پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023The effect of putrescine and heat treatment on postharvest quality of pear fruit (Pyrus communis cv. Spadona)اثر پوتریسین و تیمار گرمایی بر کیفیت پس از برداشت میوة گلابی (Pyrus communis) رقم اسپادونا2252345286610.22059/ijhs.2014.52866FAمرجان الساداتحسینیدانشجوی کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرجمصباحبابالاراستاد ، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج0000-0001-8645-625Xمحمد علیعسکریاستادیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرجJournal Article20140903In this study, the effect of pre-and post-harvest treatment of putrescine as well as heat treatment were evaluated on quality and storage life of pear fruit "Spadona". The factorial experiment was conducted using a completely randomized design of three replications. During growth season, fruits were sprayed with four levels of putrescine (0, 0.5, 1, 2 mM) at three stages including 30, 60 and 90 days after full-bloom. After harvest, the same fruits were dipped in the putrescine (at the same concentration of pre-harvest treatment), and hot water at 3 levels (40, 50 °C and control) for 5 min. After treatment, fruits were stored for 21 weeks at 0 ± 1°C and 80-85% relative humidity. During the storage period, fruits were carried out every three weeks and some of their qualitative and quantitative traits such as weight loss, firmness, pH, titrable acidity, total soluble solids, flavor index were measured. Result showed that the application of 1 and 2 mM putrescine treatments during pre- and post-harvest, maintained fruit firmness, decreased weight loss from fruit skin, and retarded changes in pH as well as titrable acidity compared to the control. Also, TSS and flavor index were higher at beginning of experiment in the treated fruits while at final stages, TSS was increased compared to the control. Heat treatment at 40 and 50 °C for 5 min increased TSS and fruit flavor index, but did not affect weight loss, fruit firmness, pH and titrable acidity.در این مطالعه، اثر کاربرد قبل و پس از برداشت پوتریسین به همراه تیمار گرمایی بر کیفیت و عمر انبارمانی میوة گلابی رقم اسپادونا بررسی شده است. آزمایش بهصورت فاکتوریل برپایة طرح کاملاً تصادفی در 3 تکرار انجام شد. میوهها طی فصل رشد در 3 مرحله بهترتیب 30، 60 و 90 روز بعد از تمامگل با 4 سطح پوتریسین (0، 5/0، 1 و 2 میلیمولار) مهافشانی شدند. همان میوهها پس از برداشت در پوتریسین (در همان غلظتهای قبل از برداشت) و آب گرم در 3 سطح (40 و 50 درجة سانتیگراد و شاهد) بهمدت 5 دقیقه غوطهور شدند. میوهها بعد از تیمار در سردخانه با دمای 1 ±0 درجة سانتیگراد و رطوبت نسبی 80ـ 85 درصد بهمدت 21 هفته نگهداری شدند. میوهها هر سه هفته یک بار از انبار خارج و از نظر خصوصیات مختلف کمّی و کیفی مثل کاهش وزن، سفتی بافت میوه، pH، اسیدیتة قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول و شاخص طعم اندازهگیریشده قرار گرفتند. نتایج نشان داد کاربرد 1 و 2 میلیمولار پوتریسین در زمان داشت و پس از برداشت سبب حفظ سفتی بافت میوه، کاهش از دست دادن آب میوه از طریق پوست و نیز کندکردن روند تغییرات pH و اسیدیتة قابل تیتراسیون نسبت به شاهد شدند. همچنین مواد جامد محلول و شاخص طعم در میوههای تیمارشده در ابتدای آزمایش کمتر از نمونههای شاهد بودند، درحالیکه در مراحل پایانی مقادیر مواد جامد محلول بیشتر از شاهد بودند. تیمار گرمایی 40 و50 درجة سانتیگراد بهمدت 5 دقیقه سبب افزایش مواد جامد محلول و شاخص طعم شدند، اما تأثیر معناداری بر کاهش وزن، سفتی بافت میوه، pH و اسیدیتة قابل تیتراسیون نداشتند.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Using vermicompost and fall fertilization for improving quality characteristics of strawberry cv. Camarosa
(Fragaria × ananassa Duch. cv. Camarosa) in soilless cultureبهرهگیری از ورمیکمپوست و کوددهی پاییزه برای بهبود ویژگیهای کیفی توتفرنگی رقم کاماروسا (Fragaria×ananassa Duch. cv. Camarosa) در کشت بدون خاک2352445286810.22059/ijhs.2014.52868FAسمیرابیدکیدانشجوی سابق کارشناسی ارشد دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایرانویداچالویاستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایرانهمت الهپیردشتیدانشیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، پژوهشکدة ژنتیک و زیستفناوری کشاورزی طبرستانJournal Article20130102The use of vermicompost and fall fertilization in soilless culture on strawberry cv. Camarosa quality characteristics was evaluated in a factorial based on completely randomized design pot experiment with 5 replicates. Experimental treatments were four chemical fertilization timings (no fertilizer, using