پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Effect of salicylic acid and methyl jasmonate on production of phenol, flavonoid and pigments of Madagascar periwinkle (Catharanthus roseus L.) callusاثر سالیسیلیکاسید و متیل جاسمونات بر تولید فنل، فلاونوئید و رنگدانههای کالوس گیاه پروانش (Catharanthus roseus L.)1108204410.22059/ijhs.2019.263384.1496FAعطیهنیازآذریدانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانویداچالویدانشیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانساراکبیرنتاجدانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانJournal Article20190908Salicylic acid (SA) and methyl jasmonate(MJ) are abiotic elicitors which can increase production of secondary metabolites in plants. Effects of SA and MJ on fresh weight, flavonoids, total phenol and pigments of <em>Madagascar periwinkle</em> callus were investigated in two factorial experiments, in a completely randomized design. The first factor was the concentration of a different abiotic elicitor, SA or MJ in 4 levels of 0, 50, 100 and 200 μM, and the second factor was time of using different concentrations of elicitors at 2 levels of 5 and 10 days, with three replications. Based on results, the interaction between time and SA in all traits, unless fresh weigh of callus and production of anthocyanin, was significant and the interaction between time and MJ on total phenol, chlorophyll and carotenoids production was significant (P<0.01). The highest total phenol content (55.123 mg/g F.W.) was obtained from 100 μM MJ treatment for 5 days and the highest amount of flavonoid (21.467 mg/g F.W.) was obtained in 50 μM SA treatment for 5 days. Therefore, 50 and 100 μM concentrations of SA and MJ abiotic elicitors in 5 days can be used for increase the production of flavonoid and total phenol in <em>catharanthus roseus</em> L. callus.محرکهای غیر زیستی سالیسیلیکاسید (SA) و متیل جاسمونات (MJ) میتوانند سبب افزایش تولید متابولیتهای ثانویه گیاهان شوند. در این پژوهش، اثر SA و MJ بر وزن تر، میزان فلاونوئید، فنل کل و رنگدانههای کالوس پروانش در دو آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی مطالعه شد. فاکتور اول در هر آزمایش غلظت محرک غیرزیستی SA یا MJ در چهار سطح صفر، 50، 100 و 200 میکرومولار و فاکتور دوم، مدت زمان استفاده از غلظتهای مختلف محرکها در دو سطح 5 و 10 روز بود که هر دو آزمایش با سه تکرار انجام شدند. بر اساس نتایج اثر متقابل زمان و SA بر کلیه صفات، بهغیر از وزن تر کالوس و آنتوسیانین، معنیدار شد و اثر متقابل زمان و MJ بر میزان فنل کل، کلروفیل و کاروتنوئید معنیدار گردید (01/0P<). بیشترین میزان فنل کل (123/55 میلیگرم در گرم وزن تر) مربوط به تیمار 100 میکرومولار MJ در 5 روز بود و بیشترین میزان فلاونوئید (467/21 میلیگرم در گرم وزن تر) در تیمار 50 میکرومولار SA در 5 روز بهدست آمد. بنابراین، غلظتهای 50 و 100 میکرومولار محرکهای غیرزیستی SA و MJ در 5 روز میتوانند برای افزایش میزان فلاونوئید و فنل کل کالوس پروانش مورد استفاده قرار گیرند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82044_a2675f6d0fda1a275fac2b50806f9d04.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Influence of plant growth promoting rhizobacteria and hydro-priming on some physiological indices of lemon balm (Melissa officinalis)تأثیر باکتریهای محرک رشد گیاه و هیدروپرایمینگ بر برخی شاخصهای فیزیولوژیکی گیاه دارویی بادرنجبویه (Melissa officinalis)11218204510.22059/ijhs.2019.280484.1638FAمهرنازحاتمیدانشیار، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایرانپریساخانی زادهدانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایرانفائزه الساداتابطحیاستادیار، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه اراک، اراک، ایرانپیمانعباس زاده دهجیاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ولیعصر(عج) رفسنجان، رفسنجان، ایرانJournal Article20190505Application of plant growth promoting rhizobacteria metabolism and metabolic processes to increase plant efficacy. The aim of this study was to investigate the effect of seeds hydropriming and inoculation of plant growth promoting rhizobacteria (<em>Pseudomonas fluoresense</em>, <em>Pseudomonas p < /em><em>utida</em>) to soil as biological stimulative on some physiological traits of <em>Melissa officinalis</em>. The experiment was conducted as a factorial based on a completely randomized design in greenhouse conditions and laboratory of Medicinal Plants Department of Arak University. The first factor was hydropriming at different times (12, 24, 48 and 72 hours), and the second factor was two bacterial species (<em>Pseudomonas fluoresense</em>, <em>Pseudomonas putida</em>), control (without inoculation). The results showed that seed hydropriming at different times and growth promoters increased the photosynthetic pigments, phenol, flavonoids, percentage and essential oil yield. Also, hydropriming for 48 hours with <em>Pseudomonas putida</em> bacteria resulted in a significant increase in flavonoid content and a significant effect on phenol content during 12 hours with <em>Pseudomonas fluoresense</em>bacteria. According to the positive and additive effects of plant growth promoting rhizobacteria on <em>Melissa officinalis</em>, the plant growth promoting rhizobacteria could be recommended as an alternative to chemical fertilizers to reduce the consumption of chemical fertilizers and guaranty the production of medicinal plants, free of chemicals.</em>کاربرد باکتریهای محرک رشد موجب تحریک متابولیسم و فرایندهای متابولیکی در جهت افزایش کارایی گیاهان می-شوند. این مطالعه با هدف بررسی اثر هیدروپرایمینگ بذر و تلقیح باکتریهای محرک رشد سویههای فلورسنس و پوتیدا به خاک به عنوان محرک زیستی بر برخی صفات فیزیولوژیکی گیاه دارویی بادرنجبویه (Melissa officinalis) انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در شرایط گلخانه و آزمایشگاه گروه گیاهان دارویی دانشگاه اراک انجام شد. فاکتور اول هیدروپرایمینگ در زمانهای مختلف (12، 24، 48 و 72 ساعت)، و فاکتور دوم دو سویه باکتری (فلورسنس و پوتیدا)، شاهد (بدون تلقیح) بود. نتایج نشان داد که هیدروپرایمینگ بذر در زمانهای مختلف و باکتریهای محرک رشد موجب افزایش رنگیزه-های فتوسنتزی، فنل، فلاونوئیدکل، درصد و عملکرد اسانس شد. همچنین هیدروپرایمینگ به مدت 48 ساعت به همراه باکتری پوتیدا، منجر به افزایش چشمگیر میزان فلاونوئید شد و در مدت 12 ساعت به همراه باکتری فلورسنس اثر معنی داری بر مقدار فنل داشت. با توجه به نتایج مثبت و افزایشی باکتریها بر شاخصهای مورد بررسی گیاه دارویی بادرنجبویه، میتوان گفت باکتریهای بکار رفته در این تحقیق میتوانند بهعنوان یک جایگزین مناسب برای کود شیمیایی ضمن کاهش مصرف کودهای شیمیایی، تضمینکننده تولید گیاهان دارویی عاری از مواد شیمیایی باشند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82045_db3909902b251b5c9626840022e860cb.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Study effect of vermicompost and biochar on growth, yield and water use efficiency of eggplant (Solanum melongena L.) in field conditionمطالعه اثر ورمیکمپوست و بیوچار بر رشد، عملکرد وکارایی مصرف آب بادنجان (Solanum melongena L.) در شرایط مزرعه23338204610.22059/ijhs.2020.312287.1861FAمحسنابراهیمیدانشجوی دکتری، دانشکده کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمحمد کاظمسوریاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0003-4958-5364امیرموسویدانشیار، پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیستفناوری، تهران، ایران0000-0003-0067-4294نوازالهصاحبانیدانشیار، پردیس ابوریحان، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20201021In order to investigate effect of two kinds of biochars (date palm and pistachio biochars) on yield and water use efficiency of eggplant in field condition a factorial experiment based on randomized complete block design in three replications was carried out. The first factor was vermicompost in two levels (0 and 1500 g/m<sup>2</sup>) and the second factor was biochar in three levels (0, 500 g /m<sup>2</sup> date palm and 500 g/m<sup>2</sup> pistachio biochar). Results showed that the highest fresh and dry weight of aerial and root was obtained in the combination treatment of vermicompost and date palm biochar. The highest amount of chlorophyle a and b belonged to vermicompost treatment. The effect of biochar and interaction effect of vermicompost and biochar on fruit number per plant was significant. The highest fruit number per plant was obtained in application of vermicompost and date palm biochar. Application of vermicompost lead to the highest mean fruit weight. The highest total yield (7233 g/ plant) and water use efficiency (11.16 kg/m<sup>3</sup>) was observed in combination treatment of vermicompost and date palm biochar.به منظور بررسی تأثیر ورمیکمپوست و دو نوع بیوچار (بیوچار خرما و پسته) بر عملکرد و کارایی مصرف آب بادنجان در شرایط مزرعه. آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. عامل اول ورمیکمپوست در دو سطح (صفر، 1500 گرم در مترمربع) و عامل دوم بیوچار در سه سطح (صفر، 500 گرم بیوچار خرما و 500 گرم بیوچار پسته در متر مربع) بود. نتایج نشان داد بیشترین وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه در ترکیب تیماری کاربرد ورمیکمپوست و بیوچار خرما بهدست آمد. بیشترین مقدار کلروفیل a و b مربوط به تیمار کاربرد ورمیکمپوست بود. همچنین نتایج نشان داد اثر بیوچار و اثر متقابل ورمیکمپوست و بیوچار بر تعداد میوه در بوته معنیدار بود. بیشترین تعداد میوه در بوته (۶۳/۱۳) در تیمار کاربرد ورمیکمپوست و بیوچار خرما بهدست آمد. کاربرد ورمیکمپوست باعث دست یابی به بیشترین وزن متوسط میوه شد. بیشترین عملکرد کل (۷۲۳۳ گرم در بوته) و کارایی مصرف آب (۱۶/۱۱ کیلوگرم بر متر مکعب) در ترکیب تیماری مصرف ورمیکمپوست و بیوچار خرما مشاهده شد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82046_3f25b582b778cd5e0caa4a18fa441b19.