per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
115
126
10.22059/ijhs.2014.51954
51954
Full Paper
بررسی تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپهای خربزه و طالبی آلوده به پژمردگی آوندی فوزاریومی از نظر فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت
Genetic diversity of some melon and cantaloupe genotypes infected with Fusarium wilt via antioxidant enzymes activity
مهرداد حنیفه ای
okhovat@yahoo.com
1
حمید دهقانی
dehghanr@modares.ac.ir
2
رجب چوکان
m_jalali@modares.ac.ir
3
دانشجوی سابق کارشناسیارشد دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
دانشیار دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس
استاد پژوهش مؤسسۀ تحقیقات اصلاح و تهیۀ نهال و بذر
بیماری پژمردگی آوندی یکی از مهمترین بیماریهای خربزه و طالبی است. در این پژوهش 24 تودۀ بومی که از نقاط مختلف ایران جمعآوری شده بود به همراه 8 اینبرد لاین برای شناسایی منبع جدیدی از مقاومت به بیماری در یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در آزمایشگاه و گلخانه در سینیهای حاوی خاک رس، پیتماس و پرلیت مطالعه شد. ریشههای زخمیشدۀ گیاهچههای 1 تا 2 برگی 15 روزه در 50 میلیلیتر سوسپانسیون اسپور Fusarium oxysporum f. sp. melonis با غلظت 106 × 1 در میلیلیتر بهمدت سه تا چهار دقیقه قرار گرفتند و به سینیهای کشت برگردانده شدند. نمونۀ ریشه دو روز بعد از تجدید کاشت از گیاهان آلودهشده تمام ژنوتیپهای مطالعهشده حساس، نیمهمقاوم و مقاوم برای بررسی تغییرات بیوشیمیایی طی 5 مرحله بهمدت 8 روز گرفته شد و در دمای 80- درجۀ سانتیگراد نگهداری شد. در تیمار شاهد از آبمقطر سترون استفاده شد. میزان آنزیمهای پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و ترکیبات فنلی برای تعیین مقاومت به بیماری به همراه سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری و شدت بیماری مطالعه شد. بررسی تنوع ژنتیکی تودههای خربزه و طالبی برمبنای صفات مذکور با استفاده از روشهای آماری تجزیۀ خوشهای و تجزیه به مؤلفههای اصلی انجام شد. نتایج تجزیۀ واریانس نشان داد که آلودگی ژنوتیپها به قارچ عامل پژمردگی آوندگی منجر به تغییرات بیوشیمیایی شد. سطح آنزیمهای آنتیاکسیدانت و محتوای فنلکل در شرایط پاسخ به آلودگی به فوزاریوم فوم 2/1 افزایش یافت. بیشترین فعالیت پراکسیداز، پلیفنل اکسیداز، کاتالاز، سوپراکسید دیسموتاز و ترکیبات فنلی چهار تا شش روز پس از آلودگی برای ژنوتیپهای مختلف مشاهده شد. در خوشهبندی ارقام براساس روش وارد، 32 ژنوتیپ در 3 گروه قرار گرفتند. تجزیه به مؤلفههای اصلی متغیرهای مطالعهشده را به 2 مؤلفه با واریانس تجمعی 96درصد کاهش داد. بیشترین فاصله مربوط به ژنوتیپهای ایزابل و شادگانی2 (21/27) بود. بنابراین، ایزابل خارجی مقاومترین و تودۀ شادگانی2 حساسترین توده به بیماری شناخته شد. تودههای زرد ایوانکی، شارنته فوم1، جاپالیزی و مگسی در یک گروه قرار گرفتند. بنابراین، میتوان از تلاقی این تودهها در تولید جمعیتهای پایه برای مطالعۀ نحوۀ عمل و شناسایی ژن(های) مؤثر در تحمل به پژمردگی آوندی فوزاریومی استفاده کرد.
Fusarium wilt disease is one of the major plant diseases that affect melon production. In this study a total of 23 landraces and breeding lines of melon were collected from different regions of Iran planted in a randomized complete block design with three replications and were studied to find new sources of resistant ones in the tray contained clay, pith mass and perlite in greenhouse. The root of seedlings after reaching at one to two true leaf stages were placed in a high inoculum concentrations of 1×106 spores per ml of Fusarium oxysporum f. sp. melon for 3-4 min and then, roots were wounded. Root samples from infected plants of all sensitive, semi-resistant and resistant genotypes were taken to examine biochemical changes for 8 days after 2 days of transplanting in 5 times and were kept in −80°C. The root of control plants dipped in tap water. The activity of peroxidase (POX, EC 1.11.1.7), polyphenol oxidase (PPO, EC 1.14.18.1), Catalase (CAT, EC 1.11.1.6), Superoxide dismutase (SOD, EC 1.15.1.1) and Phenolic compounds (PCs) were measured. Area under disease progress curve and disease severity were studied to identify relationship between disease resistance and enzymatic composition. The results of analysis of variance showed that infection of melon seedling with F. oxysporum race 1.2 led to many biochemical changes. The level of antioxidant defensive enzyme and PCs content increased in response to infection by the Fom 1.2. The activity of POX, PPO, SOD, PCs and CAT in different genotypes approached to highest level at 4 days after inoculation. In clustering of cultivars via Ward method, 32 landraces clustered into three groups. Principal component analysis diminished all of variables to two components with 96% cumulative variances. Isabelle and Shadegani 2 landraces had the maximum genetic distance together. The Isablle and Shadegani 2 were identified as the most resistance and the most susceptible genotypes, respectively. The Isablle, Zard Eyvanakey, Charentais Fom1, Japalizi and Maghasi placed in the same group. Therefore, by crossing between these land races, the basic population could be obtained to study the gene action and to identify the effective gene(s) regarding tolerance to fusarium wilt.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51954_ffdd809ab18c24419fc235adc0915de9.pdf