fertilizer at fall, spring, fall + spring) and three levels of vermicompost (10, 20 and 40% v/v), three levels of cattle manure (10, 20 and 40% v/v) and control medium (50% peat: 50% perlite). The total number of pots in this experiment was 140. The results showed the highest total soluble solids (TDS), 13.35%, and titratable acidity, 8.54%, on growing medium containing 10% cattle manure with spring fertilization. Likewise, the highest fruit firmness (0.43 kg/cm2) was observed in growing medium containing 10% cattle manure with fall + spring fertilization. The total antioxidant activity was obtained using the DPPH (2, 2-diphenyl-1-picrylhydrazyl). The total antioxidant capacity was increased in medium containing 10% vermicompost with spring fertilization, 20% cattle manure with fall fertilization and 40% cattle manure without fertilization (95.18, 95.34, and 95.47%), respectively. The highest anthocyanin (18.84 mg/l) was produced in growing medium containing 40% vermicompost with fall fertilization. It can be concluded that an appropriate choice of growing media and fertilization timing can alter different qualities of strawberry fruits according to production goal and type of consumption. The finding of present study showed that the selection of right growing media and fertilization timings could improve strawberry fruit quality.بهمنظور بررسی اثر ورمیکمپوست و کوددهی پاییزه در کشت بدون خاک بر ویژگیهای کیفی توتفرنگی رقم کاماروسا آزمایشی بهصورت فاکتوریل برپایة طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل 4 زمان کوددهی شیمیایی (به کار نبردن کود، کوددهی پاییزه، بهاره و بهاره+ پاییزه)، 3 سطح ورمیکمپوست (10، 20 و 40 درصد حجمی)، 3 سطح کود دامی (10، 20 و 40 درصد حجمی) و بستر شاهد (50 درصد پیت:50 درصد پرلیت) بودند. تعداد گلدانهای استفادهشده در آزمایش 140 عدد بود. نتایج بهدستآمده نشان داد، بیشترین مواد جامد محلول ((TDS به میزان 35/13 درصد و اسیدیتة قابل تیتراسیون ( (TA به میزان 54/8 درصد در بستر کشت حاوی 10 درصد کود دامی با کوددهی بهاره مشاهده شد. همچنین بیشترین سفتی میوه (43/0 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع) نیز در بستر کشت حاوی 10 درصد کود دامی همراه با کوددهی بهاره+ پاییزه مشاهده شد. ظرفیت آنتیاکسیدانی کل از طریق خاصیت خنثیکنندگی رادیکال آزاد DPPH ( 1و 1- دیفنیل 2- پیکریل هیدرازیل) تعیین شد. ظرفیت آنتیاکسیدانی کل در بستر 10 درصد ورمیکمپوست با کوددهی بهاره، 20 درصد کود دامی با کوددهی پاییزه و 40 درصد کود دامی و بدون کوددهی بهترتیب به میزان حدود 18/95، 34/95، 47/95 درصد افزایش یافت. بیشترین مقدار آنتوسیانینها (84/18 میلیگرم بر لیتر) در بستر کشت حاوی 40 درصد ورمیکمپوست با کوددهی پاییزه تولید شد. یافتههای این برررسی نشان میدهد که با انتخاب بستر کشت و زمان کوددهی مناسب میتوان صفات کیفی میوة توتفرنگی را بهبود بخشید.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023An investigation of type and state of culture medium and date of ovule and embryo separation on embryo rescue success in grapevine cv. flame seedlessبررسی اثر نوع و حالت محیط کشت و زمان جداسازی تخمک و جنین بر میزان موفقیت تکنیک نجات جنین انگور «فلیم سیدلس»2452565286910.22059/ijhs.2014.52869FAعلیعبادیاستاد، گروه علوم باغبانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0002-7043-255Xمصطفیعالی فردانشجوی سابق کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانمحمدرضافتاحی مقدمدانشیار، گروه علوم باغبانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0001-5300-1582اصغراستاجیدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، گروه علوم باغبانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانJournal Article20111019Flame Seedless is one of the most important and commercial table grape cultivar that is used for breeding program due to its specific characteristics of fruit high production. In order to breed new seedless grape cultivars and with considering importance of selecting seedless varieties as a female parent to increase the production rate of seedless offspring in a breeding cycle, embryo rescue technique used. In this study, effect of ER and NN media with solid and double-phase states and three ovule culture time (35, 45 and 55 days after pollination) as well as different date for separation of embryos out of ovule (8 and 10 week after ovule culture) were studied on embryo development stages (globular, heat, torpedo and polyembryos), embryo germination and plant production in grapevine cv. Flame Seedless. Results showed that separation of ovules from berry in 55 days after pollination and their culture in NN medium with double-phase state as well as embryo dissecting at 10 weeks after ovule culture had positive and significant effect on measured traits.