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Evaluation of zeolite on quantitative and qualitative characteristics of carela (Momordica charantia L.) medicinal plant under deficit irrigation ارزیابی کاربرد زئولیت بر ویژگیهای کمی و کیفی گیاه دارویی کارلا (Momordica charantia L.) در شرایط کمآبیاری35468204710.22059/ijhs.2019.272824.1577FAمعصومهبروشکیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایرانبراتعلیفاخریاستاد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایران0000-0002-7785-056Xنفیسهمهدی نژاداستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایرانمهدیآراناستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل، زابل، ایرانعلیرضاابدالی مشهدیدانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، خوزستان، ایرانJournal Article20190114In order to study the application of zeolite on quantitative and qualitative characteristics of carela medicinal plant under deficit irrigation, a factorial experiment was conducted in a completely randomized design with three replications in a greenhouse at the Agricultural Institute, University of Zabol during 2018. Experimental factors included deficit irrigation in three levels, (90, 70 and 50 % F.C.), and four levels of zeolite (0, 20, 30 and 40 g/kg of soil). The results showed that application of zeolite increased fresh and dry fruit weight, fruit diameter and fruits number per plant and deficit irrigation had a decreasing effect on the mentioned traits. Application of zeolite at all levels of deficit irrigation increased plant length, fruit length, fruit yield, chlorophyll a, b and carotenoid, vitamin C and alkaloids, so that the highest amount of these traits was obtained from 40 g/kg zeolite. In general, application of zeolite was helpful in reducing the adverse effects of deficit irrigation on carela's quantitative and qualitative traits.بهمنظور بررسی اثر زئولیت بر ویژگی های کمی و کیفی گیاه دارویی کارلا تحت تیمارهای کمآبیاری، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار در گلخانه پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل در سال ۱۳97- 1396 اجرا شد. فاکتورهای آزمایش شامل تنش کمآبی در سه سطح (90، 70 و 50 درصد ظرفیت زراعی) و زئولیت در چهار سطح (صفر، 20، 30 و 40 گرم در هر کیلوگرم خاک گلدان) اعمال گردید. نتایج نشان داد کاربرد زئولیت سبب افزایش وزن تر و خشک میوه، قطر میوه و تعداد میوه در بوته شد و کمآبیاری اثر کاهشی بر صفات ذکرشده داشت. کاربرد زئولیت در تمامی سطوح کمآبیاری سبب افزایش طول بوته، طول میوه، عملکرد میوه، کلروفیل a، b و کارتنویید، ویتامین C و آلکالویید گردید، بهطوریکه بیشترین مقدار این صفات در تیمار 40 گرم زئولیت در کیلوگرم خاک حاصل شدند. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان کاربرد زئولیت را درکاهش اثرات نامطلوب کمآبیاری بر صفات کمی و کیفی گیاه دارویی کارلا، مثبت ارزیابی کرد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82047_eba6708821a5640d8ccfc87a4cb0e0c5.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Effect of γ-aminobutyric acid and spermine on morphophysiological traits and pigmentation of Rosa damascena Mill. تأثیر گاما آمینو بوتیریک اسید و اسپرمین بر صفات مورفوفیزیولوژیکی و رنگیزههای گیاهی گل محمدی47608213210.22059/ijhs.2019.272763.1575FAمحمدامینمیرزاابوالقاسمیدانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانمیترااعلاییاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0002-9053-7754عزیزالهخیریاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایران0000-0002-5527-6544زهراقهرمانیاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان، زنجان، ایرانJournal Article20190203In order to evaluate the effect of γ-aminobutyric acid and spermine on some morphological and physiological traits of Damask rose plant, a completely randomized design was carried out in spring and summer 2017 and in Zanjan University in three replications. Experimental treatments consisted of three levels of gamma aminobutyric acid (1, 5, 10 mM) and three levels of spermine (0.5, 1, 1.5 mM). The evaluated traits included morphological traits (plant height, number of flowers, number of flowering branches, plant shadow diameter, average number of flowers per branch and petal dry weight) and physiological traits (total chlorophyll, chlorophyll a, chlorophyll b, carotenoids, leaf flavonoids, petal flavonoids and peroxidase enzyme activity). The results showed that there was a significant difference in all the traits, except plant height, plant shadow diameter and number of flowering branches, compared to the control. Based on the results the concentration of 5 mM gamma aminobutyric acid and 1 mM spermine improved the morphophysiological traits in reproductive stage.به منظور ارزیابی تأثیر گاما آمینو بوتیریک اسید و اسپرمین بر برخی از ویژگیهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گل محمدی، آزمایشی بر پایهی طرح کاملا تصادفی در بهار و تابستان 1396 در دانشگاه زنجان در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل سه غلظت محلولپاشی گاما آمینو بوتیریک اسید (یک، پنج و 10 میلیمولار) و سه غلظت اسپرمین ( نیم، یک و 5/1 میلیمولار) بودند. صفات مورد ارزیابی شامل صفات مورفولوژیکی (ارتفاع گیاه، تعداد گل، تعداد شاخه گلدهنده، قطر سایه انداز گیاه، متوسط تعداد گل در شاخه، وزن خشک گلبرگ) و صفات فیزیولوژیکی (کلروفیل کل، کلروفیلa، کلروفیل b، کاروتنوئید، فلاونوئید برگ و گلبرگ و فعالیت آنزیم پراکسیداز) بودند. نتایج نشان داد همه صفات، به جزء ارتفاع گیاه، قطر سایه انداز گیاه و شمار شاخههای گلدهنده در مقایسه با شاهد دارای تفاوت معنیدار بودند. بر اساس نتایج غلظت پنج میلیمولار گاما آمینو بوتیریک اسید و غلظت یک میلیمولار اسپرمین باعث بهبود صفات مورفوفیزیولوژیکی در مرحله زایشی شدند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82132_ccace636db1c4e90b1de5199f125970d.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Callus induction and rosmarinic acid accumulation in callus culture of Salvia nemorosa L. القای کالوس و مطالعه تولید رزمارینیکاسید در کشت کالوس مریمگلی مزرعهروی (Salvia nemorosa L.)61688237210.22059/ijhs.2018.232384.1243FAفاطمهخوش سخندانشجوی دکتری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانمصباحبابالاراستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-8645-625Xسید علیرضاسلامیدانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-8102-3164محمدحسینمیرجلیلیدانشیار، پژوهشکده گیاهان دارویی، دانشگاه شهیدبهشتی، تهران، ایرانرضاشیخ اکبری مهراستادیار، دانشکده علوم پایه، دانشگاه قم، قم، ایرانJournal Article20170502Rosmarinic acid (RA) is a well known valuable phenolic compound because of its wide spectrum of biological activities such as antimicrobial, anti-inflammatory, antimutagenic, antioxidant and cancer chemoprevention. In the present study, <em>in vitro</em> callus induction and production of RA in <em>Salvia</em> <em>nemorosa</em> (callus culture,<em> in vitro</em> seedling, mother plant) have been studied. For this purpose, callus induction was achieved from young leaf explants cultured on MS medium supplemented with different concentrations of 2,4-D (0, 0.5, 1, 2 and 5 mgL<sup>-1</sup>) solely or in combination with BAP and Kin (0.5, 1 and 2 mgL<sup>-1</sup>) and the number of different traits such as percentage of callus induction, fresh weight and type of callus (texture and color) were evaluated. The highest percentage of callus induction was achieved from 3 treatment supplemented by 5 mgL<sup>-1</sup> 2,4-D<strong>+</strong> 2 mgL<sup>-1</sup> BAP, 1 mgL<sup>-1</sup> 2,4-D <strong>+</strong> 1 mgL<sup>-1</sup> BAP and 2 mgL<sup>-1</sup> 2,4-D + 2 mgL<sup>-1</sup> Kin. Also The best fresh weight (1.31g) were obtained in MS medium containing 1 mgL<sup>-1</sup> BAP and 1 mgL<sup>-1</sup> 2,4-D. According to the result the callus has the highest RA content with a value of 1.5 mg gdw<sup>-1 </sup>and RA accumulate in callus to amounts (2 fold) much higher than plants under field conditions. According our findings the callus culture of <em>Salvia nemorosa </em>L. on MS medium containing 1 mgL<sup>-1</sup> BAP and 1 mgL<sup>-1</sup> 2,4-D provided useful method for RA production. رزمارینیکاسید ترکیب دارویی مهم و دارای فعالیتهای بیولوژیکی متعددی همچون آنتیاکسیدانی، آنتیموتاژن، ضدباکتری، ضدالتهاب، ضدحساسیت و ضدآلزایمر میباشد. در این پژوهش کالوسزایی و میزان تجمع رزمارینیکاسید در گیاه مریمگلی (کالوس، گیاهچه سترون و برگ گیاه مادری) بررسی شد. برای این منظور ریزنمونههای برگی در محیط کشتMS با ترکیبات هورمونی شامل 2,4-D (mgL<sup>-1</sup> صفر، 5/0، 1، 2 و 5) و دو نوع سیتوکینین BA و Kin با غلظتهای ( mgL<sup>-1</sup>5/0، 1 و 2) کشت گردید و درصد کالوسزایی، وزن تر، بافت و رنگ کالوس ارزیابی شدند. بیشترین درصد کالوسزایی (100%) در 3 تیمار حاوی mgL<sup>-1</sup> 2,4-D 5/0 و BAmgL<sup>-1</sup> 2،mgL<sup>-1</sup> 2,4-D 1 و mgL<sup>-1</sup> BA 1،2,4-D mgL<sup>-1</sup>2 و mgL<sup>-1</sup> Kin2 مشاهده شد. همچنین بالاترین وزنتر کالوس ( g3/1) در محیط کشت MS دارای 2,4-DmgL<sup>-1</sup>1 و mgL<sup>-1</sup> BA 1 بهدست آمد. میزان رزمارینیکاسید کالوسها هم مقدار mg gDW<sup>-1</sup>5/1 بود که بهطور معنیداری دو برابر بیشتر از مقدار رزمارینیکاسید برگهای گیاه بود. بنابراین کشت کالوس مریمگلی مزرعهروی در محیط کشت MS دارای 2,4-DmgL<sup>-</sup><sup>1</sup> 1 و mgL<sup>-1</sup> BA 1 را می توان بهعنوان روشی جایگزین و سودمند جهت تولید رزمارینیکاسید بهکار برد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82372_7b9c39a75f803ecda41547d17dfaf2dd.