تجزیۀ خوشهای
تجزیه به مؤلفههای اصلی
تغییرات بیوشیمیایی
تنوع ژنتیکی
فوم2/1
Biochemical changes
Cluster Analysis
Fom 1.2
Genetic diversity
Principal component analysis
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
127
136
10.22059/ijhs.2014.51955
51955
Full Paper
بررسی تغییرات آنزیمهای آنتی اکسیدانت و فنلکل در برخی ارقام گلابی آلوده شده به بیماری آتشک
Investigation of changes in antioxidant enzyme and total phenol level in some pear cultivars inoculated with fire blight disease
علی عبادی
aebadi@ut.ac.ir
1
جواد عرفانی
j.erfani@ilam.ac.ir
2
حمید عبدالهی
h.abdollahi@areeo.ac.ir
3
محمد رضا فتاحی مقدم
fattahi@ut.ac.ir
4
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
دانشیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
دانشجوی سابق دکتری پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران و استادیار دانشگاه ایلام
دانشیار بخش باغبانی مؤسسة تحقیقات اصلاح و تهیة نهال و بذر کرج
بیماری آتشک یکی از بیماریهای مخرب گیاهان در زیرخانوادة Pomoideaeاز خانوادة رزاسه است که توسط باکتری Erwinia amylovora القا میشود. هدف از این پژوهش، تعیین سطوح مقاومت در 30 رقم گلابی و بررسی تغییرات بیوشیمیایی القاشده در برخی ارقام مقاوم و حساس با مایهزنی ترکیبی از 4 سویه باکتری E. amylovora بود. ارزیابی مقاومت براساس درصد نسبت پیشرفت بیماری آتشک در شاخه به کل طول شاخه انجام شد. درنهایت ارقام درگزی و هاروسوئیت بهعنوان خیلیمقاوم، رقم بارتلت، حساس و رقم محمدعلی، خیلیحساس برای ارزیابی بیوشیمیایی انتخاب شدند. برخی آنزیمهای آنتیاکسیدانت شامل آسکوربات پراکسیداز (APX)، کاتالاز (CAT)، گوایکول پراکسیداز (POX) و مقدار فنلکل در روزهای صفر (قبل از آلودگی) 3، 6 و 12 روز بعد از مایهزنی با باکتری، بهمنظور تعیین نقش آنها در مکانیزم مقاومت بعد از حملة پاتوژن انتخاب شدند. فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در ارقام خیلیمقاوم اختلاف معناداری در مقایسه با ارقام حساس در طول دورة تلقیح داشت و در روز ششم بعد از تلقیح به حداکثر خود رسید. فعالیت آنزیم گوایکول پراکسیداز در ارقام خیلی مقاوم تا روز سوم بعد از مایهزنی افزایش یافت، ولی در روز ششم نسبت به ارقام حساس هم کمتر شد. حملة پاتوژن همچنین سبب افزایش در مقدار فنلکل در همة ارقام آلودهشده گردید اما تفاوت معناداری بین آنها مشاهده شد.
Fire blight, caused by the bacterium Erwinia amylovora, is one of the most destructive diseases of plants in the Rosaceae subfamily pomoideae. The objective of this study was to determine the level of resistance of 30 pear cultivars and describe the biochemical changes induced in some resistant and susceptible cultivars. The level of resistance was determined by the length of the fire blight lesion as a percentage of overall shoot length. Finally, ‘Dargazi’ and ‘Harrow Sweet’ as very resistance cultivars, ‘Bartlett’ as susceptible cultivar and ‘Mohamad Ali’ as a very susceptible cultivar were selected for biochemical evaluation. Some antioxidant enzymes such as ascorbate peroxidase (APX), catalase (CAT), guaiacol peroxidase (POX) and total phenol content were measured at 0 (before inoculation) 3, 6 and 12 days after inoculation by Erwinia, in order to find out their resistance mechanisms when get attacked by the pathogen. Catalase and ascorbate peroxidase activity showed a significant increase in the leaves of very resistance cultivars compared with susceptible cultivars during Erwinia infection with the highest activity in 6th day after treatment. Guaiacol peroxidase activity was increased in very resistance cultivars survey until 3rd day after inoculation, but decreased even more than that in susceptible cultivars, in 6th day. Pathogen attack caused an increase in total phenol content in all infected cultivars, but significant difference was observed among cultivars.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51955_dc284f1326b0d9f421a0fd01a2e672e8.pdf
آنزیم آنتی اکسیدانت
ارقام مقاوم
بیماری آتشک
فنلکل
گلابی
Antioxidant Enzymes
Fire blight
Pear
resistant cultivars
total phenol
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
137
149
10.22059/ijhs.2014.51956
51956
Full Paper
تأثیر تیمار پوتریسین به روش غوطه وری تحت فشار بر کیفیت پس از برداشت دو رقم انگور (Vitis vinifera)
Effect of pressure infiltration of putrescine on postharvest quality of two table grape cultivars (Vitis vinifera L.)