انگور رقم فلیم سیدلس یکی از ارقام مهم و تجاری انگورهای رومیزی است که بهدلیل خصوصیات میوه و تولید محصول زیاد در برنامههای اصلاحی استفاده میشود. اصلاحکنندگان بهمنظور بهنژادی انگورهای بیدانه و با توجه به اهمیت در نظر گرفتن ارقام بیدانه بهمنزلۀ والد مادری برای افزایش تولید نتاج بیدانه در یک چرخۀ بهنژادی از روش نجات جنین استفاده میکنند. در این پژوهش تأثیر محیطهای کشت امرشاد و رامینگ (ER) و نیچ و نیچ (NN) در حالتهای جامد و دبل فاز در سه زمان جداسازی تخمک از حبه) 35، 45 و 55 روز پس از گردهافشانی) و دو زمان جداسازی جنین از تخمک )هشت و ده هفته پس ازکشت تخمکها) بر میزان تکامل جنینهای خارجشده از تخمک )جنینهای کروی، قلبی، اژدری و جنینهای چندگانه(، جوانهزنی جنینها و گیاهچههای تولیدی از آنها در انگور رقم فلیم سیدلس بررسی شد. نتایج نشان داد که جداسازی تخمکها از حبه در زمان 55 روز پس از گردهافشانی و کشت آنها در محیط کشت NN با حالت دبل فاز همراه با خارجکردن جنین از تخمک در زمان 10 هفته تأثیر مثبت و معناداری بر صفات بررسیشده داشت.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Effect of thiosulfate, salicylic acid, humic acid and nano silver on physico-chemical characteristics of cut narcissus flowerبررسی اثر نانوسیلور، اسید سالیسیلیک، اسید هومیک و تیوسولفات نقره بر خواص فیزیکوشیمیایی گل بریده نرگس2572665287110.22059/ijhs.2014.52871FAاسماعیلچمنیدانشیار ، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران0000-0003-4132-5306زهرا ساداتنبوی مهاجردانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانJournal Article20120903In order to study the effects of Silver Thiosulfate (0.02, 0.05, 0.1 and 0.2 mM), Humic Acid (100, 500 and 1000 mg l-1), Nano Silver (5, 10, 25 mg l-1), SalisilicAcid (1, 2 and 4 mM) and Sucrose (1%, 2.5% and 5%) on the vase life and some qualitative characteristics of cut Narcissus var Duch Master floweres, two expriments were counducted in postharvest laboratory of Mohaghegh Ardabili University. This experiment carried out based on compeletly randomized design used 5 replications. The results of experiments revealed that different treatments significantly (P<0.05) affected all measured traits. Mean comparision showed that STS at rates of 0.1 and 0.2 was the best treatment at all measured traits compared to control. The results of second experiment revealed that, the highest and lowest flower vase life were related to STS and control, respectively. Sucrose at all concentrations also enhanced flower vase life and the highest effect was related to 2.5% sucrose. Nano silver positively increased flower vase life compared to control with best effects at 1 to 10 mg/l. STS tends to maintain relative fresh weight compared to control and other treatments at all concentrations. In final day, mean comparison showed that plants treated by STS at rates of 0.25 and 0.75 mM and nano silver at rate of 5 mg/l and 2.5% sucrose had the higher solution uptake. Results showed that ethylene significantly decreased flower vase life. The results also revealed that Narcissus is sensitive to ethylene.این پژوهش بهمنظور مطالعۀ تأثیر غلظتهای مختلف تیوسولفات نقره (02/0، 05/0، 1/0، 25/0، 5/0، 75/0، 1 و 2 میلیمولار)، اسید هومیک (100، 500 و 1000میلیگرم بر لیتر)، نانوسیلور ( 5، 10 و 25 میلیگرم بر لیتر)، ساکارز (1، 5/2 و 5 درصد)، اسید سالیسیلیک (1، 2 و 4 میلیمولار) و اتیلن (0، 1، 10 و 100 میکرولیتر بر لیتر) بر طول عمر و برخی صفات کیفی گل بریدۀ نرگس رقم داچ مستر در دو آزمایش جداگانه در قالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تکرار در آزمایشگاه فیزیولوژی پس از برداشت دانشگاه محقق اردبیلی انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد تیمارهای تیوسولفات نقره در غلظت های 2/0 و 5/0 میلیمولار در مقایسه با شاهد و سایر تیمارها طول عمر را 6/3 روز افزایش دادند و بیشترین اثر در حفظ وزن تر نسبی در مقایسه با شاهد و دیگر تیمارها به غلظتهای مختلف تیوسولفات نقره تعلق داشت. کمترین تأثیر در افزایش طول عمر را غلظتهای مختلف اسید هومیک و اسید سالیسیلیک در مقایسه با شاهد نشان داد. اما در غلظتهای پایین نسبت به شاهد جذب محلول بیشتر بود. همچنین نتایج نشان دادند غلظتهای پایین نانوسیلور و ساکارز بر طول عمر، جذب محلول و وزن تر نسبی تأثیر مثبت داشتهاند. نتایج نشان داد که اتیلن بهطور معناداری طول عمر گلها را کاهش میدهد و میزان اتیلن تولیدی توسط این گل نشان داد که گل نرگس رقم داچ مستر فرازگراست.