ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر ازن بر کیفیت پس از برداشت و عمر انبارمانی انگور ایرانی رقم فخری
انگور میوه ای است که در دوران پس از برداشت در معرض عوامل قارچی به خصوص قارچ Botrytis cinerea و آب از دست دهی زیادی قرار می گیرد. با توجه به محدودیت های مصرف مواد شیمیایی مصنوعی برای کنترل ضایعات پس از برداشت در انگور و سایر میوه ها در این پژوهش سعی بر آن است که از روش های غیرشیمیایی و بی خطر در این راستا استفاده شود. در نتیجه، استفاده از گاز ازن (با غلظت ?/?پی پی ام)، با زمان های تیمار دهی ?، ?? و ?? دقیقه در انگور رقم فخری مورد ارزیابی قرار گرفته و شاخص های کیفی و کمی پوسیدگی ، ویتامین C، قندهای احیا شونده، شاخص رسیدگی ، درصد کاهش وزن، ریزش حبه، آبکشیدگی دم خوشه، میزان ترک خوردگی حبه و ارزیابی های حسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که انگورهای تیمار شده با ازن ، نسبت به نمونه های شاهد، قندهای احیا شونده ? شاخص رسیدگی و انبارمانی بالاتر و درصد پوسیدگی، ویتامینC، درصد کاهش وزن، ریزش حبه، آبکشیدگی دم خوشه و ترک خوردگی پائین تری داشتند . به عنوان نتیجه کلی، تیمار ازن موجب کاهش میزان پوسیدگی و افزایش انبارمانی نمونه ها گردید.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30400_2b65f9aa50e79f7e655a40f3457afe2b.pdf
2013-04-21
1
9
10.22059/ijhs.2013.30400
ازن
انبارمانی
انگور رومیزی
کیفیت پس از برداشت
میزان پوسیدگی
یونس
مستوفی
mostofiy@yahoo.com
1
دانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده علوم زراعی و دامی، گروه علوم باغبانی و فضای سبز، تخصص: فیزیولوژی و فناوری پس از برداشت
AUTHOR
مهسا
گرانسایه
ymostofi3@ut.ac.ir
2
دانشجوی دکتری
AUTHOR
وحید
عبدوسی
ymostofi2@ut.ac.ir
3
استادیار دانشگاه آزاد
AUTHOR
محمدعلی
نجاتیان
nejatianali2@yahoo.com
4
استادیار مرکز تحقیقات
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثرغلظتهای مختلف پاکلوبوترازول و تراکم کاشت گیاهچه بر تولید ریز غده
در سیب زمینی رقم سانته
در این پژوهش اثر غلظتهای مختلف پاکلوبوترازول (0، 250، 350 و 450 میلی گرم در لیتر ) و تراکم کاشت گیاهچه (80، 100 و 120 گیاهچه در متر مربع) بر تولید ریزغده از سیب زمینی رقم سانته بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار مورد بررسی قرار گرفت. پاکلوبوترازول در اوایل استولون زایی روی برگها پاشیده شد. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین دادهها نشان داد که پاکلوبوترازول میزان کلروفیل کل، a و b در برگ و نسبت وزن تر ریزغده به شاخساره را افزایش، اما طول میانگره، ساقه، استولون و قطر ساقه را کاهش داد. درحالیکه تراکم کاشت طول میانگره، ساقه و استولون را افزایش، ولی وزن تر غده به شاخساره را کاهش داد. اثرات متقابل تیمارها روی طول میانگره، ساقه و استولون معنی دار گردید. تراکم کاشت و غلظت پاکلوبوترازول برروی تعداد ریزغده در واحد سطح، عملکرد برحسب کیلوگرم در مترمربع، تولید ریزغده در هر گیاهچه و تعداد ریز غده بالای 5 گرم تأثیر معنیدار داشت. ضمنا اثرات متقابل آنها برتعداد ریزغده بالای 5 گرم معنیدار شد. بررسی مقایسه میانگین ها نشان داد که با افزایش تراکم کاشت، تعداد و وزن ریزغده در واحد سطح و تعداد ریزغده بالای 5 گرم افزایش یافته، ولی تعداد و وزن ریز غده در هر گیاهچه کاهش یافت. پاکلوبوترازول عملکرد برحسب تعداد و وزن ریز غده در واحد سطح، وزن متوسط ریزغده و تعداد ریزغده بالای 5 گرم را افزایش داد و بین غلظتهای مختلف آن تفاوت معنی داری وجود نداشت.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30401_5d18f7ac01a8da1231d54657c5f1e855.pdf