ساره رحیمی
sarehrahimi@ymail.com
1
سید حسین میردهقان
mirdehghan@vru.ac.ir
2
مجید اسماعیلی زاده
m_jalali@modares.ac.ir
3
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ولیعصر(عج) رفسنجان
استادیار دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ولیعصر(عج) رفسنجان
استادیار دانشکدۀ کشاورزی، دانشگاه ولیعصر(عج) رفسنجان
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تأثیر تیمار پوتریسین بر کیفیت میوۀ انگور طی دوره های انبارمانی اجرا شد. میوه های انگور ارقام ریشبابا و الحقی بهروش غوطه وری تحت فشار با محلولهای پوتریسین (0، 1 و 2 میلیمولار) تیمار شدند. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد پس از 55 روز انبارمانی تیمار پوتریسین 1 میلی مولار در رقم ریشبابا و غلظت 2 میلی مولار در رقم الحقی بهترتیب با میانگینهای 28/0 و 56/0 کیلوگرم نیرو مؤثرترین تیمارها برای حفظ سفتی بودند. همچنین تیمارهای ذکرشده در هر یک از ارقام پس از پایان دورۀ آزمایش کمترین درصد کاهش وزن را نسبت به شاهد نشان دادند. در رابطه با فعالیت میکروبی پس از 55 روز انبارمانی تیمار پوتریسین 2 میلیمولار با میانگین g-1 CFU 59/3 در رقم ریشبابا به طور معناداری کمترین میزان آلودگی را نسبت به شاهد نشان داد. میوه های تیمارنشده کاهش در میزان ترکیبات فنلیکل، فعالیت ضداکسیداسیونی، اسیدیتۀ قابل تیتراسیون، شاخصهای مختلف رنگ، افزایش کاهش وزن، pH، مواد جامد محلول کل و شاخص رسیدگی (TSS/TA) را نشان دادند. تمامی این تغییرات به صورت معناداری تحتتأثیر تیمارهای پوتریسین به تأخیر افتادند.
This experiment was designed to study the effect of putrescine on quality of table grapes during storage. Table grapes cvs, Rishbaba and Olhoghi were dipped in putrescine solutions (0, 1 and 2mM) by the method of pressure-infiltration. The results indicated that after 55 day of storage putrescine 1 mM in Rishbaba and at 2mM in Olhoghi cultivars were the most effective treatments in maintaining the firmness with means of 0.28 and 0.56 kgf, respectively. On the other hand, these treatments showed the lowest weight loss compared to control at the end of experiment period. In respect to the microbial activity, putrescine at 2mM decreased the infection about 3.59 CFU g-1 compared to control. Untreated fruits showed the reduction in total phenolic compounds, antioxidant activity, titratable acidity, color indices, but increment in weight loss, pH, total soluble solids and ripening index. All these changes delayed significantly by putrescine treatments.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51956_559791013bdbec93f2cc07e85c0ae011.pdf
انگور ) (Vitis vinifera
پوتریسین (پلیآمین)
سفتی
فعالیت میکروبی
firmness
grape (Vitis vinifera L.)
Microbial activity
putrescine (polyamine)
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
151
162
10.22059/ijhs.2014.51957
51957
Full Paper
ارزیابی روابط ژنتیکی برخی از ارقام و ژنوتیپهای بادام (Prunus dulcis L) با استفاده از نشانگر SSR
Evaluation of genetic relationships between almond (Prunus dulcis L.) cultivars and genotypes using SSR markers
موسی رسولی
m.rasouli@malayeru.ac.ir
1
محمدرضا فتاحی مقدم
fattahi@ut.ac.ir
2
ذبیح اله زمانی
zzamani@ut.ac.ir
3
علی ایمانی
imani_a45@yahoo.com
4
علی عبادی
aebadi@ut.ac.ir
5
دانشجوی سابق دکتری پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران و استادیار گروه مهندسی فضای سبز دانشکدة کشاورزی دانشگاه ملایر
دانشیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
دانشیار مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استفاده از نشانگرهای مولکولی بهویژه ریزماهوارهها بهدلیل دقت بالای آنها در مطالعة ژنوم درختان میوه از اهمیت زیادی برخوردار است. در این پژوهش برای ارزیابی روابط ژنتیکی 68 رقم و ژنوتیپ بادام داخلی و خارجی از 22 مکان ریزماهواره استفاده شد. DNA ژنومی از بافتهای برگی جوان استخراج و واکنشهای PCR با استفاده از 22 مکان انتخابشده (از بین100عدد مکان) ریزماهواره روی آن انجام شد. از مکانهای بررسیشده درمجموع 167 آلل چندشکل که بین 4 تا 11 آلل در هر مکان SSRs و با متوسط 60/7 آلل بودند، مشاهده شد. از بین مکانهای استفادهشده، مکانهای pchgms6 و UDP97401 با داشتن تعداد آلل زیاد، آلل مؤثر بالا، قدرت تفکیککنندگی، میزان اطلاعات چندشکلی، هتروزایگوسیتی مورد انتظار و شاخص اطلاعاتی شانون بالا، نسبت به سایر مکانهای بررسیشده کارایی بهتر و مزیت بیشتری داشتند. براساس ماتریس تشابه، بیشترین تشابه (74/0) بین ژنوتیپهای ’5ـ 17 ‘ و ’1ـ 21‘و کمترین تشابه بین ژنوتیپ ’2ـ 7‘ با ’مشهد 3‘ و ’پرلیس ‘و همچنین ژنوتیپ’4ـ 8‘ با ’دیررس ساوجبلاغ‘ و’ آذر‘ (14/0) مشاهده شد. برای رسم نمودار خوشهای از روش UPGMA و ضرایب تشابه دایس بین ارقام و ژنوتیپها استفاده شد. براساس این روش ارقام و ژنوتیپهای بررسیشده در فاصلة تشابه 40/0 به 8 گروه اصلی تقسیم شدند که متناسب با منشاء جغرافیایی و برخی خصوصیات مورفولوژیکی آنها بود.