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Identification of effective morphological and molecular markers for discrimination and identification of commercial cultivars and promising genotypes of quince (Cydonia oblonga Mill.) treeشناسایی نشانگرهای مورفولوژیکی و مولکولی مؤثر در تمایز و شناسایی رقمهای تجاری و ژنوتیپهای امیدبخش درخت به (Cydonia oblonga Mill.)69838259410.22059/ijhs.2019.279010.1642FAحمیدعبداللهیدانشیار، پژوهشکده میوههای معتدله و سردسیری، مؤسسه تحقیقات علوم باغبانی، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایرانمهدیعلیپوردانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تربت حیدریه، تربت حیدریه، ایرانمهساخرمدل آزاددانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانامیر عباستقی زادهدانشجوی دکتری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایرانJournal Article20190519Recent quince breeding programs has resulted in release of new cultivar Viduja and Behta and presentation of promising Esfahan-2, Esfahan-3 and Esfahan 5 genotypes. This research was conducted to discriminate these cultivars by morphological and molecular markers. Morphological markers were based on 38 characteristics from discrimination, uniformity and stability (DUS) tests, while for molecular markers, 15 primer pairs of apple and pear SSR markers were used. Cluster analysis on morphologic and banding pattern of SSR marker demonstrated distinctness of all evaluated cultivars and promising genotypes. Among morphological markers, tree vigor and growth habit, shoot color and position of bud in relation to the shoot, leaf size and undulation of blades, bloom color and fruit traits were key characteristics. Cultivar Esfahan, based on tree growth habit and fruit shape, cv. Viduja based on tree form and leaf blade undulation, bloom color and flowering time have been discriminated, while in Esfahan-2, Esfahan-3, Behta and Esfahan-5, the fruit shape, position of but in relation to the shoot, fruit neck and finally green-brown of shoot color, respectively were the most discriminative characteristics. In molecular markers, 10 polymorph alleles with mean 3.3 alleles per locus were observed. The highest allele numbers and PIC indices were observed for CH05d04, CH04a12 and CH02b10 primer pairs. Three primer pairs belong to CH04a12, CH05d04 and Ch02b10, SSR loci were more discriminative and three primer pairs, including NH015a, CH04a12 and NB103a with one of the CH01d08, CH05d04 or NH011b were adequately discriminative for all evaluated quinces.طی برنامههای اصلاحی انجام شده روی درخت به، دو رقم معرفیشده ویدوجا و بهتا، و سه ژنوتیپ امیدبخش اصفهان-2، اصفهان-3 و اصفهان-5 گزینش شده است. در این تحقیق به تعیین نشانگرهای مورفولوژیک و مولکولی اختصاصی درتمایزآنها پرداخته شد. ارزیابی مورفولوژیک براساس 38 صفت توصیفگر آزمونهای تمایز، یکنواختی و پایداری (DUS) و ارزیابی مولکولی براساس نشانگر SSR، با استفاده از 15 جفت آغازگر سیب و گلابی انجام شد. تجزیه خوشهای روی صفات مورفولوژیک و الگوی باندی حاصل از نشانگر SSR، بیانگر تمایز کلیه رقمها و ژنوتیپهای مورد بررسی از یکدیگر بود. در میان صفات توصیف گر، صفات قدرت و عادت رشد، رنگ شاخه و نحوه اتصال جوانهها، اندازه و مواجبودن حاشیه برگ، رنگ شکوفه و خصوصیات میوه به عنوان کلیدیترین صفات در تمایز رقمها بود. رقم اصفهان براساس عادت رشد درخت و شاخه و فرم میوه، رقم ویدوجا براساس فرم درخت، مواج بودن حاشیه برگ و رنگ شکوفه و زمانگلدهی و اصفهان-2، اصفهان-3، بهتا و اصفهان-5، به ترتیب براساس صفات فرم میوه، فاصله جوانه از شاخه، گردن میوه و رنگ سبزقهوهای شاخه متمایز بودند. در نشانگرهای مولکولی تعداد 10 آلل چند شکلو متوسط آلل 3/3 بهازای هر مکان ژنی مشاهده شد. بیشترین تعداد باند و شاخص PIC با استفاده از آغازگرهای CH05d04، CH04a12 و CH02b10 به دست آمد. آغازگرهای CH04a12، CH05d04 و Ch02b10 بیشترین قدرت تمایز رقمها و ژنوتیپهای امیدبخش را را داشتند، به صورتی که جمعاً آغازگرهای NH015a، CH04a12 و NB103a همراه با یکی از جفت آغازگرهای CH01d08، CH05d04 و یا NH011b قادر به تمایز همگی رقمهای مورد بررسی بودند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82594_28149e3a868aca094ead8980e5f3206b.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Effect of pre-harvest spray of iron and salicylic acid on some characteristics of plum (Prunus salicina cv. Flavor supreme pluot) at two storage temperatureاثر محلولپاشی قبل از برداشت آهن و سالیسیلیکاسید بر برخی خصوصیات انبارمانی آلو رقم خاکی (Prunus salicina cv. Flavor supreme pluot) در دو دمای سردخانه85988259510.22059/ijhs.2019.261765.1475FAطهرنجبر مالی درهدانشآموخته کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمدعلیعسگری سرچشمهدانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0003-3920-357Xمصباحبابالاراستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-8645-625Xحامدشکری حیدریدانشآموخته کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایراناحمداحمدیمربی، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20180710Storage of horticultural crops is associated with pre and postharvest treatments. For this purpose, an experiment was conducted in two steps. The first step, salicylic acid (0, 2 and 4 mM) and iron chelate (0, 0.1 and 1 g/l) were sprayed three times at 30, 60 and 90 days after full bloom on plum cv. Flavor supreme pluot. The second step was carried out at storage with two temperatures (1 and 4 °C).The experiment was performed as factorial split-plot in a completely randomized block design with three replications. Qualitative characteristics including tissue firmness, vitamin C, titratable acid, total soluble solids and anthocyanins content were measured. The results showed that salicylic acid treatment had a significant effect on TSS, TA, vitamin C and anthocyanins at 1% level and tissue firmness at 5% level. Iron application was significant at 1% level on anthocyanins. In addition, all of the studied characteristics were significantly changed during storage at both temperatures. Spraying plum trees with salicylic acid with 2 mM concentration retained total soluble solids, vitamin C, anthocyanin, tissue firmness and titratable acid increased more than the 4 mM. Also, treatment with iron (0.1 g/l) improved fruit quality. In general, 1 °C temperature was more effective than 4 °C and maintained the quality and marketability of fruits up to 60 and 40 days, respectively.انبارمانی محصولات باغبانی با تیمارهای قبل و پس از برداشت مرتبط است. به همین منظور، آزمایشی در دو مرحله انجام گرفت. مرحله اول، سالیسیلیکاسید با غلظتهای صفر، 2 و 4 میلیمولار و کلات آهن با غلظتهای صفر، 1/0 و 1 گرم بر لیتر، سه بار در زمانهای 30، 60 و 90 روز پس از تمام گل بر درختان آلو رقم خاکی محلولپاشی گردید. مرحله دوم در سردخانه با دو دمای 1 و 4 درجه سانتیگراد صورت گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل- اسپلیتپلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. صفات کیفی شامل سفتی بافت، ویتامین C، اسید قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول و میزان آنتوسیانینها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد سالیسیلیکاسید به تنهایی بر شاخصهای اسید قابل تیتراسیون، مواد جامد محلول، ویتامین C و آنتوسیانینها در سطح یک درصد و سفتی در سطح پنج درصد تأثیر داشت. همچنین محلولپاشی آهن به تنهایی بر آنتوسیانینها در سطح یک درصد اثر معنیدار گذاشت. علاوه بر این، تمامی شاخصهای مورد بررسی در هر دو دما در طول مدت نگهداری دچار تغییرات معنیداری شدند. تیمار با سالیسیلیکاسید موجب حفظ مواد جامد محلول، ویتامینC ، آنتوسیانین، سفتی بافت و افزایش اسید قابل تیتراسیون گردید که غلظت 2 میلیمولار بیش از غلظت 4 میلیمولار مؤثر واقع شد. همچنین، تیمار با آهن 1/0 گرم بر لیتر سبب بهبود کیفیت میوه شد. درمجموع، دمای 1 درجه سانتیگراد بیش از 4 درجه سانتیگراد و بهترتیب تا 60 و 40 روز موجب حفظ کیفیت و بازارپسندی میوه شد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82595_5beaa7a818a67905d496565e8d43025b.