2013-04-21
11
20
10.22059/ijhs.2013.30401
پاکلوبوترازول
تراکم کاشت گیاهچه
ریزغده
سیب زمینی
فرشاد
دشتی
dashti1350@yahoo.com
1
استادیار دانشگاه بوعلی سینا
AUTHOR
خسرو
پرویزی
khosroster@gmail.com
2
مربی مرکز تحقیقات همدان
AUTHOR
حامد
اشراف
dashti13502@yahoo.com
3
دانشجوی سابق ارشد
AUTHOR
محمدرضا
چائی چی
rchaichi@ut.ac.ir
4
دانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده علوم زراعی و دامی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، تخصص: اکولوژی گیاهان زراعی
AUTHOR
محمود
اثنی عشری
m.esnaashari@basu.ac.ir
5
هیئت علمی مرکز تحقیقات
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تاثیر خصوصیات رشدی پایه بر ریز شاخه پیوندی (Minigrafting) گردو
ازدیاد غیرجنسی یکی از بزرگترین مشکلات تولید گردو در ایران است. این آزمایش به منظور بررسی اثرات فیزیولوژیک پایه مانند علفی یا چوب نرم بودن و وجود برگ روی آن بر ریز شاخه پیوندی گردو صورت گرفت که در آن پیوندک های 5/2-5/1 سانتیمتری گردو روی پایه های گردوی چند هفته ای علفی و چوب نرم با یا بدون برگ و در شرایط کنترل شده پیوند گردیدند. نتایج نشان داد که به طور کلی وجود برگ روی پایه تاثیر منفی بر میزان گیرایی داشته است. میانگین گیرایی در پایه های بدون برگ و برگدار به ترتیب 56 و 48 درصد بود. اختلاف معنی داری بین پایه های علفی و چوب نرم نیز دیده شد، به نحوی که پایه های چوب نرم با میانگین 56% دارای گیرایی بیشتری نسبت به پایه های علفی با 46% بودند. اثر متقابل بین نوع پایه و وجود برگ نیز مشاهده شد به نحوی که برگ در پایه های علفی باعث افزایش گیرایی ولی در پایه های چوب نرم تاثیر منفی بر گیرایی داشت. تاثیر منفی برگ در پایه های چوب نرم تا حدی بود که گیرایی را از 73% در پایه های بی برگ به 43% در پایه های برگ دار کاهش داد. وجود برگ بر زمان لازم برای گیرایی تاثیر معنی داری نداشت ولی در پایه های علفی گیرایی در زمان کمتری نسبت به پایه های چوب نرم صورت گرفت. اندازه گیری میزان قند های محلول در محل پیوند در پایه نشان داد که میزان کربوهیدراتها در پایه های چوب نرم در مقایسه با پایه های علفی و همچنین در پایه های برگدار نسبت به پایه های بی برگ بالاتر بود در صورتی که گیرایی از رابطه فوق تبعیت نکرد. این مسئله می تواند بیانگر تاثیر احتمالی عوامل دیگری علاوه بر کربوهیدرات ها باشد که توسط برگهای مسن تر یا جوانتر در پایه های چوب نرم و علفی ساخته شده و به محل پیوند منتقل می گردند که می توانند گیرایی و رشد بعدی پیوندک ها را تحت تاثیر خود قرار دهند. گیاهان پیوندی تا یک سال پس از آزمایش از زنده مانی و رشد مطلوبی برخوردار بوده اند.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30402_5fe6d4b21f0bd9adc6d8c83ff4a1d177.pdf
2013-04-21
21
30
10.22059/ijhs.2013.30402
پایه
پیوند
رشد پیوندک
قند های محلول
گردو
حامد
بلانیان
fattahi2@ut.ac.ir
1
دانشجوی دکتری
AUTHOR
محمدرضا
فتاحی مقدم
fattahi4@ut.ac.ir
2
دانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده علوم زراعی و دامی، گروه علوم باغبانی و فضای سبز، تخصص: اصلاح و بیوتکنولوژی درختان میوه/ فندق/ آلو/ زردآلو
AUTHOR
علی
عبادی
aebadi@ut.ac.ir
3
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی/دانشکده علوم باغبانی و گیاهپزشکی
AUTHOR
داراب
حسنی
hassanida@gmail.com
4
دانشیار موسسه تحقیقات
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی امکان بهبود ماندگاری گل بریده رز رقم رد اولد با استفاده از برخی تیمارهای ارگانیکی و تیوسولفات نقره
در سال های اخیر، توجه جهانی به حفظ محیط زیست، منجر به انجام تحقیقاتی برای استفاده از گیاهان دارویی و مواد ارگانیک در حفظ کیفیت پس از برداشت محصولات باغبانی شده است. بررسی حاضر برای یافتن جایگزین های طبیعی و مناسب مثل عصاره های گیاهان دارویی (نعناع، آویشن، مرزه و رزماری)، اسید هومیک و S-کاروون به منظور افزایش عمر پس از برداشت گل بریده رز و پتانسیل آنها برای جایگزین شدن ترکیبات شیمیایی خطرناک مثل تیوسولفات نقره اجرا گردید. تاثیر غلظت های 1، 5/2، 5، 5/7 و 10% عصاره های گیاهی، 10، 25، 50، 75 و 100 میلیگرم در لیتر اسید هومیک ، 1/0، 2/0، 3/0، 4/0 و 5/0میلی مولار S-کاروون و 1 میلی مولار تیوسولفات نقره بر روی طول عمر، وزن تر نسبی، قطر گل و میزان کلروفیل بررسی گردید. آزمایش بر پایه طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که نمونه های تحت تیمار 1 میلی مولار تیوسولفات نقره و 50 میلی گرم در لیتر اسید هومیک بطور معنی داری عمر پس از برداشت گل بریده رز را (به ترتیب 26 و 24 روز) در مقایسه با شاهد (4/17) افزایش داد. علاوه بر آن، غلظت 1/0 میلی مولار S-کاروون نیز اثر معنی دار و مثبتی بر طول عمر گل بریده داشت. نمونههای تحت تیمارهای 3/0 میلی مولار S-کاروون در روزهای ابتدایی و 1 میلی مولار تیوسولفات نقره در روزهای پایانی (هفدهم و نوزدهم) دارای بیشترین وزن تر نسبی بودند. اما، عصاره های گیاهی غلظت های 1% نعناع و 5/7% مرزه، عمر پس از برداشت گل بریده رز را در مقایسه با شاهد کاهش داد. غلظت 10% نعناع در اندازه گیری دوم و سوم تاثیر منفی و معنی داری بر قطر گل نشان داد. همچنین در دو اندازه گیری آخر، نمونه قرار گرفته تحت غلظت 1 میلی مولار تیوسولفات نقره از بیشترین قطر برخوردار بود. هیچ اختلاف معنی داری از لحاظ میزان کلروفیل در تیمارهای مورد استفاده مشاهده نشد. به طور کلی، این نتایج نشان داد که تیمار تیوسولفات نقره همچنان جایگاه نخست را در افزایش طول عمر گل بریده رز به خود اختصاص داده است، اما تیمارهای اسید هومیک و S-کاروون نیز به ترتیب با اختلاف 6/6 و6/4 نسبت به شاهد می توانند جایگزین مناسبی برای این ماده غیرارگانیک باشند.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30403_1a7d166f7736511dac5d5cc53679bdd5.pdf
2013-04-21
31
41
10.22059/ijhs.2013.30403
اسید هومیک
تیوسولفات نقره
عصاره های گیاهی
عمر پس از برداشت
سیده صغری
حسینی درویشانی
echamani2@yahoo.com
1
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد
AUTHOR
اسماعیل
چمنی
echamani@uma.ac.ir
2
استادیار، دانشگاه محقق اردبیلی، دانشکده کشاورزی، گروه باغبانی، گیاهان زینتی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
اثر تیمارهای پس از برداشت بر عمر قفسه ای و انباری میوه انبه
برداشت شده در مراحل مختلف رسیدن