Using microsatellite molecular markers is important particularly due to their high accuracy in studying the genome of the fruit trees. In this study, genetic diversity and relations of 68 almond cultivars and genotypes using microsatellite marker (SSR) were studied. Genomic DNA extracted from young leaf tissues and PCR reactions were performed using 22 selected primers (among 100 primers) of microsatellites. In total 167 polymorphic alleles, between 4 to 11 alleles with an average of 7.60 alleles were obtained for each location. Pchgms 6 and UDP97401 loci had better performance and more advantages than other used loci regarding more number of alleles, high effective allele, resolution power, the amount of polymorphism information, expected heterozygosity and high “Shannon” information index. Based on the similarity matrix, maximum similarity (0.74) was observed between ‘5-17’ and ‘1-21’ genotypes and the lowest similarity (0.14) was observed between ‘2-7’ and ‘Mashhad-3’ genotypes. Cluster analysis based on Dice's similarity coefficients and UPGMA method were divided cultivars and genotypes into 8 groups at 0.44 similarity distance. According to the results of cluster analysis, cultivars and genotypes were well separated that were in accordance with their geographical origin and some morphological characteristics.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51957_88e3eac5fdea20e9c9f1005dfdbf6e39.pdf
بادام
تنوع ژنتیکی
توالیهای ساده تکرارشونده( ریزماهوارهها)
ماتریس تشابه.
almond
Genetic diversity
similarity matrix
simple sequence repeat
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
163
174
10.22059/ijhs.2014.51958
51958
Full Paper
بررسی میزان خودسازگاری، فشار اینبریدینگ و میوهشناسی چند رقم منتخب سیب و معرفی رقم امیدبخش خودسازگار IRI6
Determination of self- compatibility levels, physiological disorders, pomology of apples and introduction of 'IRI6' as promising self- compatible cultivar
حسن حاج نجاری
hassanhajnajari@yahoo.cm
1
مصطفی مرادی
okhovat@yahoo.com
2
دانشیار بخش تحقیقات باغبانی، مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج
سطوح خودسازگاری از طریق تلاقی با گردة خودی و مقایسة کارایی ژنتیکی 48 رقم تجارتی و ژنوتیپهای سیب خودسازگار پیشگزینش شده در فرایند تبدیل گل به میوه، ریزشهای چندگانه و حفظ میوه طی چهار مرحلة بیولوژیک رشدی در دو وضعیت خودگشنی مصنوعی و گردهافشانی آزاد (شاهد) همراه با ویژگیهای پومولوژیک و ناهنجاریهای فیزیولوژیکدر کلکسیون ارقام واقع در ایستگاه تحقیقات باغبانی کمالشهر کرج بررسی شد. برای تعیین سطح خودسازگاری، 6 تا 10 شاخة بارور در 3 تا 6 درخت موجود از ارقام پیشگزینش شده انتخاب و اتیکتزنی شد. شاخههای انتخابی با استفاده از کیسههای بیبافت از محیط خارج جداسازی شدند. در تمامی شاخههای انتخابی طی چهار مرحلة فنولوژیک شامل 1. مرحلة تورم جوانه 2. دو هفته پس از پایان گلدهی 3. مرحلة ریزش خرداد 4. دو هفته قبل از رسیدن کامل بهترتیب از تعداد جوانة بارور، تعداد گل، تعداد میوه و سطوح ریزش در شاخه رکوردگیری شد. نتایج نشان داد که بین ارقام از نظر درصد گلدهی، ظرفیت ژنتیکی قدرت تبدیل گل به میوه، دفعات و میزان ریزش، درصد میوهبندی در مراحل مختلف رشد و بهویژه از نظر سطوح خودسازگاری بین ارقام و نیز در هر رقم نسبت به گردهافشانی آزاد اختلاف معناداری وجود داشت. فشار اینبریدینگ موجب بروز اختلالات در سطوح متفاوت در صفات وزن میوه، اندازة میوه، تعداد بذر، چروکیدگی بذر و دیگر صفات بین ارقام شد. مقایسة میانگین نشان داد که ژنوتیپ IRI6 با 49/6درصد قدرت نگهداری میوه تا چهارمین مرحلة رشد در مقایسه با شاخههای گردهافشانی آزاد در درختان همین ژنوتیپ فقط با 4درصد قدرت نگهداری میوه در مرحلة مشابه رشد، بهطور کامل خودسازگار است. به غیر از 12 رقم در سال نیاور، سایر ارقام درصدهای مختلف و قابل توجهی از خودسازگاری را نشان دادند. آزمایشهای میوهشناسی با مطالعة 43 صفت براساس دستورالعمل آزمون ملی UPOV، در 10 نمونه میوة سیب از هر تیمار انجام شد.
The level of self-compatibility of the 48 pre-selected apple cultivars, using their own pollen, the genetic capacity of flowering, flower-fruit conversion ratio, multiple fruit fall and bearing preservation during 4 successive biological growth stages were examined through two main treatments of self and cross pollination, in Horticulture Research Station of Kamalshahr in Karaj (Iran). The fruit samples were analyzed via 43 pomological traits and physiological disorders. Six to 10 branches carrying flower buds were labeled within the canopy of the existing, 3 to 6, trees. The labeled branches were isolated by bags, and 5 other open pollinated branches were marked as control for each cultivar or genotype. All branches were submitted to a precise recording of flower buds, young fruits, June drop and mature fruit numbers in 4 different biological stages including 1. bud swelling phase, before balloon stage, 2. two weeks after bloom end, 3. June drop and 4. maturity time. The results showed that there were significant differences between all genotypes and cultivars in the number of produced flowers, flower-fruit conversion ratio, fruit fall and fruit set percent during growth stages and particularly for the self- compatibility level among and within the cultivars. Inbreeding pressure caused appearance of physiological disorders at different levels (based on cultivar), changing the expression of fruit weight, fruit length, fruit diameter, seed number, seed