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Effect of urea spray accordance with growth phenology on yield and alternate bearing of satsuma mandarin (Citrus unshiu)تأثیر محلولپاشی اوره متناسب با فنولوژی رشد بر عملکرد و تناوب باردهی نارنگی ساتسوما (Citrus unshiu)991118259610.22059/ijhs.2020.282798.1661FAعلیاسدی کنگرشاهیاستادیار بخش تحقیقات خاک و آب، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، ایران0000-0003-1404-1877نگیناخلاقی امیریاستادیار بخش علوم زراعی و باغی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی مازندران، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، ساری، ایران0000-0003-2761-5454Journal Article20190611To increase yield and reduce alternate bearing of satsuma mandarin trees, an experiment was performed in randomized complete block design during seven years. Treatments include: control; winter urea spraying (before flower bud differentiation); urea spraying at full bloom (at the opening of at least 50% of flowers) and summer urea spraying (after summer physiological abscission of fruitlets). Results showed that yield difference between “on” and “off” years in the first and second years was very high as from 94.19 kg for each tree in the first (on) year reached to 13.69 kg in the second (off) year which had about 80 kg difference. But yield difference in following “on” and “off” years (third and fourth years of experiment) reach to about 40 kg that was about half of previous alternate bearing cycle. Therefore, urea spraying adjusts alternate bearing during years of experiment, gradually. Treatments of urea spraying had significant difference on cumulative yield at 5% as the highest obtained from control and at flowering spray treatments. Also, effect of different urea treatments on alternate bearing index was significant. Control trees, had the most alternate bearing index and winter and spring spray treatments had the least alternate bearing index. All urea spray treatments increased fruit average weight compare to control. Therefore, based on the results of this project to modulate alternate bearing, winter and spring spraying of urea recommended.به منظور افزایش عملکرد و کاهش تناوب باردهی نارنگی ساتسوما، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی به مدت هفت سال بر درختان نارنگی ساتسوما انجام شد. تیمارها شامل شاهد، محلولپاشی زمستانی اوره (قبل از تمایز جوانههای گل)، محلولپاشی اوره در زمان گلدهی (باز شدن حداقل 50 درصد گلها) و محلولپاشی تابستانی اوره (پس از ریزش تابستانه میوهچهها) بودند. نتایج نشان داد تفاوت میانگین عملکرد بین سال پرمحصول و کممحصول در سالهای اول و دوم آزمایش بسیار زیاد بود، بهطوری که عملکرد از 19/94 کیلوگرم به ازای هر درخت در سال پرمحصول به 69/13 کیلوگرم در کم محصول رسید که حدود 80 کیلوگرم تفاوت داشتند. اما تفاوت عملکرد بین سالهای پرمحصول و کممحصول بعدی (سالهای سوم و چهارم آزمایش) به حدود 40 کیلوگرم رسید که تقریباً نصف تفاوت عملکرد در تناوب اول (سالهای اول و دوم آزمایش) بود. بنابراین، محلولپاشی اوره به تدریج موجب تعدیل تناوب باردهی در سالهای آزمایش شده است. بین تیمارهای مختلف محلولپاشی اوره از نظر عملکرد تجمعی، تفاوت معنیداری وجود داشت، بهطوری که بیشترین عملکرد تجمعی از تیمارهای شاهد و محلولپاشی در زمان گلدهی حاصل شد. همچنین تأثیر تیمارهای مختلف محلولپاشی اوره بر شاخص تناوب باردهی از نظر آماری معنیدار بود. درختان در تیمار شاهد، بیشترین شاخص تناوب باردهی را داشتند و تیمارهای محلولپاشی زمستانی و محلولپاشی در زمان گلدهی از کمترین شاخص تناوبباردهی برخوردار بودند. همه تیمارهای محلولپاشی اوره وزن متوسط میوهها را نسبت به شاهد افزایش دادند. بنابراین براساس نتایج این آزمایش جهت تعدیل تناوب باردهی، محلولپاشی زمستانه و بهاری اوره توصیه میشود.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82596_b300f6e256f8395a12e584fc83da68dc.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522The effect of nitrogen and phosphorus supplier bacteria on the characteristics of tomato seedlingاثر باکتریهای تأمینکننده نیتروژن و فسفر بر ویژگیهای نشای گوجهفرنگی1131238279010.22059/ijhs.2019.282291.1650FAکامبیزمشایخیدانشیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانایوبقربانی دهکردیدانشجوی دکتری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانسید جوادموسوی زادهاستادیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانکامرانرهنمادانشیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانJournal Article20190617In order to study the effect of nitrogen and phosphorus supplier bacteria on tomato transplants characteristics, a factorial experiment in a completely randomized design with three replications, was conducted in a greenhouse of Gorgan University of Agricultural Sciences and Natural Resources, in March 2016. The first factor was biological fertilizer application at five levels (control, seed treatment of azosperilium, seed treatment of <em>Pseudomonas</em>, <em>Azosperilium</em> soil use, <em>Pseudomonas</em> soil use), and the second factor was irrigation at two levels (four times a day and two times a day). In this experiment, <em>Azospirillium</em> <em>brasilense</em> strain (P) and <em>Pseudomonas fluorescens</em> strain (p-169) were used. The results showed that the use of biofertilizers of <em>Azospirilium</em> <em>brasilense</em> and <em>Pseudomonas</em> <em>fluorescens</em> in soil application compare with control, improved germination percentage, stem length, stem and leave dry weight, root fresh weight, decreased the time to appearance of sixth leaf and increased anthocyanins in the tissue (1.67, 2.9, 19.05, 9.25, 3.38 and 18.42%), respectively. So, <em>Azosperilium</em> <em>brasilense</em> and <em>Pseudomonas</em> <em>fluorescens</em> as soil use can be used in normal irrigation regimes to improve the quality, shorten the nursery period, reduce water stress and improving seedling tolerance to the transmission stress in the main field, in the production of tomato transplants.به منظور بررسی اثر باکتریهای تأمینکنندهی نیتروژن و فسفر بر ویژگیهای نشاء گوجهفرنگی، آزمایشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در اسفند و فروردین ماه سال 139۵-۱۳۹۴ در گلخانه دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شد. عامل اول، تیمار کود بیولوژیک در پنج سطح (بدون مصرف، آزوسپریلیوم بذرمال، سودوموناس بذرمال، آزوسپریلیوم خاک مصرف، سودوموناس خاک مصرف) و عامل دوم، آبیاری در دو سطح (چهار نوبت در روز و دو نوبت در روز) بود. در این پژوهش از باکتریهای آزوسپریلیوم براسیلنس سویه (of) و سودوموناس فلورسنس سویه (p-169) استفاده شد. نتایج نشان داد استفاده از کودهای بیولوژیک آزوسپریلیوم براسیلنس و سودوموناس فلورسنس به صورت خاک مصرف، توانست نسبت به تیمار بدون مصرف باکتری، بسیاری از خصوصیات مطلوب رشد مانند درصد جوانهزنی، طول ساقه، وزن خشک اندامهوایی، وزن تر ریشه، کاهش زمان تا ظهور برگ ششم و افزایش آنتوسیانین بافت (به ترتیب به میزان 67/1، 9/2، 05/19، 25/9، 38/3 و 42/18 درصد نسبت به شاهد) را بهبود دهد. بنابراین میتوان تیمارهای آزوسپریلیوم براسیلنس و سودوموناس فلورسنس خاک مصرف را تحت شرایط رژیم آبیاری معمولی در جهت بهبود کیفیت، کوتاه کردن دوره پرورش، کاهش خسارت تنش آبی و افزایش تحمل به تنش ناشی از انتقال از خزانه به زمین اصلی در تولید نشاء گوجهفرنگی توصیه نمود.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82790_318f16a16981379377ea450db415cfc6.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Investigation effect of growth region on essential oil content and quality of inflorescence spathe of some date palm varieties بررسی اثر مکان رویش بر میزان و کیفیت اسانس اسپات گلآذین برخی رقمهای نخل خرما1251388280010.22059/ijhs.2019.283838.1669FAمعصومه سهیلااتقائیدانشجوی دکتری، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانفاطمهسفیدکناستاد، مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایران0000-0001-7170-0002علیدرینیاستادیار، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی جنوب استان کرمان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرمان، ایرانسعیدصادق زاده حمایتیدانشیار، مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه بذر چغندرقند، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، کرج، ایرانوحیدعبدوسیاستادیار، دانشکده علوم کشاورزی و صنایع غذایی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0003-1443-1007Journal Article20190626Inflorescences of date palm (<em>Phoenix dactylifera</em> L.) are encapsulated in a cover known as spathe, containing essential oil. In this study the impact of growth location (Bam and Jiroft) on the essential oil content and composition of date palm varieties (Piarom, Zahedi, Mozafati, and Hallilehie) was investigated. The essential oils were obtained by hydrodistillation and analyzed by GC and GC/MS. Results showed that effect of variety on morphological traits was more than growth location and Mozafati’ and ‘Hallilehie’ varieties showed the highest spathe length (55.06 and 48.80 cm). The highest spathe width was recorded for 'Mozafati’ and ‘Piarom’varieties (11.52 and 10.83 cm), and ‘Zahedi’ variety had the highest spathe number per palm tree (14.83). On the other hand, spathe fresh and dry weight and spathe dry matter yield in Bam (235.30 and 67.66 g/spathe, and 747.906 g/palm tree) were 38%, 48%, and 41% greater than those in Jiroft, respectively.<strong> </strong>The essential oil per palm tree in Bam (1.246 g) was 2.26 times greater than that in Jiroft (0.551 g). The ‘Mozafati’ variety had the highest spathe fresh weight, dry weight, and dry matter yield. The highest essential oil percentage (0.148-0.168%) belonged to ‘Zahedi’ and ‘Piarom’ varieties. The essential oils of all four varieties in both growth location contained five chemical compounds of 3,4-dimethoxytoluene (58.7-71.2<strong> </strong>%), p-methylanisole (4.2-30.0<strong> </strong>%), 2,6-dimethoxytoluene (8.6-16.8<strong> </strong>%), n-nonanol (0.6-4.1%), and o-vanillin (0.5-2.6%). The studied varieties were divided into two groups in terms of their effectiveness from the growth location. The Hallilehie and Mozafati varieties showed higher relative stability.