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Genetic study of Persian shallot (Allium hirtifolium Boiss.) using morphological and molecular markersمطالعۀ ژنتیکی موسیر ایرانی (Allium hirtifolium Boiss.) با استفاده از نشانگرهای مورفولوژیکی و مولکولی2672775287310.22059/ijhs.2014.52873FAراهلهابراهیمیدانشجوی سابق دکتری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانمحمد رضاحسندختدانشیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0001-5774-835Xذبیح الهزمانیاستاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0002-2365-5531عبدالکریمکاشیاستاد، گروه علوم باغبانی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانایزابلرولدان رویزاستاد بخش علوم گیاهی مرکز تحقیقات کشاورزی و شیلات بلژیکJournal Article20130511In this research work, genetic diversity of 21 wild Persian shallot (Allium hirtifolium Boiss.) accessions from south, southwest, west and center of Iran was evaluated using morphological traits as well as AFLP markers. Results showed that Khansar accession had the highest leaf width (5.42 cm), mean leaf number per plant (5.41), bulb diameter (10.84 cm), bulb height (4.95 cm) and mean bulb weight (122.5 g) which was the suitable accession for domestication and culturing. Based on cluster analysis, studied accessions were divided into three groups according to their morphological characters which mostly had coincidence with geoghraphical distribution. Molecular survey by AFLP markers was done using four primer combinations of EcoRI and MseI with three selective nucleotides. In molecular analysis 376 bands were obtained in which 204 bands were polymorphic (53.28%). Based on dendrogram from molecular data, Persian shallot accessions at 70 % similarity was divided into five groups which mostly showed coincidence with geographical distribution. Also Kazerun accession from warmer southern region of Iran had obvious genetical differences with accessions from colder northern regions. Results showed that AFLP technique is a suitable tool for evaluation of genetic diversity for Persian shallot accessions.در این پژوهش، تنوع ژنتیکی 21 تودۀ موسیر (<em>Allium hirtifolium</em> Boiss.) وحشی ایران از مناطق جنوب، جنوب غرب، غرب و مرکز ایران با استفاده از صفات مورفولوژیکی و نشانگرهای AFLP ارزیابی شد. نتایج نشان داد تودۀ خوانسار دارای بیشترین عرض برگ (42/5 سانتیمتر)، میانگین تعداد برگ در بوته (41/5)، قطر سوخ (84/10 سانتیمتر)، ارتفاع سوخ (95/4 سانتیمتر) و وزن متوسط سوخ (5/122گرم) بود و بنابراین، تودۀ مناسبی برای اهلیسازی و کشت است. براساس تجزیۀ کلاستر تودههای مطالعهشده از نظر صفات مورفولوژیکی در سه گروه قرار گرفتند که تا حد زیادی براساس نزدیکی و دوری جغرافیایی بود. در بررسی مولکولی توسط نشانگرهای AFLP از چهار ترکیب آغازگری <em>EcoRI</em> و <em>MseI</em> دارای سه نوکلئوتید انتخابی استفاده شد. در آنالیز مولکولی، 376 نشانگر حاصل شد که 204 نشانگر (28/53 درصد) چندشکلی نشان دادند. براساس دندروگرام حاصل از دادههای مولکولی، تودههای موسیر بومی ایران در حد تشابه 70 درصد در پنج گروه قرار گرفتند که مطابقت زیادی با پراکنش جغرافیایی آنها نشان داد. همچنین تودۀ کازرون از منطقۀ گرمتر جنوبی با تودههای شمالیتر که از مناطق سردتر بوند تفاوتهای ژنتیکی بارزتری داشت. نتایج نشان داد تکنیک AFLP ابزار مناسبی در ارزیابی تنوع ژنتیکی تودههای موسیر ایرانی است.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Effects of concentration and spraying time of phenyl-phethalamate acid (Auxin Synergist) on yield of tomato, cucumber, eggplant and cabbage under field conditionsتأثیر غلظت و زمان محلولپاشی فنیل فتالامات اسید (سینرژیست اکسین) بر عملکرد گوجهفرنگی، خیار، بادنجان و کلمپیچ در شرایط مزرعهای2792865287510.22059/ijhs.2014.52875FAرقیهجوانپورمربی پژوهشی گروه پژوهشی بیوتکنولوژی و فیزیولوژی گیاهان باغبانی، پژوهشکدۀ بیوتکنولوژی جهادسید ضیانصرتیمربی پژوهشی گروه پژوهشی بیوتکنولوژی و فیزیولوژی گیاهان باغبانی، پژوهشکدۀ بیوتکنولوژی جهادمیثمنژاد صاحبیمربی پژوهشی گروه پژوهشی بیوتکنولوژی و فیزیولوژی گیاهان باغبانی، پژوهشکدۀ بیوتکنولوژی جهادJournal Article20110131To determine effects of phenyl-phethalamate acid on yield and yield components of tomato, cucumber, eggplant and cabbage, this experiment was investigated in a randomized complete block design with three replications in the spring and summer of 2010. Treatments included the time and number of foliar spraying with phenyl-phethalamate acid (1000 ppm). Control plants were not sprayed. The first step of foliar spraying was the start of flowering. Next sprays were repeated three times and 4 times for cucumber 15 days intervals. According to results, foliar spraying at flowering time had the highest effects on fruit numbers (73 fruits), yield per plant (5 kg) and yield per area (10 kg/m2) in tomato. In cucumber, the highest fruit numbers (41 fruits) and yield per plant (6.4 kg/m2) was observed in flowering stage. The highest fruit number (6.7 fruits), mean fruit weight (447.3 g fruit-1) and yield per plants (3 kg/plant) was observed in eggplant with application of phenyl-phethalamate before flowering as well as 2 weeks later. In cabbage, foliar spraying at transplanting time, 2 and 4 weeks later, produced the largest heads (2.4 kg head -1) and the highest plant total weight (3.68 kg F.W.).