abnormality and other traits. The mean comparisons made by Duncan test confirmed that the promising genotype IRI6, with 6.49% of efficiency in fruit retaining capacity, surpassing the open pollinated treatment as control with 4% of fruit set at the end of the 4th stage of fruit growth or at harvest time, confirming itself as a completely self-fertile apple genotype. Among the pre-selected self-compatible cultivars, except the 12 off cultivars, all other cultivars demonstrated different and considerable levels of self-compatibility. Complete pomology test of 30 traits was worked out on 10 fruit samples taken from each self and cross treatment belonging to each cultivar and genotype, based on national guideline for the conduct of tests for apple (UPOV), and ulterior biochemical characteristics.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51958_87be9d25a86b1226718a0768ec2e508e.pdf
فشار اینبریدینگ
مراحل فنولوژیک
میوهشناسی
ناجور برچه
ناجور بذر
fruit set
hetero carpel
hetero seed
inbreeding pressure
Phenological stages
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
175
184
10.22059/ijhs.2014.51959
51959
Full Paper
بررسی کارایی مصرف آب و کود در کشت بدون خاک گوجهفرنگی گلخانهای با استفاده از خشکیدهی قسمتی از ریشه و کاربرد سوپرجاذب
Improving water/fertilizer use efficiency of hydroponically cultured greenhouse tomato by partial root zone drying, deficit irrigation and hydrogel amendment
مسعود موسوی رحیمی
okhovat@yahoo.com
1
مجتبی دلشاد
delshad@ut.ac.ir
2
عبدالمجید لیاقت
aliaghat@ut.ac.ir
3
امیر رحمتیان
m_jalali@modares.ac.ir
4
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
دانشیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
در سالهای اخیر استفاده از سیستمهای کشت بدون خاک در گلخانههای تولید سبزی در ایران گسترش زیادی یافته است. اغلب تولیدکنندگان بدون توجه به نیاز آبی واقعی گیاه، محلولدهی به آن را انجام میدهند. از آنجایی که برخی بسترهای استفادهشده درگلخانهها بیشتر از نوع بسترهای مصنوعی است و اغلب بسترهای استفادهشده ظرفیت نگهداری آب کمی دارند، احتمال هدررفتن مقداری از محلول مصرفی یا وقوع تنش برای گیاهان نسبتاً بالاست. چنین شرایطی میتواند کارایی مصرف آب و کود توسط گیاه را کاهش دهد و سبب افزایش هزینة تولید شود. در این پژوهش تلاش شده است امکان افزایش کارایی مصرف آب و کود در گوجهفرنگی گلخانهای بهوسیلة خشکیدهی قسمتی از ریشه (Partial root zone drying) و هیدروژل ارزیابی شود. آزمایش در شرایط گلخانهای بهصورت طرح کرتهای خردشده بر پایة بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار و چهار مشاهده در هر کرت اجرا شد. تیمارهای آبیاری در پنج سطح آبیاری معمولی50، 70 و 100درصد نیاز آبی و آبیاری متناوب 50 و70 درصد نیاز آبی بر روی گوجهفرنگی گلخانهای اعمال شد و بستر استفادهشده در سه سطح 0، 1 و2 درصد وزنی هیدروژل مختلط با پرلیت بهمنزلة فاکتور فرعی به کار رفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که گیاهانی که تحت تیمار خشکیدهی قسمتی از ریشه قرار گرفتهاند نسبت به آبیاری کامل عملکرد کمتری داشتهاند اما کارایی مصرف آب و کود آنها بهبود یافت. آبیاری PRD نسبت به کمآبیاری معمولی احتمالاً بهعلت تحریک گیاه برای تولید ریشههای جدید و امکان استفادة بهتر از آب و کود در بستر، عملکرد بیشتری از خود نشان داد. اختلاط هیدروژل با بستر که سبب بهبود خواص فیزیکی بستر و افزایش قدرت نگهداری آن میشود سبب شد که آب و کود با دسترسی بهتری در اختیار ریشه قرار گیرند و موجب افزایش عملکرد و بهبود کارایی مصرف آب و کود شود. اثر هیدروژل بر کارایی مصرف آب و کود در گیاهان تحت تیمار کمآبیاری نقش بهتری نسبت به گیاهان تحت آبیاری کامل داشت.
Soilless culture of greenhouse vegetables has been a fast developing section in Iran during recent years. Most growers fertigate plants without enough knowledge about plant water requirements. Since some soilless substrates have low water retention capacity, wasting a great amount of nutrient solution can be occurred due to poor management. In this research work, effects of hydro gel amendment and partial root zone drying were studied on hydroponically cultured greenhouse tomato and water/ fertilizer use efficiency. Results showed that plants treated by partial root zone drying had lower yield than those irrigated normally, but their water/fertilizer use efficiency was improved. According to the results, PRD showed better results than deficit irrigation treatment probably due to better absorption of water and fertilizer from substrate. Incorporating hydro gel into media could improve coarse perlit physical properties and increased its water holding capacity. This can be resulted in more availability of water and fertilizer to plant root and increment of yield and water/fertilizer use efficiency. Hydro gel showed better results on water/fertilizer use efficiency values under deficit irrigation compared to normal irrigation conditions.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51959_8c5232a9e8ade7a6447754a964fec36d.pdf
بستر کاشت
سوپرجاذب
ظرفیت نگهداری آب
گوجهفرنگی
Super absorbent
Tomato
water holding capacity
yield
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
185
195
10.22059/ijhs.2014.51960
51960
Full Paper
بررسی آثار فیزیولوژیک برخی اسانسهای گیاهی در مقایسه با 8-هیدروکسیکوئینولین در گل شاخهبریدة لیزیانتوس (Eustoma grandiflorum L.)
Physiological effects of some essential oils in comparison with 8-hydroxyquinoline in cut lisianthus flowers (Eustoma grandiflorum L.)