گلآذین خرما (<em>Phoenix dactylifera </em>L.) در پوششی بنام اسپات قرار دارد که حاوی اسانس است. در این مطالعه تأثیر منطقه رویش (بم و جیرفت) بر میزان و اجزای اسانس اسپات رقمهای خرما (پیارم، زاهدی، مضافتی و هلیلهای) ارزیابی شد. استخراج اسانس به روش تقطیر با آب و آنالیز آن توسط دستگاه های GC و GC/MS انجام شد. نتایج نشان داد اثر رقم بر ویژگیهای ریختشناسی بیش از اثر مکان بود و رقمهای مضافتی (06/55 سانتیمتر) و هلیلهای (80/48 سانتیمتر) بیشترین طول اسپات نشان دادند. بیشترین عرض اسپات در رقمهای مضافتی (52/11 سانتیمتر) و پیارم (83/10 سانتیمتر) ثبت شد و رقم زاهدی بیشترین تعداد اسپات در نخل (83/14 عدد) را داشت. از طرف دیگر، وزن تر و خشک اسپات و عملکرد ماده خشک اسپات در بم (بهترتیب 30/235 و 66/67 گرم در اسپات و 906/747 گرم در نخل) بهترتیب معادل 38، 48 و 41 درصد بیش از جیرفت شد. میزان اسانس هر اصله نخل در منطقه بم (246/1 گرم) 26/2 برابر جیرفت (551/0 گرم) شد. رقم مضافتی بیشترین وزن تر، خشک و عملکرد مادهخشک اسپات را داشت. بیشترین درصد اسانس (168/0-148/0 درصد) نیز به دو رقم زاهدی و پیارم تعلق داشت. اسانس هر چهار رقم در هر دو مکان رویش حاوی 3و4 ـ دی متوکسی تولوئن (2/71-7/58 درصد)، پاراـ متیل انیسول (0/30-2/4 درصد)، 2و6 ـ دی متوکسی تولوئن (8/16-6/8 درصد)، ان ـ نونانال (1/4-6/0 درصد) و اورتوـ وانیلین (6/2-5/0 درصد) بودند. رقمهای مورد مطالعه از لحاظ اثرپذیری از مکان رویش به دو دسته تقسیم شدند. رقمهای هلیلهای و مضافتی از ثبات نسبی بیشتری برخوردار بودند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82800_ec955861f5db07655440c1ec23896e44.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Optimization of nitrogen fertilizer and plant spacing on the row parameters in spinach cv. “Harrier” using response surface methodologyبهینهسازی فاکتورهای کود نیتروژن و فاصله بوته روی ردیف در گیاه اسفناج رقم Harrier بهروش سطح پاسخ1391518284610.22059/ijhs.2019.283357.1663FAفرنازگودرزیدانشجوی دکتری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانمجتبیدلشاددانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0003-2685-0348حامدمنصوریاستادیار، بخش تحقیقات چغندرقند، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان همدان، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، همدان، ایرانفروزندهسلطانیاستادیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0003-3848-0081Journal Article20190619In this study, optimum level of nitrogen fertilizer and plant spacing on the row were investigated in spinach cv.”Harrier”<strong> </strong>based on the aims of four scenarios: economic, health of food, marketable and optimum production, using statistical response surface methodology.<strong> </strong>The independent variables including plant spacing on the row (7, 11 and 15 cm) and nitrogen fertilizer (0, 200 and 400 kg urea ha<sup>-1</sup>), were evaluated using central composite design at Research Field of University of Tehran. Leaf fresh weight, biomass, leaf area index, nitrogen use efficiency, nitrate<sup> </sup>concentration and total chlorophyll traits were considered as dependent variables. The fitting of data to second order polynomial equation and optimization of responses was performed using Mnitab16 software. Increasing of plant spacing on the row had alone a significant effect on total chlorophyll traits. High levels of nitrogen fertilizer had an increasing effect on dependent variables, except nitrogen use efficiency. The optimum combination of variables and desirability function for economic, environmental, marketable and optimal production limit scenarios were at plant spacing on the row of 7, 7.48, 7.24 and 7 cm, nitrogen fertilizer of 189.9, 60.6, 189.9 and 149.5 kg ha<sup>-1</sup>, and 0.97, 0.77, 0.9 and 0.82, respectively. Based on desirability function results, the model possesses a high power to simulate optimum level of independent variables at economic scenario than the others.در این پژوهش بهینهسازی دو فاکتور موثر بر تولید سبزی برگی اسفناج، کود نیتروژن و فاصله بوته روی ردیف کاشت براساس اهداف چهار سناریوی اقتصادی، سلامت غذایی ، بازارپسندی و حد مطلوب تولید اسفناج رقم "Harrier" با کمک تکنیک آماری سطح پاسخ انجام گرفت. متغیرهای مستقل شامل فاصله بوته روی ردیف کاشت (7، 11 و 15 سانتیمتر) و سطوح کود نیتروژنی (صفر، 200 و 400 کیلوگرم اوره بر هکتار) در قالب طرح مرکب مرکزی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تهران بررسیشدند. صفات وزن تر برگ، زیستتوده، شاخص سطح برگ، کارایی مصرف نیتروژن، غلظت نیترات و کلروفیل کل به عنوان متغیرهای وابسته مورد مطالعه قرارگرفتند. برازش دادها با معادله چند جملهای درجه دو و بهینهسازی پاسخها با نرمافزار Mnitab16 انجام شد. نتایج نشان داد افزایش فاصله بوته روی ردیف تنها بر محتوای کلروفیل اثر مثبت گذاشت. سطوح بالای کود نیتروژن بر تمام متغیرهای وابسته مورد مطالعه، بجز کارایی مصرف نیتروژن، اثر افزایشی داشت. ترکیب بهینه تیمارهای متغیر مستقل و شاخص مطلوبیت برای هریک از سناریوهای اقتصادی، سلامت غذایی، بازارپسندی و حد مطلوب به ترتیب برای فاصله بوته روی ردیف 7، 48/7، 24/7 و 7 سانتی متر، کود نیتروژن 9/189، 6/60، 9/189 و 5/149 کیلوگرم بر هکتار و شاخص مطلوبیت 97/0، 77/0، 89/0 و 82/0 بهدست آمد. بر اساس نتایج شاخص مطلوبیت، مدل سناریوی اقتصادی را در مقایسه با سناریوهای دیگر در تعیین بهینه منابع متغیر مستقل با توان بالاتری شبیه سازی میکند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82846_9d70968d7516543a61c29fc180b53f6b.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Assessment of antioxidant activity, phenolic components, photosynthesis pigments and fruit quantitative traits in four blackberry (Rubus sanctus) accessions at different fruit maturity stagesبررسی تغییرات میزان فعالیت آنتیاکسیدانی، ترکیبات فنلی، رنگیزههای فتوسنتزی و صفات کمی میوه در چهار ژنوتیپ وحشی تمشک سیاه (Rubus sanctus) در مراحل مختلف رسیدگی 1531698284710.22059/ijhs.2019.285461.1680FAزهراشمسدانشجوی دکتری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران سعیدعشقیاستاد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران 0000-0001-6458-2634عنایت الهتفضلیاستاد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران علیقرقانیدانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران Journal Article20190724This study was conducted in order to evaluate the variation of blackberry accession of Iran in terms of antioxidant activity, phenolic components, fruit quantitative traits and photosynthesis pigments. For this regards, four accessions of wild blackberry including Babolsar, Naharkhoran, BandarGaz and NamakAbroud belongs to <em>Rubus sanctus </em>species, which collected from the northern area of Iran and has been kept in Blackberry Collection of Horticulture Department of Shiraz University were selected and subjected to factorial design based on randomized complete block designs with four replications in two consecutive years. Then, the fruit sanmples were collected in three fruit maturity stages (Black, Red and Green). The results indicated significant differences between accessions in terms of half maximal inhibitory concentration (IC50) (range, 46.25-65.50 %), total phenolic content (TPC) (range, 224.67-350.53 mg/100 g DW), flavonoid (range, 531.71-812.37 mg/100 g DW), flavanone (range, 18.47-75.55 mg/100 g DW), anthocyanin (range, 92.23-281.57 mg/100 g FW) along with other traits. Furthermore, the highest quantity of abtioxidant and phenolic compounds were observed in complete fruit maturity stages (Black) compared to other maturity stages. There was a positive and significant association between antioxidant activity and phenolic compounds. Babolsar genotype with highest quantity of phenol (350.53 mg/100 g DW), anthocyanin (281.57 mg/100 g FW), flavanone (75.55 mg/100 g DW), flavonoids (812.37 mg/100 g DW) and lowest amount of IC50 (46.25 %) identified as the best genotype in terms of nutritional value.مطالعه حاضر بهمنظور بررسی تنوع در ویژگیهای آنتیاکسیدانی، ترکیبات فنلی، صفات کمی میوه و میزان رنگدانههای ژنوتیپهای وحشی تمشکسیاه ایران انجامگرفت. برای این منظور، چهار ژنوتیپ تمشک سیاه شامل بابلسر، نمکآبرود، بندرگز و ناهارخوران متعلق به گونه <em>Rubus sanctus</em> که از شمال ایران جمع آوری شده بودند و در کلکسیون تمشک سیاه دانشگاه شیراز نگهداری میشدند، انتخاب و در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار و در دو سال متوالی مورد بررسی قرارگرفتند. سپس در سه مرحله مختلف رسیدگی میوه (سبز، قرمز، سیاه) از ژنوتیپهای مورد نظر نمونه تهیهشد. براساس نتایج تفاوت معنیداری بین ژنوتیپهای مطالعهشده از لحاظ صفات IC50 (50/25-65/46درصد)، فنل کل (53/350-67/224میلیگرم در 100 گرم ماده خشک)، فلاونوئید (37/812 - 71/531 میلیگرم در 100 گرم ماده خشک)، فلاونون (55/75-47/18 میلیگرم در 100 گرم ماده خشک)، آنتوسیانین (57/281- 23/92 میلیگرم در 100 گرم ماده تازه) بههمراه دیگر صفات وجود داشت. علاوه بر این، میزان ترکیبات فنلی و آنتیاکسیدان میوه سیاه رنگ در مقایسه با دیگر مراحل رسیدگی بیشترین مقدار بود. همچنین ارتباط مثبت و معنیداری بین میزان آنتیاکسیدان و ترکیبات فنلی مشاهده شد. ژنوتیپ بابلسر با دارا بودن بیشترین میزان فنل (53/350 میلیگرم در 100 گرم ماده خشک)، آنتوسیانین (57/281 میلیگرم در 100 گرم ماده تازه)، فلاونون (55/75 میلیگرم در 100 گرم ماده خشک)، فلاونوئید (37/812 میلیگرم در 100 گرم ماده خشک) و کمترین میزان IC50 (25/46 درصد) به عنوان بهترین ژنوتیپ از لحاظ ارزش غذایی مشخص گردید.