پژوهش حاضر در بهار و تابستان سال زراعی 1389 با هدف بررسی تأثیر محلولپاشی تنظیمکنندۀ رشد فنیل فتالامات بر عملکرد و اجزای عملکرد سه سبزی میوهای شامل گوجهفرنگی، بادنجان و خیار و کلمپیچ بهعنوان یک نوع سبزی برگی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل زمان محلولپاشی و تعداد دفعات محلولپاشی با فنیل فتالامات اسید (غلظت هزار میلیگرم در لیتر) بود. گیاهانی بدون محلولپاشی بهمنزلۀ شاهد در نظر گرفته شدند. اولین مرحلۀ محلولپاشی در زمان شروع گلدهی بود و دو نوبت بعدی به فواصل 15 روز درمجموع تا 3 بار و در مورد خیار تا چهار بار تکرار شدند. نتایج آزمایش در مورد گوجهفرنگی نشان داد بیشترین تعداد میوه در بوته (73 عدد)، بیشترین عملکرد بوته (5 کیلوگرم) و عملکرد در واحد سطح (10 کیلوگرم) از محلولپاشی در شروع گلدهی به دست آمد. بررسی عملکرد خیار نشان داد بیشترین تعداد میوه (41 عدد) و عملکرد بوته (4/6 کیلوگرم) به محلولپاشی در زمان گلدهی اختصاص داشت. در مورد بادنجان بالاترین مقادیر تعداد میوه در بوته (7/6 عدد)، وزن تکمیوه (3/447 گرم) و عملکرد تکبوته (3 کیلوگرم) مربوط به تیمار اول محلولپاشی (قبل از بازشدن گلها) و تیمار دوم محلولپاشی (دو هفته بعد از بازشدن گلها) بود. مطالعۀ تیمار محلولپاشی روی کلمپیچ نیز آشکار ساخت سنگینترین هد کلم (4/2 کیلو گرم به ازای هر هد) و بیشترین وزن کل تکبوته (680/3 کیلوگرم) از محلولپاشی در سه نوبت محلولپاشی (بعد از استقرار نشاها، دو هفته بعد از اولین مرحله و دو هفته بعد از دومین مرحلۀ محلولپاشی) به دست آمد.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Effect of a biotic elicitor and nano elicitor on some alkaloids production in Papaver somniferum L.اثر الیسیتور زیستی و نانوالیسیتور بر افزایش تولید برخی آلکالوئیدها در گیاه خشخاش L. Papaver somniferum2872955287710.22059/ijhs.2014.52877FAمهدیهخدایاریدانشجوی سابق دکتری مهندسی ژنتیک و ژنتیک مولکولی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانمنصورامیدیاستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانعلی اکبرشاه نجات بوشهریدانشیار ، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایراندارابیزدانیاستادیار گروه فارماکوگنوزی و داروسازی، مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، پژوهشکدة گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی، ایرانمحمدرضانقویاستاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-2427-3332زهرهکدخداکارشناس گروه فارماکوگنوزی و داروسازی، مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، پژوهشکدة گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی، ایرانJournal Article20130205To develop an optimal bioprocess for benzophenanthridin alkaloids production, various metabolite engineering are studied to increase yields, in which one of them is elicitation. Elicitors are biotic or abiotic molecules that have effectively stimulated the production of plant secondary metabolites in cell and organ cultures. Since this plant serves as the only commercial source of morphine and sanguinarine production and chemical synthesis of those alkaloids are not economically feasible, therefor, in this study, after selection of the best media and explant, the effects of two elicitors, nano TiO2 and yeast extract, were studied at different time points (24 and 48h) following treatments on sanguinarine and thebaine production in meristem and root suspension cell cultures. This research was conducted using a randomized complete design with factorial arrangement and three replications. It was observed that these elicitors had the positive effect on accumulation of sanguinarine and thebaine. Elicitation with yeast extract at 48h intervals enhanced the accumulation of sanguinarine (2.2 times) and thebaine (3.4 times) compared to the control. Treatment of nano TiO2 in 24h increased both alkaloids (2.1times) which decreased over the time. This study showed the higher excitability of meristemic cells compared to the root suspension cell culture. Therefore, due to the more provoking and increasing effects on sanguinarine and thebaine content throughout the study, these elicitors and in particular nano one are proved to be promising and suitable candidate for elicitation in both meristem and root cell suspension cultures.