علوم میوه
معصومه منصوریار؛ حمید عبدالهی؛ جواد عرفانی مقدم؛ سید علیرضا سلامی
چکیده
بهمنظور دستیافتن به حداکثر پرآوری در محیطهای کشت، میتوان با توجه به نوع گونه گیاهی، از مقادیر مختلف نمکها و تنظیمکنندههای رشد استفاده نمود. در برخی مواقع اثر متقابل این مواد میتواند نتایج متفاوتی را بر میزان پرآوری گیاهچهها، در شرایط درونشیشهای در پی داشته باشد. در این پژوهش تأثیر کاربرد دو محیط کشت پایه MS و ...
بیشتر
بهمنظور دستیافتن به حداکثر پرآوری در محیطهای کشت، میتوان با توجه به نوع گونه گیاهی، از مقادیر مختلف نمکها و تنظیمکنندههای رشد استفاده نمود. در برخی مواقع اثر متقابل این مواد میتواند نتایج متفاوتی را بر میزان پرآوری گیاهچهها، در شرایط درونشیشهای در پی داشته باشد. در این پژوهش تأثیر کاربرد دو محیط کشت پایه MS و QL در ریزازدیادی گلابی گونه Pyrus betulifolia مورد مطالعه قرار گرفت که بیشترین میزان پرآوری در محیط کشت QL و بیشترین میزان توسعهیافتگی برگها در محیط کشت MS بود. بهمنظور تولید برگهای توسعهیافتهتر در محیط کشت QL و با توجه به تفاوت در میزان خالص یونهای NO3-،NH4+، Cl- و Ca2+ در دو محیط کشت مورد بررسی، نمکهای NH4NO3 در سه غلظت 25/6، 5/12 و 75/18 میلیمولار و CaCl2 در دو غلظت 9/0 و 8/1 میلیمولار به محیط کشت QL اضافه شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده افزایش در میزان NH4NO3 و CaCl2 تأثیری در میزان پرآوری ریزنمونهها نداشت؛ اما با افزایش در میزان این دو نمک، سطح برگ ریزنمونهها در محیط کشت QL توسعه یافت. در آزمایشی دیگر با هدف افزایش میزان پرآوری در محیط کشت MS، با افزایش در میزان سایتوکینین BAP در این محیط کشت از 5/0 به 1، 5/1 و 2 میلیگرم در لیتر، پرآوری در محیط کشت MS افزایش نشان داد. بهنظر میرسد محیط کشت MS بهدلیل دارا بودن غلظت بیشتری از نمکهای ماکرو در مقایسه با محیط کشت QL، نیازمند تنظیمکننده رشد بیشتری بهجهت دستیافتن به پرآوری مناسب میباشد. در مجموع بر مبنای نتایج این پژوهش، در ریزازدیادی گلابی گونه P. betulifolia با توجه به هدف آزمایش، میتوان از هر دو محیط کشت پایه MS و QL بههمراه غلظت مناسبی از سایتوکینینBAP و نمکهای NH4NO3 و CaCl2استفاده نمود.