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82847_833c2bfafc708ab728f9fff246019070.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Effect of potassium silicate on water use efficiency, quantitative traits and essential oil yield of damask rose (Rosa damascena Miller) under water deficit stress تأثیرکاربرد سیلیکات پتاسیم برکارایی مصرف آب، خصوصیات عملکردی و عملکرد اسانس گیاه گل محمدی (Rosa damascena Miller) در شرایط تنش کمبود آب1711828286210.22059/ijhs.2020.289865.1727FAحسینفراهانیدانشآموخته دکتری، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران نورعلیساجدیدانشیار، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران حمیدمدنیدانشیار، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران مهدیچنگیزیاستادیار، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران محمد رضانائینیاستادیار، بخش علوم باغی و زراعی، مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی قم، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، تهران، ایرانJournal Article20191008Damask rose is a perennial and drought- resistant plant. In order to envestigate effect of potassium silicate on quantitative traits and essential oil of damask rose (<em>Rosa damascena </em>Miller) under water- deficit stress, an experiment was carried out as a split-plot based on a randomized complete block design with three replications at the Karimeh Zaer Farm, Qom province, Iran, in 2018. The main plot was water deficit stress at four levels (100 (without stress), 75, 50 and 25% of the plant water requirement) and the sub plot was spraying with potassium silicate at seven levels (without spraying, spraying with a concentration of 0.2 and 0.4% in the spring or summer alone or combination). The results showed that water deficit stress increased the essential oil percentage. Irrigation equivalent to 25, 50 and 75% the plant water requirement increased water use efficiency by 1.3, 1.9 and 3.3 times in comparison with the control, respectively. Foliar application with different rates of potassium silicate increased leaf silica rate under optimum and water deficit stress. The maximum of essential oil yield was recorded from foliar application of 0.2% of potassium silicate in the spraying along with summer under 25% f the plant water requirement and treatment of the foliar application of 0.4% of potassium silicate in the spraying along with summer under 50% the plant water requirement, respectively. Results showed that with foliar application of potassium silicate under water deficit stress equal to 50 and 25% the plant water requirement could increase quality and quantity damask rose.گل محمدی گیاهی چندساله و مقاوم به خشکی میباشد. به منظور بررسی تأثیر سیلیکات پتاسیم بر خصوصیات کمی و اسانس گل محمدی در شرایط تنش کمبود آب، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مؤسسه زائر کریمه استان قم در سال 1397 انجام شد. کرت اصلی تنش کمبود آب در چهار سطح (100 (بدون تنش)، 75، 50 و 25 درصد نیاز آبی گیاه) و کرت فرعی محلولپاشی سیلیکات پتاسیم در هفت سطح (شاهد (عدم محلولپاشی)، محلولپاشی با غلظت 2/0 و 4/0 درصد در بهار و تابستان به تنهایی و به صورت توأم) بودند. نتایج نشان داد تنش کمبود آب درصد اسانس را افزایش داد. آبیاری معادل 25، 50 و 75 درصد نیاز آبی گیاه، کارایی مصرف آب را نسبت به تیمار شاهد به ترتیب 28/1، 90/1 و 03/3 برابر افزایش داد. محلولپاشی با غلظتهای متفاوت سیلیکات پتاسیم در شرایط مطلوب رطوبتی و در شرایط تنش، میزان سیلیس برگ را افزایش داد. بیشترین عملکرد اسانس از تیمار محلولپاشی 2/0 درصد سیلیکات پتاسیم در بهار توأم با تابستان در شرایط آبیاری 25 درصد و همچنین از تیمار محلولپاشی 4/0 درصد سیلیکات پتاسیم در بهار توأم با تابستان در شرایط آبیاری معادل 50 درصد نیاز آبی گیاه حاصل شد. نتایج نشان داد با محلولپاشی سیلیکات پتاسیم در شرایط تنش کمبود به میزان 50 و 25 درصد نیاز آبی گیاه میتوان کمیت و کیفیت گل محمدی را افزایش داد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_82862_1635b769b670947f1f0a732e933817b5.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Screening some common onion cultivars for resistance to fusarium basal rot (Fusarium oxyosporum f. sp cepae) and assaying expression levels of the COI1 and ERF1 genes in sensitive and tolerant cultivarsغربالگری برخی از رقمهای پیاز خوراکی در برابر بیماری پوسیدگی فوزاریومی (Fusarium oxyosporum f.sp cepae) و بررسی بیان رونوشت ژنهای COI1و ERF1 در رقمهای حساس و متحمل1831948301710.22059/ijhs.2020.306422.1825FAبیتاخوانساری نژاددانشجوی دکتری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانفرشاددشتیدانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران0000-0002-4567-205Xدوستمرادظفریاستاد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایراناصغرمیرزایی اصلدانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران Journal Article20200801Onion is a major horticultural crop, which is regularly affected by substantial yield loss due to fusarium basal rot. In this research, the pathogenicity tests of eight <em>Fusarium</em> isolates were performed on onion bulbs of the Early Grano cultivar <em>in vitro</em>. Four isolates, namely HR1, HR97, HR42, and HR21, showed the highest degree of pathogenicity. The host ranges of the four pathogenic isolates were determined in the greenhouse condition. The HR1, HR42, and HR21 were isolated from the genus <em>Allium</em>. The TEF regions were sequenced on these isolates and the diagnosis of <em>Fusarium oxyosporum</em> f. sp <em>cepae</em> was approved based on a comparison with the sequence data of the GenBank. The screening for fusarium basal rot was performed on some Iranian onion cultivars together with the two foreign cultivars, namely the Early Grano and Sweet Spanish. The results indicated that the Ghermeze-Azarshahr cultivar and Sefide-Kashan cultivar were, respectively, sensitive and tolerant to this disease. The expressions of the COI1 transcript (Coronatine-Insensitive 1) and the ERF1 transcript (Ethylene Response Factor 1) were measured in the sensitive and tolerant cultivars after inoculation with the <em>Fusarium</em> isolates. The results showed no difference in the COI1 expression between the sensitive and tolerant cultivars. The ERF1 expression was higher in the Ghermeze-Azarshahr cultivar 24 hours after inoculation; whereas, an ERF1 expression decline was observed in the Sefide-Kashan cultivar. According to the results,<strong> </strong>it seems that the ERF1 plays a key role in resistance mechanisms of onions infected with fusarium basal rot disease.پیاز یک محصول مهم باغبانی است که هر ساله مقدار زیادی از آن در اثر بیماری پوسیدگی فوزاریومی از بین میرود. در این بررسی آزمون بیماریزایی هشت جدایه فوزاریوم بر سوخهای پیاز رقم تگزاسارلیگرانو در آزمایشگاه انجام شد که چهار جدایه HR1، HR97، HR42، HR21 بیشترین میزان بیماریزایی را نشاندادند. همچنین آزمون دامنه میزبانی چهار جدایه بیماریزا در گلخانه انجام شد که جدایههای HR1، HR42، HR21به جنس <em>Allium</em> محدود شدند. نواحی tef این جدایهها توالی یابی و بر اساس مقایسه با توالیهای بانک ژن صحت تشخیص <em>Fusarium</em> <em>oxyosporum</em> f.sp cepae تأیید شد. در گام بعدی آزمایش غربالگری برای برخی از رقمهای مختلف پیاز ایرانی همراه با دو رقم خارجی تگزاسارلی گرانو و یلو سویت اسپانیش برای بیماری پوسیدگی فوزاریومی انجام شد. نتایج نشان داد، رقم قرمز آذرشهر به این بیماری حساس و رقم سفید کاشان متحمل بود. میزان بیان رونوشتهایCOI1 (Coronatine Insensitive1) وERF1 (Ethylene Response Factor1) در رقم های حساس و مقاوم پس از تلقیح با جدایه قارچ فوزاریوم بررسی شدند. نتایج نشان دادند میزان بیان COI1 در رقمهای حساس و متحمل تفاوتی با یکدیگر نداشتند، اما بیان ERF1 در زمان 24 ساعت پس از تلقیح در رقم قرمز آذرشهر افزایش بیان را نشان داد، درحالیکه در رقم سفید کاشان میزان بیان این رونوشت کاهش یافت. بر اساس نتایج، به نظر میرسد ERF1 در مکانیسم مقاومت گیاهان پیاز آلوده به بیماری پوسیدگی فوزاریومی نقش کلیدی داشته باشد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_83017_cf94db037d0cd98a2e95f0e905874f55.