بهمنظور افزایش و بهبود تولید انواع آلکالوئیدهای ارزشمند بنزوفنانتریدین در گیاه خشخاش، مهندسیهای متابولیت فراوانی انجام شده است که یکی از آنها استفاده از الیسیتورهاست که با تحریک سیگنالهای سلولی موجب سنتز متابولیتهای ثانویه در گیاهان یا کشت سلولی آنها میشوند. در این مطالعه با توجه به اهمیت ویژة خشخاش در صنعت داروسازی بهمنزلة تنها منبع تجاری تولید آلکالوئیدهای مورفین و سنگوئینارین و مشکلبودن سنتز شیمیایی این ترکیبات ارزشمند، پس از بهینهسازی محیط کشت کالزایی و انتخاب بهترین ریزنمونه، اثر دو الیسیتور عصارة مخمر و نانو TiO<sub>2</sub> در دو زمان مختلف در کشت سوسپانسیون سلولی مریستم و ریشه در یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار بررسی شد. این الیسیتورها در سوسپانسیونهای سلولی مریستم و ریشه موجب تجمع سنگوئینارین و تبائین شدند که بیشترین مقدار سنگوئینارین و تبائین در 48 ساعت پس از اعمال تیمار با الیسیتور عصارة مخمر بهترتیب 2/2 و 4/3 برابر نسبت به شاهد در همین زمان به دست آمد. نانو الیسیتور TiO<sub>2</sub> توانست در 24 ساعت پس از اعمال تیمار موجب افزایش دو آلکالوئید مزبور تا 1/2 برابر نسبت به شاهد شود که با گذشت زمان این مقدار کاهش پیدا کرد. آنچه در این مطالعه مشاهده شد، تحریکپذیری زیاد سلولهای مریستمی در برابر تیمار با هر دو الیسیتور و اثر آن در تجمع هر دو متابولیت بود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که با استفاده از الیسیتورها و مخصوصاً نانوالیسیتورها میتوان چرخة بیوسنتزی تولید و تجمع متابولیتهای تبائین و سنگوئینارین را در این گیاه تحریک کرد و این القا میتواند در هر دو ریزنمونة ریشه و مریستم مؤثر و حتی با یکدیگر متفاوت باشد.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Effect of arbuscular mycorrhizal fungi and Pseudomonas fluorescence on vegetative growth of pistachio seedlings
(Pistacia vera cv. Qazvini) under four different irrigation regimesاثر قارچ میکوریز آربسکولار (Glomus mosseae) و باکتری سودوموناس فلورسنس بر رشد رویشی دانهالهای پستۀ رقم قزوینی در چهار رژیم مختلف آبیاری2973075287910.22059/ijhs.2014.52879FAافسانهشولدانشجوی سابق کارشناسی ارشد ، دانشکدة کشاورزی دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجانمحمد حسینشمشیریاستادیار دانشکدة کشاورزی دانشگاه ولی عصر(عج) رفسنجانعبدالرضااخگریاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولیعصر (عج)، رفسنجانمجیداسماعیلی زادهاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولیعصر (عج)، رفسنجانJournal Article20120430In order to investigate the symbiotic effect of arbuscular mycorrhizae (Glomus mosseae) and a bacteria (Pseudomonas fluorescence) on vegetative growth of pistachio seedlings (Pistacia vera cv. Qazvini) under drougth stress, a greenhouse experiment was conducted using four drougth stress levels (100% FC as control, 75, 50 and 25% FC) and four levels of biofertilizers (non mycorrhizal and non bacterial plants as control, mycorrhizal treatment, bacterial treatment and a mixed treatment of both). In the experiment, application of bacteria in different drougth stress levels could not affect root colonization with mycorrhizae whereas increase in root colonization percentage was observed along with increase in drougth intensity. The highest values of leaf area and number, stem height and dry weight of leaf and stem were obtained with 50% FC in comparison with control. Root lenght was increased with increase in drougth stress levels. Dry weight of stem, root length and leaf area were more in mycorrhizal and mixed treatments in comparison with control. The least values of leaf area and number, stem diameter, root length and stem dry weight were observed in bacterial treatment in comparison with control. Root volume and dry weight were maximum in bacterial treatment with a significant difference with control. Totally, it can be concluded that the mixed treatment had the most effect on vegetative growth of pistachio seedling under different drougth stress levels and from drought point of view, 50% FC was the best treatment which improved the most vegetative growth parameters.