در دو آزمایش جداگانه اثرات مختلف مراحل رسیدن (سبز رسیده، تا 20% تغییر رنگ و تا 40% تغییر رنگ)، تیمارهای آب سرد (5 درجه سانتی گراد برای 5 دقیقه و 10 درجه سانتی گراد برای 15 دقیقه)، تیمارهای آب گرم (50 درجه سانتی گراد برای 15 دقیقه و 55 درجه سانتی گراد برای 5 دقیقه)، دمای انبار (10 و 14 درجه سانتی گراد) و دوره نگهداری (صفر، 5، 10 و 15، 20 و 25 روز) بر عمر قفسه ای و انبارمانی میوه انبه رقم لانگرا بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش مرحله رسیدن و دوره نگهداری مقدار اسید قابل تیتر و سفتی میوه بطور معنی داری کاهش یافتند و میزان شاخص طعم و ارزیابی حسی مانند رنگ پوست، عطر، مزه و کیفیت میوه بطور معنی داری افزایش یافتند. تیمارهای آب سرد نسبت به تیمارهای آب گرم و شاهد، بیشترین میزان سفتی میوه و کمترین میزان شاخص طعم، رنگ پوست و عطر را داشتند. هر دو دمای انبار 10 و 14 درجه سانتی گراد، رسیدن میوه را محدود کردند، اما دمای 10 درجه سانتی گراد نسبت به دمای 14 درجه سانتی گراد، منجر به کاهش بیشتر شاخص طعم، pH ، رنگ پوست، عطر، مزه، کیفیت میوه و افزایش بیشتر اسید قابل تیتر و سفتی میوه شدند. داده های این مقاله توصیه می کند که برداشت در مرحله سبز رسیده، استفاده از تیمارهای آب سرد و نگهداری در دمای 10 درجه سانتی گراد منجر به تاخیر رسیدن میوه های انبه می شوند.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30404_9ef131c115a2c18d4761c8042453fe0c.pdf
2013-04-21
43
59
10.22059/ijhs.2013.30404
عبدالمجید
میرزاعلیان دستجردی
kalantaris2@ut.ac.ir
1
استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه هرمزگان
AUTHOR
سیامک
کلانتری
kalantaris@ut.ac.ir
2
استادیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده علوم زراعی و دامی، گروه علوم باغبانی و فضای سبز، تخصص: فیزیولوژی و فناوری پس از برداشت
AUTHOR
مصباح
بابالار
mbabalar@ut.ac.ir
3
استاد پردیس کشاورزی کرج
AUTHOR
ذبیح اله
زمانی
zzamani@ut.ac.ir
4
دانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده علوم زراعی و دامی، گروه علوم باغبانی و فضای سبز، تخصص: بیوتکنولوژی و میوه¬کاری/ انار/ مرکبات/ گیلاس/ آلبالو/ خرمالو
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تنوع ژنتیکی جمعیتهای گونه لاله واژگون (Fritillaria imperialis L.) در منطقه زاگرس ایران با استفاده از نشانگرهای مولکولیISSR و صفات مورفولوژیکی
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی جمعیتهای لاله واژگون (Fritillaria imperialis L.) منطقه زاگرس ایران از نشانگرهای مولکولی ISSR و 32 صفت مورفولوژیکی استفاده گردید. در کل 160 نمونه لاله واژگون از 8 جمعیت زاگرس واقع در 6 استان جمعآوری و مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از 6 آغازگر مورد استفاده، در مجموع 57 نوار تولید شد که 49 نوار چندشکل بودند. میانگین درصد چندشکلی مشاهده شده برابر 6/85 درصد و میانگین تعداد نوارهای چندشکل به ازای هر واحد سنجش برابر با 17/8 درصد بود. میانگین محتوای اطلاعات چندشکل 31/0 بود. در دندروگرام حاصل از خوشهبندی نمونهها بر اساس ضرایب تشابه جاکارد و روش گروهبندی UPGMA، همه جمعیتهای مورد بررسی تشکیل خوشه مجزایی دادند که بیانگر کارایی بالای آغازگرهای مورد استفاده در تکثیر قطعات مناسب از ژنوم است. تجزیه واریانس مولکولی (AMOVA) درون و بین 8 جمعیت لاله واژگون با گروهبندی ناحیهای و بدون گروهبندی ناحیهای انجام شد. واریانس بین جمعیتها و بین افراد این جمعیتها به ترتیب 05/44 و 95/55 درصد از کل واریانس را پوشش دادند. گروهبندی ناحیهای نتوانست درصدی از واریانس کل را توجیه کند. دندروگرام حاصل از صفات مورفولوژیکی الگوی مشخصی مبنی بر جدا سازی افراد متعلق به جمعیتها ارائه نداد. همبستگی بین ماتریسهای تشابه بر مبنای دادههای مولکولی و مورفولوژیکی معنی دار نبود (25/0 r=).