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522The Effect of Abscisic acid regulator on yield, antioxidant enzymes activity and proline content of lavender (Lavendula angustifolia cv. Organic Munestead) in response to deficit irrigationاثر اسیدآبسیزیک بر عملکرد، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی و محتوای پرولین گیاه اسطوخودوس (Lavendula angustifolia cv. Organic Munestead) در واکنش به کمآبیاری1952118301810.22059/ijhs.2020.291494.1733FAحسینگرگینی شبانکارهدانشجوی دکتری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانساراخراسانی نژاداستادیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانحسنسلطانلودانشیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانوحیدشریعتیاستادیار، مرکز ملی مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، تهران، ایرانJournal Article20191111Drought is one of the most important factors limiting plant growth worldwide and the most common environmental stress. In response to environmental stresses, abscisic acid (ABA) plays an important role in initiating and coordinating many physiological and biochemical processes in reducing oxidative stress. To study the effects of abscisic acid on some antioxidant enzymes and proline of <em>Lavendula angustifolia </em>cv<em>. </em>Organic Munestead under deficit irrigation stress, a pot experiment was conducted as factorial based on randomized complete block design with three replications. The treatments were four levels of irrigation regimes (30-40, 50-60, 70-80 and 90-100 percent field capacity (FC)) and ABA including three levels (0, 15 and 30 mM/L). Traits evaluated in flowering stage. The highest level of drought resulted an increasing 91% in proline and decreasing 29.88% in carotenoid compared to control. Abscisic acid had a significant effect on all traits, except of carotenoid content. Abscisic acid 30 mM/L spray and irrigation regimes 30-40 percent FC induced the highest content of CAT, POD and SOD, while the maximum of antioxidant activity (70.54 mg/g DW) has resulted in ABA 15 Mm/L application and irrigation regimes 50-60 percent FC and the maximum of proline (2.51 mg/g DW) has resulted in ABA 15 mM/L application and irrigation regimes 30-40 percent FC. The highest fresh and dry weight of shoot and root were obtained from non-application of ABS in irrigation of 90-100% FC. It is determined abscisic acid application in deficit irrigation stress conditions increased the activity of antioxidant enzymes of lavender to counteract the negative effects of deficit irrigation stress.خشکی از مهمترین عوامل محدودکننده رشد گیاهان در سرتاسر جهان و شایعترین تنش محیطی بوده و اسیدآبسیزیک (ABA) نقش مهمی در راهاندازی و هماهنگی بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی در کاهش تنش اکسیداتیو دارد. بهمنظور مطالعه اثر محلولپاشی اسیدآبسیزیک بر عملکرد، فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی و محتوای پرولین اسطوخودوس (<em>Lavendula angustifolia </em>cv<em>. </em>Organic Munestead) تحت تنش کمآبیاری، آزمایشی گلدانی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بهاجرا درآمد. تیمارهای آزمایش در چهار سطح رژیمهای آبیاری (شامل 100-90، 80-70، 60-50 و 40-30 درصد ظرفیت زراعی (FC)) و سه سطح محلولپاشی ABA (شامل صفر، 15 و 30 میکرومولار در لیتر) لحاظ گردید. صفات در مرحله گلدهی اندازهگیری شدند. کمآبیاری در بیشترین سطح، منجربه افزایش91/0درصدی پرولین و کاهش 88/29 درصدی کارتنوئید برگ نسبت به شاهد گردید. ABA نیز بر تمامی صفات موردبررسی، بجز کارتنوئید، اثر معنیدار داشت. بیشترین فعالیت CAT، POD و SOD در 30 میکرومولار در لیتر ABA در شرایط رژیم آبیاری 40-30 درصد FC حاصل شد، درحالیکه بیشترین میزان فعالیت آنتیاکسیدانیکل (54/70 میلیگرم بر گرم وزن خشک) از کاربرد 15 میکرومولار در لیتر ABA در 60-50 درصد FC و پرولین (51/2 میلیگرم بر گرم وزن خشک) از محلولپاشی 15 میکرومولار ABA در 40-30 درصد FC مشاهده شد. بیشترین میزان وزن تازه و خشک اندام هوایی و وزن خشک ریشه از عدم کاربرد ABAدر 100-90 درصد FC حاصل شد. میتوان بیان داشت که ABA در شرایط تنش کم آبیاری با افرایش فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، باعث کاهش اثرات منفی تنش کم آبیاری در اسطوخودوس شد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_83018_8553740f7874bc5faab9ba493e26d718.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Evaluation of some physiological and biochemical responses of seven commercial grape cultivars to cold stress during the growing seasonارزیابی برخی پاسخ های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی هفت رقم تجاری انگور به تنش سرما طی فصل رشد2132248301910.22059/ijhs.2020.290640.1729FAصمدمرادی حیدرآباددانشجوی دکتری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایراناحمدارشادیدانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایرانJournal Article20191014In this research, cold tolerance of seven commercial grape cultivars including ‘Khalili’, ‘Bidaneh Qermez’, ‘Fakhri’, ‘Rishbaba’, ‘Thompson seedless’, ‘Yaghuti’ and ‘Ruby seedless’ was evaluated. Likewise, the relationships between biochemical and physiological responses of these cultivars with their cold tolerance were studied. For this reason, one-year potted vines were exposed to different temperatures: 25, 4, 0 and -4 ˚C. The highest cold tolerance at -4 ˚C was seen in ‘Khalili’ followed by ‘Fakhri’ and ‘Bidaneh Qermez’, while the lowest tolerance was observed in ‘Ruby seedless’ and ‘Thompson Seedless’. There were strong correlations between, previously reported, freezing tolerance of these cultivars during the winter and their cold tolerance at -4 ˚C; however, weaker relationships with cold tolerance at 4 ˚C were observed. Low-temperature treatments resulted in higher concentrations of soluble carbohydrates, proline, soluble proteins and hydrogen peroxide, but lower total chlorophyll and relative water content in all cultivars. Cold tolerant cultivars: ‘Khalili’, ‘Fakhri’ and ‘Bidaneh Qermez’ contained the highest relative water content, soluble carbohydrates, soluble proteins and total chlorophyll, but the least proline and hydrogen peroxide content. However, the highest proline and hydrogen peroxide was seen in cold-sensitive cultivars, ‘Ruby seedless’, ‘Thompson seedless’ and ‘Yaghuti’. The highest correlations between cell membrane stability of cultivars and their biochemical and physiological responses were observed at -4 and zero ˚C showing that plants activate their protective systems following temperature decrement down to a critical limit. در این پژوهش تحمل به سرمای هفت رقم تجاری انگور شامل خلیلی، بیدانه قرمز، فخری، ریشبابا، تامسون سیدلس، یاقوتی و روبی سیدلس طی فصل رشد ارزیابی شد و رابطه بین برخی پاسخهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی این رقم ها با تحمل به سرما بررسی شد. به همین منظور نهالهای یک ساله گلدانی این رقم ها در معرض تیمارهای دمایی 25، چهار، صفر و منفی چهار درجه سلسیوس قرار گرفتند. بالاترین تحمل به سرما در منفی چهار درجه سلسیوس مربوط به رقم خلیلی و به دنبال آن فخری و بیدانه قرمز بود و کمترین تحمل در روبی سیدلس و تامسون سیدلس مشاهده شد. بین تحمل به سرمای زمستانه قبلاً گزارش شده برای این رقم ها با تحمل به سرمای منفی چهار درجه سلسیوس طی فصل رشد رابطه قوی، ولی با تحمل به سرمای چهار درجه سلسیوس رابطه نسبتاً ضعیفتری وجود داشت. کاهش دما باعث افزایش غلظت کربوهیدراتهای محلول، پرولین، پروتئین محلول و پراکسید هیدروژن و کاهش کلروفیل و محتوای نسبی آب برگ در همه رقم ها شد. رقم های متحمل به سرما شامل خلیلی، فخری و بیدانه قرمز بالاترین محتوای نسبی آب، کربوهیدراتهای محلول، پروتئین محلول و کلروفیل کل و کمترین غلظت پراکسید هیدروژن و پرولین را داشتند، درحالیکه بالاترین غلظت پرولین و پراکسید هیدروژن در رقم های حساس روبی سیدلس، تامسون سیدلس و یاقوتی دیدهشد. بالاترین همبستگی بین پایداری غشاهای سلولی و پاسخهای بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بررسی شده در تیمارهای سرمایی منفی چهار و صفر درجه سلسیوس مشاهده شد که نشان میدهد گیاهان پس از کاهش دما تا یک حد بحرانی سیستم محافظتی خود را فعال میکنند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_83019_fc262f73870bb3e33ed8a4a942270a0e.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Influence of methyl jasmonate and salicylic acid treatment on the antioxidant enzyme changes, expression of bapt and biosynthesis of taxanes in in vitro plantlets of hazelnut cv ‘Segorb’ تأثیر متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک در تغییرات آنزیمهای آنتیاکسیدان، بیان ژن bapt و بیوسنتز تاکسانها در گیاهچههای حاصل از کشت درونشیشهای فندق رقم سگورب (Corylus avellana L cv. ‘Segorb’) 2252428302010.22059/ijhs.2020.292876.1739FAرحیمههمتی گوگهدانشجوی دکتری، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمدرضافتاحی مقدماستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-5300-1582مجیدشکرپوردانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-9377-554Xمحمدرضانقویاستاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0002-2427-3332علیدادورشوچیدکتری، مدیر واحد تحقیقات و توسعه شرکت کشت و صنعت رعنا، تهران، ایرانJournal Article20191205Taxol is a phytochemical medicine which is used as a chemothrapy medication to treat several cancers. The hazelnut has been suggested as alternative source of taxol and has gained much attention. In this study, the influence of two elicitors, methyl jasmonate and salicylic acid was applied on hazelnut<em> </em>cv.<em> </em><em>‘</em><em>Segorb</em><em>’</em><em> </em>plantlets originated from<em> in vitro </em>condition. The activation of antioxidant enzymes such as PAL, catalase, PPO, SOD as well as hydrogen peroxide content was studied. Also, this research was carried out intending to evaluate <em>txs</em>, <em>dbat</em> and<strong> </strong><em>bapt</em><strong> </strong>gene expression, biosynthesis and production of taxanes. The investigations of antioxidant enzyme activities and H<sub>2</sub>O<sub>2 </sub>content were indicated the significant effects of such elicitors on increasing H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> content and the subsequent rise in catalase activity<sub>.</sub> <em>txs</em> and <em>dbat</em> genes in hazelnut ‘Segorb’ cultivar did not express. The highest expression of <em>bapt </em>was observed during the second day of treatment with 0.1 mM of SA and 0.1 mM metyljasmonate, while the highest amount of taxanes detected was after treatment with metyljasmonate at 0.1mM, SA at 0.2 and 0.1 mM, receptively, where taxanes detection demonstrated an 8-fold increase compared to the control. Overall, the content of taxanes on the 2 <sup>th</sup> to 16<sup>th</sup> day was higher than control. The highest amount of 10-deacetyltaxol and taxol was detected on day 4 after elicitor application. In conclusion, two elicitors metyljasmonate and salicylic acid caused to increase relative gene expression of <em>bapt.