بهمنظور بررسی اثر همزیستی قارچ میکوریز آربسکولار(<em>Glomus</em><em>mosseae</em>) و باکتری سودوموناس فلورسنس[1] سویه P<sub>52</sub> بر رشد رویشی دانهالهای پستۀ رقم قزوینی در شرایط تنش خشکی، آزمایشی با چهار سطح تنش خشکی (100درصد ظرفیت مزرعه بهمنزلۀ شاهد و سطوح 75، 50 و 25 درصد ظرفیت مزرعه) و چهار سطح از کود زیستی[2] (گیاهان بدون میکوریز و باکتری بهمنزلۀ گیاهان شاهد، تیمار میکوریز، تیمار باکتری و تیمار ترکیبی میکوریز و باکتری) اجرا شد. در این آزمایش کاربرد باکتری بهتنهایی و همچنین در سطوح مختلف خشکی نتوانست بر آلودگی ریشه تأثیرگذار باشد اما افزایش تنش خشکی بهتنهایی سبب افزایش آلودگی ریشه شد. بیشترین تعداد و سطح برگ، ارتفاع ساقه، وزن خشک برگ و ساقه در تنش خشکی 50درصد ظرفیت مزرعه نسبت به شاهد مشاهده شد. با افزایش تنش خشکی طول ریشه افزایش یافت. وزن خشک ساقه، طول ریشه و سطح برگ در تیمار میکوریز و تیمار ترکیبی باکتری و میکوریز نسبت به شاهد بیشتر بود که افزایش طول ریشه نسبت به شاهد تفاوت معنادار داشت. حداقل تعداد برگ، سطح برگ، قطر ساقه، طول ریشه و وزن خشک ساقه در تیمار باکتری نسبت به شاهد مشاهده شد. حجم ریشه و وزن خشک ریشه بیشترین میزان خود را در تیمار باکتری نشان دادند، که نسبت به شاهد اختلاف آن معنادار بود. درمجموع تیمار تلفیقی میکوریز و باکتری بیشترین تأثیر را بر افزایش رشد رویشی دانهالهای پسته بر جای گذاشت و از نظر رطوبتی گیاهان بهترین رشد را در شرایط 50درصد ظرفیت مزرعه داشتند.
<br clear="all" />
[1] .<em>Pseudomonas fluorescens</em>
[2] .Biofertilizerپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Analysis of lignin in seeds and peroxidase and laccase enzymes activity in the arils of some soft- and hard-seed pomegranate genotypes at different fruit developmental stagesاندازهگیری میزان لیگنین در بذر و فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و لاکاز در آریل برخی ژنوتیپهای نرمدانه و سختدانة انار طی مراحل مختلف رشدی میوه3093175288010.22059/ijhs.2014.52880FAعبدالکریمزارعیدانشجوی سابق دکتری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانذبیح الهزمانیاستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0002-2365-5531محمدرضافتاحی مقدمدانشیار ، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0001-5300-1582سید علیرضاسلامیاستادیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0001-8102-3164امیرموسویدانشیار مرکز ملی ژنتیک و زیستفناوری (NIGEB)Journal Article20121217In order to study seed hardening process in pomegranate, some of the relevant biochemical parameters were evaluated in fleshy part of arils or seeds in various soft and hard seeded pomegranate genotypes from the initial fruit set upto ripening stages. Lignin was determined from the seeds and enzyme assays were performed on the flesh of arils. Analysis of variance revealed significant differences among different genotypes and stages. At the first stage that the seeds of all genotypes were soft, the peroxidase activity was relatively high and decreased in the second (start of the seed hardening in hard seed genotypes) and third stages. Thereafter, at the final stages, it increased in the hard seed genotypes (four times of that in soft seed genotypes), whereas remained low in the soft seed ones. Laccase activity during the growing season had a non predictable trend and did not show much differences in the soft and hard seed genotypes, although in most of the genotypes, its activity decreased at the last stage. In the soft seed genotypes, total protein was in the highest value at the early stage, and decreased at the second stage, then in the next stages, after a little increase, reached to a constant amount. In the hard seed genotypes, the total protein decreased until the third stage, afterward increased to the ripening. The protein content of soft and hard seed genotypes in the last stage of sampling reached to the same value. Lignin content of pomegranate seeds increased gradually during different stages, and the soft seed genotypes had less lignin in their seed compared to the hard seed ones. According to the results, considerable differences that were observed in the peroxidase activity at the last sampling stage, and higher activity that observed in peroxidase than laccase (at least 10,000 times), may indicate a main role for this enzyme to make differences in the seed hardness of pomegranate.