صادق کاظمی
okhovat@yahoo.com
1
معظم حسن پور اصیل
hassanpurm@guilan.ac.ir
2
محمود قاسم نژاد
sana1385@yahoo.com
3
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد گروه علوم باغبانی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت
دانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکده علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت
دانشیار گروه علوم باغبانی، دانشکدة علوم کشاورزی، دانشگاه گیلان، رشت
بهمنظور بررسی آثار فیزیولوژیک برخی اسانسهای گیاهی در مقایسه با 8-هیدروکسیکوئینولین در گل بریدة لیزیانتوس (Eustoma grandiflorumL.)، آزمایشی بهصورت طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها عبارت بود از 8-هیدروکسیکوئینولین، اسانس میخک هندی (Pittosporum undudatum) و اسانس رزماری (Rosmarinus officinalis) در دو غلظت 200 و 300 میلیگرم در لیتر و اسانس آویشن شیراز (Zataria multiflora) در دو غلظت 50 و 100 میلیگرم در لیتر که همراه با ساکارز 3درصد استفاده شدند و سه تیمار آبمقطر، اتانول 500 پیپیام و ساکارز 3درصد بهمنزلة تیمارهای شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد 8-هیدروکسیکوئینولین در غلظت 300 میلیگرم در لیتر بیشترین ماندگاری (4/18 روز) را در مقایسه با تیمارهای شاهد (آبمقطر 3/10، اتانول 8/10 و ساکارز 1/12) داشت. در بین اسانسهای گیاهی، اسانس میخک هندی در غلظت 300 میلیگرم در لیتر، اسانس رزماری در غلظت 200 میلیگرم در لیتر و اسانس آویشن شیراز در سطح 100 میلیگرم در لیتر بهترتیب با میانگین 8/15، 6/15 و 5/15روز اختلاف معناداری را با تیمارهای شاهد داشتند. اسانس رزماری در غلظت 200 میلیگرم در لیتر بیشترین تأثیر را بر کلروفیل کل داشته است. 8-هیدروکسیکوئینولین و اسانس میخک هندی در غلظت 300 میلیگرم در لیتر بهترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان آنتوسیانین، پروتئین، مالوندیآلدئید و آنزیمها داشتند. با توجه به نتایج حاصله، استفاده از اسانسهای گیاهی به جای ترکیبات شیمیایی میتواند راه مؤثری برای بهبود ماندگاری در گلهای شاخهبریدة لیزیانتوس باشد.
In order to study the physiological effects of some of the essential oils in comparison with 8-hydroxyquinoline in cut Lisianthus flowers (Eustoma grandiflorum L.), an experimental was conducted in a completely randomized design with three replications. Traetments included 8-Hydroxyquinoline, essential oil of Australian Cheesewood (Pittosporum undudatum) and Rosmary oil(Rosmarinus officinalis) at the two concentrations 200 and 300 mg/l and Zataria oil (Zataria multiflora) at two levels of 50 and 100 mg/l. All this treatments was used in combination with sucrose 3% and three treatments of distilled water, ethanol at 500 ppm and 3% sucrose as control treatments. The results showed that treating with 8-Hydroxyquinoline at a concentration of 300 mg/l had maximum vase life (18.4 days) compared to the control (distilled water 10.3, ethanol 10.8 and sucrose 3% 12.1) treatments. Among essential oils, Australian Cheesewood at a concentration of 300 mg/l, Rosmary oil at a concentration of 200 mg/l and Zataria oil at a concentration of 100 mg/l had vase life of 15.8, 15.6 and 15.5, days, respectively which was Significantly higher than control. The Rosmary oil at a concentration of 200 mg/l had the maximum effects on total chlorophyll. 8-Hydroxyquinoline and then, essential oil of Australian Cheesewood at a concentration of 300 mg/l had the maximum effects on anthocyanin, protein, malondialdehyde and enzyme levels. According to the results, using essential oils instead of chemical compounds can be an effective way to improve vase life of cut lisianthus flowers.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51960_64f2efd912b326a936c31b0a800bf8da.pdf
آنزیم
پروتئین
کلروفیل
لیزیانتوس
Chlorophyll
enzyme
Lisianthus
Protein
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
197
205
10.22059/ijhs.2014.51961
51961
Full Paper
اثر غلظت های مختلف پتاسیم و نیتروژن در محلول غذایی بر رشد و کیفیت نشای گوجه فرنگی
Effect of K and N concentrations in nutrient solution on growth and quality of tomato transplants
حسن احمدی
okhovat@yahoo.com
1
مجتبی دلشاد
delshad@ut.ac.ir
2
مصباح بابالار
mbabalar@ut.ac.ir
3
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
دانشیار پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
استاد پردیس کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه تهران
در این پژوهش، اثر غلظت های مختلف نیتروژن و پتاسیم در محلول غذایی بر رشد و کیفیت نشای گوجهفرنگی گلخانه ای رقم سیندا مطالعه شد. سه غلظت نیتروژن (5/1، 3 و 6 میلیاکیوالان بر لیتر) و سه غلظت پتاسیم (5/1، 3 و 6 میلیاکیوالان بر لیتر) بهصورت فاکتوریل (3×3) در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار روی نشاهای گوجه فرنگی، بهمدت 27 روز از زمان ظهور گیاهچه ها اعمال شدند. در پایان دوره پرورش نشاها، صفاتی چون قطر ساقه، سطح ویژة برگ (SLA)، نسبت مادة خشک ریشه به کل (RMF)، نسبت مادة خشک ساقه به کل (SMF)، نسبت مادة خشک برگ به کل (LMF)، نسبت ماده خشک ریشه به شاخساره (RSR)، سرعت رشد نسبی (RGR)، نرخ فتوسنتز خالص (NAR) و نسبت سطح برگ (LAR) ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت پتاسیم، قطر و وزن خشک ساقه افزایش یافت در حالیکه با افزایش نیتروژن، قطر و ماده تر ساقه افزایش پیدا کرد. درحالیکه افزایش پتاسیم به 6 میلیاکیوالان بر لیتر سبب افزایش سطح ویژه برگ شد، افزایش نیتروژن تأثیری بر سطح ویژه برگ نداشت. نسبت RMF با افزایش غلظت پتاسیم و نیتروژن کاهش یافت. اثر پتاسیم بر LMF معنادار نبود، اما نیتروژن سبب افزایش این نسبت شد. بیشترین میزان SMF در نسبت (K:N) 5/1:6 اتفاق افتاد و کمترین مقدار SMF در نسبتهای 3:6 و 6:5/1 بود، که بیانگر اثر منفی نیتروژن بر SMF بود. با افزایش غلظت پتاسیم محلول غذایی میزان RGR و LAR افزایش یافتند درحالیکه اثر پتاسیم بر مقدار NAR معنادار نبود. با افزایش غلظت نیتروژن، مقدار RGR افزایش پیدا کرد، درحالیکه اثر آن بر هیچکدام از فاکتورهای NAR و LAR معنادار نبود. بیشترین میزان RGR (با تفاوت غیرمعنادار) در نسبت 6:6 (K:N) مشاهده شد. اگرچه بین این نسبت و نسبت های کمتر تفاوت معناداری وجود نداشت. اثر متقابل نیتروژن و پتاسیم بر هیچکدام از صفات مربوط به تخصیص ماده خشک و سرعت رشد نسبی معنادار نبود. نتایج نشان داد که افزایش نسبت K:N تا 5/1:6 سبب بهبود کیفیت نشاها میشود.