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30405_e68b1710f96a6fc2c43ac0670a702c10.pdf
2013-04-21
61
72
10.22059/ijhs.2013.30405
حسن
مومنی
hassan_momeni17@yahoo.com
1
دانشجوی سابق ارشد دانشگاه شهرکرد
AUTHOR
بهروز
شیران
shiran@agr.sku.ac.ir
2
دانشیار، دانشگاه شهرکرد، دانشکده کشاورزی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، تخصص: بیوتکنولوژی
AUTHOR
محمود
خدامباشی
shiran3@agr.sku.ac.ir
3
استادیار دانشگاه شهرکرد
AUTHOR
کیانوش
چغامیرزایی
shiran2@agr.sku.ac.ir
4
دانشیار دانشگاه رازی
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
واکنش برخی توده های تره ایرانی به مادهزایی در محیط درون شیشه ای
این پژوهش به منظور ارزیابی واکنش هفت توده منتخب تره ایرانی از نظر صفات زراعی به مادهزایی در محیط درون شیشهای انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل در طرح پایه کاملا تصادفی که شامل سه سطح هورمونیB2D0 (2 میلیگرم در لیتر (BA ، B2D2 (2 میلیگرم در لیتر BA و 2 میلیگرم در لیتر 2,4-D) و B2D4 (2 میلیگرم در لیتر BA و 4 میلیگرم در لیتر 2,4-D) و هفت توده تره ایرانی (گرگان، نیشابور، همدان، میانه، کنگاور، ورامین و کرمان) در سه تکرار انجام شد . صفات درصد رویانزایی، درصد باززایی گیاه، درصد بقای گیاه، درصد کالوسزایی، درصد شیشهای شدن گلها و زمان لازم جهت ظهور رویان ارزیابی شدند. در این آزمایش از مجموع 18900 گل کشت شده در محیط کشتهای مختلف، 459 رویان (43/2 درصد) تولید شد، که همه آنها به گیاه کامل تبدیل شدند. بیشترین درصد رویانزایی و باززایی گیاه (25 درصد) در توده گرگان و میانه در محیط کشت B2D2 مشاهده شد. نتایج نشان داد کشت گل گرده افشانی نشده روش موثری برای مادهزایی تره ایرانی در محیط درون شیشهای است.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30406_5e2db8fb5bf6a5b57dbe20fe040904df.pdf
2013-04-21
73
80
10.22059/ijhs.2013.30406
زهرا
قهرمانی
z.ghahremani@znu.ac.ir
1
دانشجوی سابق دکتری دانشگاه زنجان
AUTHOR
محمدرضا
حسندخت
mrhassan@ut.ac.ir
2
دانشیار، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده علوم زراعی و دامی، گروه علوم باغبانی و فضای سبز، تخصص: اصلاح و فیزیولوژی سبزی ها، مدیریت گلخانه
AUTHOR
عبدالکریم
کاشی
kashi2@mailinator.com
3
استاد پردیس کشاورزی کرج
AUTHOR
منصور
امیدی
momidi@ut.ac.ir
4
استاد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی کرج، دانشکده علوم زراعی و دامی، گروه زراعت و اصلاح نباتات، تخصص: اصلاح نباتات، بیوتکنولوژی
AUTHOR
مریم
جعفر خانی کرمانی
mrhassan2@ut.ac.ir
5
استادیار موسسه بیوتکنولوژی کرج
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی پایه های پسته و دو رگه بین گونهای آتلانتیکا × ورا (Pistacia vera × Pistacia atlantica) به تنش خشکی