<br /><br />بهمنظور بررسی فرایند سختشدن بذر در انار، برخی پارامترهای بیوشیمیایی مربوط به آن در قسمت گوشتی آریل یا در بذر تعدادی ژنوتیپ نرمدانه و سختدانة انار در زمانهای مختلف رشدی میوه، از تشکیل تا رسیدن آن ارزیابی شد. اندازهگیری میزان لیگنین در بذر و بقیة اندازهگیریها در قسمت گوشتی آریل انجام شد. تجزیة واریانس دادهها تفاوتهای معناداری بین ژنوتیپها و مراحل مختلف رشدی نشان داد. میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در مرحلة اول نمونهگیری که دانهها کاملاً نرم بودند، در همة آنها نسبتاً زیاد بود، سپس در مراحل دوم (شروع سختشدن در ژنوتیپهای سختدانه) و سوم اندازهگیری کاهش یافت و در مرحلة آخر در ژنوتیپهای سختدانه افزایش و به چهار برابر ژنوتیپهای نرمدانه رسید، درحالیکه در انواع نرمدانه ثابت ماند. میزان فعالیت آنزیم لاکاز طی فصل رشد روند نامشخصتری از خود نشان داد و تفاوتهای زیادی در ژنوتیپهای سخت و نرم دانه نشان نداد، اگرچه در اغلب ژنوتیپها میزان آن در مراحل پایانی رشد میوه کاهش یافت. در ژنوتیپهای نرمدانه میزان پروتئین کل در مرحلة اول نمونهبرداری بیشتر از بقیة مراحل بود و در مرحلة دوم کاهش یافت و در مراحل بعدی با کمی افزایش تقریباً ثابت ماند. در ژنوتیپهای سختدانه میزان پروتئین کل تا مرحلة سوم رشدی کاهش و سپس افزایش نشان داد و درنهایت میزان پروتئین کل در ژنوتیپهای نرم و سخت دانه در مرحلة آخر نمونهبرداری به یک مقدار مشابه رسید. میزان لیگنین بذر طی مراحل رشدی در همة ژنوتیپها روند افزایشی نشان داد، ولی در همة مراحل در انواع نرمدانه مقداری کمتر از انواع سختدانه بود. با توجه به نتایج، تفاوت قابل توجه در میزان فعالیت آنزیم پراکسیداز در مرحلة آخر رشدی، و فعالیت بسیار بیشتر این آنزیم نسبت به آنزیم لاکاز (حداقل دههزار برابر)، ممکن است آنزیم پراکسیداز آنزیم اصلی در ایجاد تفاوت در سختی بذور انار باشد.پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X45320141023Variation in the Essential oil of Artemisia annua L. Apical Shoots at Different Developmental Stagesتغییرات اسانس سرشاخههای گیاه Artemisia annua L. در مراحل مختلف رشد3193245288110.22059/ijhs.2014.52881FAرضابورددانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهرانشمس علیرضازادهعضو هیئت علمی بخش فارماکوگنوزی، پژوهشکدۀ گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی کرجمحمدرضانقویاستاد دانشکدۀ کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0002-2427-3332منصورامیدیاستاد دانشکدۀ کشاورزی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهرانسپیدهترابیاستادیار دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهرانسعیدپروانهدانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه زابلفرهادحریری اکبریدانشجوی سابق کارشناسی ارشد و استادیار دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهرانرحیمتقی زاد فریددانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشکدۀ علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدسJournal Article20111029Artemisia annua is a medicinal annual herb that widely distributed in Asia, Europ, North America, and also is grown in north reagions of Iran. In this study, variation in the quantity and quality of the essential oil of A.annua apical shoots at different developmental stages including vegetative, early flower opening and full flowering stages is reported. The obtained oils by hydrodistilation of dried samples were analyzed by GC and GC/MS. The maximum percentage of oil was in full flowering stage. 29, 28 and 28 compounds were identified in the oils of apical shoots in vegetative, early flower opening and full flowering plants, respectively. The major components of the branches essential oils were similar in all stages which included camphor, beta-selinene, 1,8-cineole, α-pinene, caryophyllene oxide, borneol, comphene, Artemisia ketone. Results showed that the essential oil of A.annua apical shoots were rich in monoterpenes. 64.3%, 63% and 67.6% of the total identified compounds were monoterpens in vegetative, early flower opening and full flowering stages, respectively. Results also indicated a few variation in kind of compounds, while the percentage of compounds were various relatively.گیاه .<em>Artemisia annua L</em>، گیاهی یکساله، دارویی و آروماتیک است که در آسیا، اروپا و شمال آمریکا گسترش فراوان و در ایران نیز در مناطق شمالی پراکنش وسیعی دارد. در این پژوهش تغییرات کمّی و کیفی اسانس سرشاخۀ گیاه <em>A.annua</em> در مراحل مختلف رشد شامل مراحل رویشی، ابتدای گلدهی، و گلدهی کامل بررسی شد. سرشاخۀ خشکشده در سایه با روش تقطیر با آب با استفاده از دستگاه کلونجر اسانسگیری شد. اسانسهای حاصل به وسیلة دستگاههای GCو GC/MS تجزیه و تحلیل شد. بیشترین مقدار اسانس در سرشاخه در مرحلۀ گلدهی (3/1 درصد) مشاهده شد. در اسانس سرشاخهها در مراحل رویشی، ابتدای گلدهی و گلدهی کامل بهترتیب 29، 28 و 28 ترکیب شناسایی شد. ترکیبات عمده در اسانس سرشاخهها در مراحل مختلف مشترک و شامل کامفور، بتاـ سلینن، 1، 8ـ سینئول، آلفاـ پینن، کاریوفیلن اکساید، برنئول، کامفن، آرتمیزیاکتون و پینوکارون بود. درصد عمدة ترکیبات شناختهشدۀ منوترپنها بودند. نتایج نشان میدهد که اسانس سرشاخههای گیاه <em>A.annua</em> سرشار از منوترپنها هستند و 3/64 درصد، 63 درصد و 6/67 درصد از کل ترکیبات شناساییشده بهترتیب در مراحل رویشی، ابتدای گلدهی و گلدهی کامل را تشکیل میدهند. نتایج تغییرات اندکی را در نوع ترکیبات نشان داد، درحالیکه درصد ترکیبات در مراحل مختلف متغیر بود.