتواند در استفادة آنها در برنامههای آتی اصلاح این گیاهان مفید واقع شود. بنابراین مطالعة حاضر با هدف ارزیابی جمعیتهای مختلف گیاه سوسن چلچراغ با استفاده از ویژگیهای مورفولوژیکی و آنالیزهای آماری چندمتغیره صورت گرفت. مطابق نتایج حاصل، تنوع درخور ملاحظهای میان صفات مطالعهشده شامل ارتفاع گیاه، طول غنچه، طول خامه و غیره در بین ژنوتیپهای بررسیشده وجود داشت که امکان گزینش گیاهانی با صفات مطلوب را فراهم میکند. از سوی دیگر، نتایج تجزیة همبستگی ساده صفات در اکثر موارد همبستگیهای معنادار و زیادی را میان صفات بررسیشده نشان داد که بیشترین آن (930/0r =) مربوط به ارتفاع گیاه و قطر ساقه بود. به منظور تشخیص مهمترین صفات تأثیرگذار در تفکیک ژنوتیپها، در این مطالعه از تجزیة عاملها استفاده شد و مطابق آن پنج عامل اصلی توانستند در مجموع 13/81درصد واریانس کل را توجیه کنند. مطابق نتایج تجزیة تریپلات، ژنوتیپهای آزمایششده در قالب دو گروه تقریباً مجزا قرار گرفتند که در اکثر موارد بهخوبی با نتایج حاصل از تجزیة کلاستر مطابقت داشت. درنهایت، تجزیة کلاستر جمعیتها منجر به گروهبندی آنها در قالب دو گروه اصلی شد بهطوریکه، گروه اول شامل گیاهان کشتشدة درفک، کشتشدة اردبیل و کشتشدة داماش در کنار گیاهان جمعیت کجور و گروه دوم شامل جمعیتهای اردبیل، داماش، کلاردشت و اسالم بود.
عباس میرزاخانی؛ روح انگیز نادری
دوره 41، شماره 3 ، آذر 1389، ، صفحه 283-289
چکیده
این آزمایش به منظور بررسی اثرات زمان برداشت سوخ و تنظیمکننده رشد ایندول بوتیریک اسید و همچنین بررسی تغییرات تنظیمکنندههای رشد ایندول استیک اسید (IAA) و آبسایزیک اسید (ABA) در خلال تکثیر از طریق فلسبرداری سوسن چلچراغL. ledebourii (Baker) Boiss اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل زمانهای برداشت سوخ از رویشگاه طبیعی واقع در منطقه داماش در ...
بیشتر
این آزمایش به منظور بررسی اثرات زمان برداشت سوخ و تنظیمکننده رشد ایندول بوتیریک اسید و همچنین بررسی تغییرات تنظیمکنندههای رشد ایندول استیک اسید (IAA) و آبسایزیک اسید (ABA) در خلال تکثیر از طریق فلسبرداری سوسن چلچراغL. ledebourii (Baker) Boiss اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل زمانهای برداشت سوخ از رویشگاه طبیعی واقع در منطقه داماش در استان گیلان (صفر، 50، 100 و150 روز پس از گلدهی) و غلظت ایندول بوتیریک اسید (صفر، 300 و 600 میلیگرم در لیتر) بود. فلسهای بیرونی سوخ پس از جدا شدن از محل طبق و تیمار با IBA جهت باززایی سوخک در بستر ماسه و پیت (50:50) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که زمان برداشت سوخها تأثیر معنیداری بر روی شاخصهای سوخکهای باززایی شده ندارد. بیشترین تعداد سوخک تولید شده در سوخهای برداشت شده در 100 روز پس از گلدهی و تیمار 300 میلیگرم در لیتر IBA مشاهده گردید، این سوخکها همچنین دارای بیشترین قطر نیز میباشند. تأثیر موقعیت فلس و زمان برداشت سوخ بر غلظت تنظیمکنندههای رشد IAA و ABA درونزا معنیدار بود. نتایج نشان داد که در مرحله گلدهی میزان ABA در فلسهای مادری بیشتر از فلسهای دختری میباشد و به تدریج مقدار آن تا 100 روز پس از گلدهی کاهش مییابد. محتوای IAA در فلسهای مادری و دختری تا 100 روز پس از گلدهی به تدریج افزایش مییابد و مجددا در 150 روز پس از گلدهی هم در فلسهای مادری و هم در فلسهای دختری کاهش مییابد.