به منظور ارزیابی دو رگه بین گونهای آتلانتیکا × ورا و همچنین پایههای قزوینی و بادامی ریز زرند به تنش خشکی آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه دور آبیاری 3- 6 و 9 روز به اجرا درآمد. نتایج حاصل نشان داد که شاخصهای فیزیولوژیکی همانند پرولین، قندهای محلول، پروتئین و عناصر غذایی تحت تاثیر تیمار خشکی واقع میشوند. میزان پرولین برگ، پتاسیم اندام هوایی و کلسیم ریشه با افزایش دور آبیاری افزایش و محتوای نسبی آب برگ، پروتئین و قندهای محلول ، مس اندام هوایی و پتاسیم ریشه کاهش یافت. پایهها از لحاظ شاخصهای رشدی تفاوت معنی داری داشتند بهگونهای که بیشترین میزان سطح برگ، تعداد برگ، ارتفاع ساقه، وزن تر و خشک اندام هوایی و کارایی مصرف آب در پایه هیبرید مشاهده شد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر میزان پرولین، قند و پروتئین برگ پایه هیبرید تحت تاثیر دور آبیاری واقع نشد در صورتیکه در پایه قزوینی افزایش یافت که بیانگر مقاومت بیشتر پایه هیبرید نسبت به پایه قزوینی به تنش خشکی میباشد.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30407_b15421940ef660c808cfe3e01844adca.pdf
2013-04-21
81
93
10.22059/ijhs.2013.30407
اعظم
مالکی کوهبنانی
h_karimi10193@yahoo.com
1
دانشجوی سابق ارشد دانشگاه ولی عصر رفسنجان
AUTHOR
حمید رضا
کریمی
hrkarimi2017@gmail.com
2
استادیار، دانشگاه ولی عصر رفسنجان، تخصص: ازدیاد نباتات و ارزیابی پایه های درختان میوه/ پسته و انار
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی وضعیت خود و دگرسازگاری در چند رقم تجارتی هلو در شرایط اقلیمی کرج
The present research was conducted with the purpose of studying self and cross-compatibility in some commercial cultivars of peach through field and microscopic studies in order to increase the quantity and quality traits of the product. The study was carried out in years 2010 and 2011. In a first experiment, the pollen germination of 10 cultivars of peach was studied in culture medium. The results showed that the pollen from all cultivars, except that from G.H.Hale had sufficient germination. The highest percentage of pollen germination belonged to Suncrest with 91.85% and the lowest to G.H.Hale with a germination rate of 0%.In the second experiment, the effect of self and open pollination on fruit set in 9 cultivars (Red Haven, Springcrest, Early Red, Early Gold, Suncrest, Dixi Red, Anjiri, Spring Time and Elberta) were investigated. The results showed that fruit set, following open pollination (at all the three counting stages) was higher than fruit set, resulting from self-pollination, indicating that self-pollination significantly reduces the fruit set. In addition, in third counting stage (80 days past from pollination), the highest level of fruit set of 24.96%, belonged to Spring Time, while the lowest of 14.93%, to Anjiri peach. In a third experiment, the effect of self pollen and three types of cross pollen on the level of fruit set were studied. The results revealed that in all the four treatments, the level of fruit set from self pollination was higher than that from cross pollination. In