The aim of this study was to evaluate the effect of different potassium (K) and nitrogen (N) concentrations in nutrient solution and their interaction on growth and quality of tomato transplants. A full factorial experimental design was carried out with three potassium concentrations (1.5, 3 and 6 meql-1) and three nitrogen concentrations (1.5, 3 and 6 meql-1) for 27 days after seed germination. Fresh and dry weight of stem, root and leaf, stem diameter, and leaf area were measured at the beginning and at the end of treating period. Biomass partitioning and growth characteristics were calculated. Increasing of K concentration was accompanied with increased stem diameter and dry weight, while nitrogen increment led to increase of stem diameter and fresh weight. Both N and K increased fresh and dry weight and area of leaves. While K increment expanded specific leaf area (SLA), N didn’t have any effect on SLA. Root mass fraction (RMF) and root: shoot ratio (RSR) decreased by increasing K and N concentrations. K didn’t affect leaf mass fraction (LMF), but nitrogen significantly increased LMF. While maximum stem mass fraction (SMF) was achieved in 6:1.5 (K:N) ratio, 1.5:6 ratio led to minimum SMF. Increasing of K concentration in nutrient solution significantly increased relative growth rate (RGR) and leaf area ratio (LAR), while didn’t affect net assimilation rate (NAR). Nitrogen also enhanced plant RGR, but its effects on NAR and LAR wasn’t significant. Interaction effect of potassium and nitrogen on biomass allocation and growth characteristics wasn’t significant. It can be concluded that higher K:N ratios could improve transplant quality.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51961_49fb7875e9fb6d223e51882b8a39315b.pdf
اثر متقابل نیتروژن و پتاسیم
تخصیص مادة خشک
سرعت رشد نسبی
سطح ویژة برگ
قطر نشا
biomass allocation
K and N interaction
relative growth rate
specific leaf area
Stem diameter
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
207
216
10.22059/ijhs.2014.51962
51962
Full Paper
اثر نسبت های مختلف پتاسیم به منیزیم بر خشکیدگی خوشه و ویژگی های کیفی انگور کشمشی بی دانه
Effects of different potassium and magnesium ratios on cluster necrosis and fruit quality in grapevine cv. Bidaneh Sefid
محمد دیلمقانی حسنلویی
mrdh1970@gmail.com
1
سیاوش همتی عسگرآبادتپه
syavash.hort@gmail.com
2
حامد دولتی
okhovat@yahoo.com
3
ولی عاقلی مغانجوقی
m_jalali@modares.ac.ir
4
یوسف نیکخواهی دستجردی
ijasc@can.ut.ac.ir
5
کارشناس ارشد جهاد دانشگاهی واحد آذربایجان غربی
کارشناس ارشد جهاد دانشگاهی واحد آذربایجان غربی
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان غربی
کارشناس ارشد جهاد دانشگاهی واحد آذربایجان غربی
کارشناس ارشد جهاد دانشگاهی واحد آذربایجان غربی
مدیریت باغ، تغذیۀ گیاه، آبیاری، ژنوتیپ، آفات و بیماریها از عوامل تأثیرگذار بر کمّیت و کیفیت محصول به شمار میروند. تغذیۀ گیاه بین عوامل ذکرشده اهمیت زیادی دارد و نبود تعادل عناصر غذایی در خاک میتواند کمّیت و کیفیت انگور را تحتتأثیر قرار دهد. خشکیدگی خوشههای انگور در زمان تغییر رنگ میوه از ناهنجاریهای مهم در تاکستانهاست که عامل آن نبود تعادل تغذیهای بین پتاسیم و منیزیم و بههم خوردن نسبت این عناصر است. بنابراین، پژوهشی بهصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی شامل فاکتور پتاسیم در سه سطح (0، 300 و600 گرم در هر تاک از منبع سولفات پتاسیم) و فاکتور منیزیم در سه سطح (0، 100 و200 گرم در هر تاک از منبع سولفات منیزیم)، در سه تکرار که هر تکرار شامل3 درخت بود در دو باغ در شهرستان ارومیه انجام گرفت. نتایج تجزیۀ نمونهها نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل برگ از تیمار سوم (200 Mg0K) به دست آمد که در مقایسه با تیمار شاهد (0 Mg0K) 4/29درصد افزایش داشت. اثر نسبتهای مختلف پتاسیم به منیزیم بر میزان pH و قطر حبهها معنادار نبود. در طول حبهها تیمار یکم (0 Mg0K)، وزن حبهها تیمار چهارم (0 Mg300K)، وزن خوشهها تیمار هشتم (100 Mg600 K)، مواد جامد محلول تیمار نهم (200 Mg600 K) بیشترین مقدار را داشتند. در خشکیدگی خوشهها تیمارهای ششم (200 Mg300 K)، هفتم (0 Mg600 K) و هشتم بیشترین مقدار خشکیدگی را در مقایسه با سایر تیمارها داشتند. در نسبتهای مختلف پتاسیم و منیزیم بیشترین مقدار پتاسیم مربوط به تیمار نهم (200 Mg600 K) بود که در مقایسه با شاهد 7درصد افزایش نشان داد. بیشترین مقدار منیزیم از تیمار سوم (200 Mg0K) به دست آمد که در مقایسه با شاهد اختلاف معنادار نبود، ولی در مقایسه با تیمارهای هشتم و هفتم اختلاف معنادار بود، بهطوریکه در مقایسه با تیمار هشتم 21درصد و در مقایسه با تیمار هفتم 16درصد افزایش جذب منیزیم داشت. نتایج نشان داد که با کاربرد پتاسیم و استفادهنکردن از منیزیم در باغهای انگور، تعادل این دو عنصر بهدلیل جذب زیاد پتاسیم و افزایش نسبت پتاسیم به منیزیم بههم میخورد و بیشتر صفات کیفی این محصول دچار تغییر میشود.