</em>تاکسول بهعنوان یک دارو با منشأ گیاهی در درمان سرطانهای مختلف استفاده میگردد. گیاه فندق (<em>Corylus avellana</em> L.) بهعنوان یک منبع جایگزین برای تأمین تاکسول مطرح شده و توجه زیادی را بخود معطوف کرده است. در این مطالعه، تأثیر دو الیسیتور متیل جاسمونات و اسید سالیسیلیک بر روی گیاهچههای حاصل از کشت درونشیشهای فندق رقم سگورب مورد بررسی قرار گرفت. فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی PAL، کاتالاز، PPO، SOD و نیز محتوی پراکسید هیدورژن مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین این تحقیق، با هدف ارزیابی بیان ژنهای <em>txs</em>، <em>dbat</em> و <em>bapt</em> بیوسنتز و تولید تاکسانها انجام شد. بررسی میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی و محتوی پراکسید هیدروژن حاکی از تأثیر معنیدار الیسیتورها در افزایش محتوی H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> و افزایش فعالیت آنزیمهای مورد مطالعه در تیمارهای مؤثر بر افزایش متابولیتها بود. ژنهای <em>txs</em> و <em>dbat</em> در فندق رقم سگورب بیان نشدند. بیشترین میزان بیان ژن <em>bapt</em> بهترتیب در تیمار با اسید سالیسیلیک در غلظت 1/0 میلیمولار در روز دوم و در تیمار با متیل جاسمونات در غلظت 1/0 میلیمولار در روز چهارم بود و بالاترین مقدار تاکسانها بهترتیب در تیمار با متیل جاسمونات 1/0 میلیمولار و اسید سالیسیلیک 2/0 و 1/0 میلیمولار بهدست آمد، به طوری که نسبت به شاهد هشت برابر افزایش نشان داد. در کل، میزان تاکسانها از روز دوم تا روز 16 نسبت به شاهد بیشتر بود. بیشترین مقدار 10-deacetyltaxol و تاکسول مربوط به روز چهارم بعد از اعمال الیسیتور بود. در مجموع، هر دو الیسیتور متیلجاسمونات و اسید سالیسیلیک باعث افزایش بیان نسبی ژن<em>bapt </em> شدند.https://ijhs.ut.ac.ir/article_83020_16f1eb824bb6c1ac5d7b9f366e399eda.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Effect of hot water treatment on quality and antioxidant properties of cornelian cherry (Cornus mas L.) during cold storageتأثیر تیمار آب گرم بر کیفیت و خواص آنتی اکسیدانی میوه زغال اخته (Cornus mas L.) طی انبارمانی سرد 2432558302110.22059/ijhs.2020.286358.1690FAفرشادکاکاونددانشآموخته دکتری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجانولیربیعیدانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان0000-0003-4319-4223فریبرززارع نهندیدانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریزفرهنگرضویاستادیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان0000-0002-5847-0684فاطمهزاهدزادهدانشآموخته دکتری، دانشکده کشاورزی، دانشگاه تبریزJournal Article20190730Quality and nutritional value reduction after harvest, limit shelf-life of cornelian cherry fruit. In this study, the mechanism employed by hot water (HW) treatment (42 °C, 10, 20 and 30 minutes) on retarding senescence and keeping sensory and nutritional quality thus prolonging the storage life of cornelian cherry fruits during storage at 4±1 °C for 21 days was investigated. Result showed that the cornelian cherry fruits treated with HW 42 °C/20 min effectively slowed the process of senescence and keeping sensory and nutritional quality, with enhanced ascorbic acid contents. Cornelian cherry fruits treated with HW 42 °C/20 min via increasing ROS scavenging molecule accumulation or enzymes activity such as ascorbic acid, superoxide dismutase, catalase, ascorbate peroxidase, peroxidase, glutathione–s–transferase, glutathione peroxidase, glutathione reductase was accompanied with lower lypoxygenase activity leading to decreasing H<sub>2</sub>O<sub>2</sub> accumulation and all of them results to enhancing membrane integrity revealed by lower malondialdehyde accumulation and electrolyte leakage. Finally, postharvest HW 42 °C/20 min treatment can be introduced as auseful strategy for supplying cornelian cherry fruits with higher bioactive molecules accumulation along with maintaining membrane integrity and prolonged storage life.کاهش کیفیت و ارزش غذایی پس ازبرداشت، عمر انبار مانی میوه زغالاخته را محدود می کند. در این پژوهش اثر تیمار آب گرم (42 درجه سانتیگراد بهمدت 10، 20 و 30 دقیقه) بر حفظ کیفیت غذایی و در نهایت افزایش عمر انبارمانی میوههای زغالاخته طی نگهداری در 1±4 درجه سانتیگراد بهمدت 21 روز، ارزیابی گردید. نتایج نشان داد تیمار میوههای زغالاخته با آب گرم 42 درجه سانتیگراد بهمدت 20 دقیقه موجب تعویق فرآیند پیری و حفظ ارزش غذایی گردید که همراه با افزایش مقدار اسید آسکوربیک بود. تیمار آب گرم از افزایش فعالیت آنزیم پلیفنل اکسیداز در میوههای تیمار شده نسبت به شاهد ممانعت کرد. علاوهبراین تیمار میوههای زغالاخته با آب گرم 42 درجه سانتیگراد بهمدت 20 دقیقه باعث افزایش مقادیر اسید آسکوربیک و فعالیت آنزیمهای جاروب کننده گونههای فعال اکسیژن از قبیل سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز، پراکسیداز، گلوتاتیون پراکسیداز، گلوتاتیون-اس-ترانسفراز و گلوتاتیون ردوکتاز گردید. همچنین کاهش فعالیت آنزیم لیپوکسیژناز موجب جلوگیری از تجمع پراکسید هیدروژن شد و همه این تغییرات منجر به افزایش تراوایی غشا گردید که بهوسیله نشت یونی و تجمع مالوندیآلدئید کمتر نمایان شد. نهایتاً تیمار گرمایی 42 درجه سانتیگراد بهمدت 20 دقیقه میتواند بهعنوان راهکاری مفید جهت تامین میوههای زغال اخته دارای مولکولهای زیست فعال بیشتر همراه با حفظ انسجام غشا و عمر انبارمانی طولانیتر معرفی گردد.https://ijhs.ut.ac.ir/article_83021_e081d44b39734347e39ed7e0bd392b75.pdfپردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهرانعلوم باغبانی ایران2008-482X52120210522Effect of sodium nitroprusside on biochemical and antioxidant properties of medlar (Mespilus germanica L.) fruit during storage periodاثر سدیم نیترو پروساید بر برخی ویژگیهای بیوشیمیایی و پاداکسندگی میوه ازگیل (Mespilus germanica L.) طی انبارمانی2572688302210.22059/ijhs.2020.286410.1691FAبشیرایوب نژادگاندانشآموخته کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانحمیدحسن پوردانشیار، دانشکده کشاورزی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران0000-0002-5817-4527Journal Article20190901Medlar (<em>Mespilus germanica</em> L.) is grown wildly in the East Azerbaijan province (Arasbaran). To evaluate the effect of different concentrations of sodium nitroprusside (SNP)(0, 3, 5 and 8 µM /L) on quantitative and qualitative parameters of medlar fruits during cold storage (1±1°C and 85-95% relative humidity) at five storage times (0, 15, 30, 45 and 60 days), a study was conducted in a factorial experiment based on a completely randomized design with three replications. According to the results, the highest and lowest percentage of fruit weight loss were obtained at control (2.24 %) and 5 μM/L SNP (1.36 %) during storage, respectively. Fruit color parameters such as L*, hue, chroma and firmness of fruit were maintained at 5 μM/L SNP compared to control. The SNP at 3 µM/L was able to maintain total phenol, total flavonoid, total tannin at high levels and prevent increased polyphenol oxidase (PPO) activity during storage compared to the control. Also, total antioxidant capacity based on DPPH method and activity of antioxidant enzymes such as catalase (CAT) and guaiacol peroxidase (GPX) at 8 µM/L SNP were higher than control. Therefore, SNP seems to increase the postharvest quality of medlar fruit via maintaining the membrane integrity, maintaining phenolic compounds, and reducing the activity of PPO enzyme. In general, it can be concluded that the SNP at 3 µM/L could prevent the excessive reduction of fruit compounds during the storage period.از رویشگاههای طبیعی ازگیل در ایران، استان آذربایجان شرقی منطقه ارسباران میباشد. به منظور بررسی تأثیر سدیم نیترو پروساید در 4 غلظت صفر، 3، 5 و 8 میکرومولار بر صفات کمی و کیفی میوه ازگیل طی 5 زمان (صفر، 15، 30، 45 و 60 روز) نگهداری در انبار سرد با دمای 1±1 درجه سانتیگراد و رطوبت نسبی 95-85 درصد، پژوهشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار انجام شد. بر اساس نتایج بیشترین و کمترین درصد کاهش وزن میوه در طول دوره انبارداری به ترتیب در شاهد (24/2 درصد) و 5 میکرومولار (36/1درصد) بهدست آمد. شاخصهای مرتبط با رنگ میوه شامل L<sup>*</sup>, Hue, Chroma و میزان سفتی میوه در غلظت 5 میکرومولار سدیم نیترو پروساید نسبت به شاهد بهتر حفظ شدند. سدیم نیترو پروساید در غلظت 3 میکرومولار توانست میزان فنل کل، فلاونوئید کل، تانن کل را در حد بالایی حفظ کند و از افزایش فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز(PPO) در طول دوره انبارداری نسبت به شاهد جلوگیری کند. همچنین میزان ظرفیت آنتیاکسیدانی کل به روش دی پی پی اچ (DPPH) و فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی کاتالاز (CAT) و گایاگول پراکسیداز (GPX) در غلظت 8 میکرومولار سدیم نیترو پروساید نسبت به شاهد بیشتر بود. بنابراین به نظر میرسد سدیم نیترو پروساید با حفظ تمامیت غشاء، حفظ ترکیبات فنلی و کاهش فعالیت آنزیم PPO باعث افزایش کیفیت پس از برداشت میوه ازگیل شده است. بطور کلی میتوان گفت که غلظت 3 میکرومولار سدیم نیترو پروساید در طی انباداری توانست از کاهش بیش از حد صفات مرتبط با کیفیت میوه ازگیل جلوگیری کند. https://ijhs.ut.ac.ir/article_83022_2451609b201520ff7239659e0ad84a38.pdf