a fourth experiment, a microscopic study, flowers were harvested and fixed in F.A.A. solution within 24, 48, 72, 96 and 120 hrs after self and cross pollination. Results showed that 24, 48 and 72 hrs were not enough times for pollen tube to reach the base of the style, but 96 and 120 hrs were suitable time intervals. The number of pistils having pollen tubes at the base of their style increased for 120 hrs following self and cross pollination in some of the crosses as compared with 96 hrs following self and cross-pollination. Results finally indicated that in some crosses, 96 hr and in others 120 hr. past self and cross-pollination, were the proper time intervals for pollen tube to reach the base of the styles.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30408_a4816522380f906ea8ef8d4564b77d37.pdf
2013-04-21
95
107
10.22059/ijhs.2013.30408
طاهر
سقلی
taher.sa85@yahoo.com
1
دانشجوی سابق ارشد پردیس کشاورزی کرج
AUTHOR
علیرضا
طلایی
talaii@mailinator.com
2
استاد پردیس کشاورزی کرج
AUTHOR
علی
ایمانی
imani_a45@yahoo.com
3
استادیار موسسه اصلاح بذر کرج
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی گوناگونی ژنتیکی ژنوتیپ های انار(Punica granatum) طارم زنجان با استفاده از نشانگر مولکولی RAPD
انار یکی از مهمترین میوههایی است که ایران مرکز و کشت و کار آن در دنیا بشمار میرود و غنیترین ذخایر ژنتیکی انار دنیا در ایران وجود دارد. در این مطالعه تنوع ژنتیکی 15 نمونه انار مربوط به شهرستان طارم زنجان با استفاده از نشانگر مولکولی RAPD مورد بررسی قرار گرفت. DNA ژنومی از برگها استخراج، و از نظر ویژگی های کمی و کیفی در واکنش PCR، مورد ارزیابی قرار گرفتند. از تعداد 39 آغازگر تصادفی 10 نوکلئوتیدی، در مجموع 273 نوار تشکیل شد، 201 نوار چند شکل و 72 نوار تک شکل بودند. تعیین فواصل ژنوتیپها با استفاده از نرمافزار NTSYS انجام شد و در نهایت دندروگرام براساس ضریب تشابه SMC و الگوریتم UPGMA ترسیم گردید. بیشترین و کمترین تشابه بین ژنوتیپها به ترتیب برابر 83% و 59% بدست آمد. دندروگرام حاصل در حد تشابه 59/0 ژنوتیپها را به دو گروه جدا تقسیم کرد و در حد تشابه 63/0 ارقام به سه گروه تقسیم شدند. همچنین ضریب کوفنتیک بین ماتریس تشابه و دندروگرام حاصل در حد 76/0r= بدست آمد که نشان دهنده همبستگی مناسب دندروگرام با ماتریس تشابه است. در نمونه شیرین پوست نازک که در یک گروه جداگانه قرار گرفت امکان بهره گرفتن از هتروزیس و زمینه تولید واریته های هیبرید وجود دارد. گروه بندی بر اساس تجزیه به مولفههای اصلی نتایج حاصل از تجزیه کلاستر را تایید میکند.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_30409_7cd65c75e26e25068fbf6468b7dc6c6f.pdf
2013-04-21
109
118
10.22059/ijhs.2013.30409
ولی
ربیعی
rabiei@znu.ac.ir
1
دانشگاه زنجان، هیات علمی، دکترای باغبانی
AUTHOR
مینا
سعادتی
rabiei2@znu.ac.ir
2
دانشجوی ارشد پردیس کشاورزی کرج
AUTHOR
رقیه
عظیم خانی
rabiei4@znu.ac.ir
3
مربی دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان
AUTHOR
سجاد
جعفری
rabiei3@znu.ac.ir
4
دانشجوی ارشد پردیس کشاورزی کرج
AUTHOR
سمیه
محمدی
rabiei5@znu.ac.ir
5
دانشجوی سابق ارشد دانشگاه زنجان
AUTHOR