Vineyard management, plant nutrition, irrigation, genotype and pests and diseases are effective factors quantity and quality of crops. Among mentioned factors, plant nutrition has more importance and nutrient imbalance in soil can affect crop quantity and quality. Grape cluster necrosis at veraison time is important disorders in vineyard, because of lack of balance between potassium and magnesium in plant leaves. Therefore this research were done in two factor randomized complete block design consist of: A- potassium with three levels 0(K1). 300(K2) and 600(K3) gram per vine from potassium sulfate source), B- magnesium with three levels 0 (Mg1), 100(Mg2) and 200(Mg3) gram per vine from magnesium sulfate source), with three replication (three vine per replicate) in two vineyards of Urmia, Iran. Results showed that highest chlorophyll content was obtained in T3 (K1 Mg3) which was 29.4% more than control. Effect of different ratios of potassium and magnesium on TA, pH and berry diameter was not significant, but control treatment showed longer berries than other treatments. Berries weight was best in T4 (K2 Mg1) with 30.5% increase compared to control. Clusters with highest weight were observed in T8 (K3 Mg2). T9 (K3 Mg3) showed higher TSS than other treatments and in contrast with control had 67.5% increase in TSS. Treatments of T6(K2Mg3), T7(K3Mg1) and T8 had the highest cluster necrosis due to their high potassium/magnesium ratio. Cluster necrosis degree was decreased in second year compared to first year. At different ratios of potassium and magnesium, highest leaf potassium content observed in T9 which were 7% and 10% higher than those in control and T3, respectively. Effect of year on potassium content of leaf was significant and in first year potassium content was 41.9% higher than that of second year. Highest leaf magnesium content was observed in T3 which its potassium to magnesium ratio was low. However, it was not significantly different with control, but there was significant difference among T3, T7 and T8 which had higher potassium to magnesium ratio. In T3 treatment, magnesium content was 21 and 16% higher than that of T8 and T7, respectively. Results showed that with potassium application without magnesium usage, potassium to magnesium ratio was increased because of more absorption of potassium than magnesium, balance between potassium and magnesium level was negatively affected which resulted in reduction of crop quality.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51962_158f684e9bbeb573c2ff7d8680ded797.pdf
انگور
خشکیدگی خوشه
کیفیت میوه و نسبت پتاسیم به منیزیم
cluster necrosis
fruit quality
grape
potassium and magnesium ratio
per
پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران
علوم باغبانی ایران
2008-482X
2423-7930
2014-06-22
45
2
217
223
10.22059/ijhs.2014.51963
51963
Full Paper
تأثیر محیط کشت و سرمادهی بر ویژگی های کمّی و کیفی سه رقم توت فرنگی
Effect of substrates and chilling requirement n quantitative and qualitative attributes of three strawberries cultivars
سید عبدالحمید ایزدیار
izadyarhamid@yahoo.com
1
حسین صادقی
okhovat@yahoo.com
2
محمدعلی بهمنیار
m_jalali@modares.ac.ir
3
دانشجوی سابق کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
استادیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
دانشیار، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
تولید توت فرنگی در محیطهای کشت بدون خاک در حال افزایش است. نهتنها عملکرد و کیفیت میوه های تولیدشده تحتت أثیر محیط کشت، قرار میگیرند، بلکه رفع نیاز سرمایی و مدیریت باغی هم بر آنها تأثیر میگذارد. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی محیطهای مختلف کشت و سرمادهی بر میزان رشد رویشی، عملکرد و کیفیت میوههای تولیدی سه رقم توتفرنگی پاروس، کاماروسا و سلوا بوده است. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای این آزمایش شامل بسترهای کشت کمپلکس لیگنین، پرمیکس و کوکوپیت، سرمادهی (بدون سرمادهی و سرمادهی در دمای 4 درجه سانتیگراد بهمدت 2 هفته) و سه رقم پاروس، کاماروسا و سلوا بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد در بستر کوکوپیت و کمترین آن در بستر کمپلکس لیگنین بوده است. سرمادهی موجب افزایش عملکرد شد، اما کاهش میزان آنتوسیانینها و شاخص های رویشی مانند زیست توده، تعداد برگ و تعداد طوقه در ارقام مختلف را در پی داشت. بیشترین میوة تولیدی در هر بوته نیز در رقم کاماروسا دیده شد. حداکثر عملکرد در ارقام مختلف در محیط کشت کوکوپیت مشاهده شد. شاخص طعم رقمهای کاماروسا و سلوا اختلاف معناداری نداشتند، ولی بالاتر از پاروس قرار گرفتند.
Soilless culture systems of strawberry production are increasing. Yield and fruit quality are not only affected by growing media but also by chilling and horticultural managements. The aim of this study was to evaluate the effect of different growing media and chilling on vegetative growth, yield and fruit quality of three strawberry cultivars. The experiment was conducted in factorial experiment based on randomized complete blocks design with three replications. Treatments were growing media (Complex lignin, Premix and Coco peat), chilling treatments (without chilling and chilling at 4˚C for two weeks) and three strawberry cultivars (Paros, Camarosa and Selva). Results indicated that the yield was higher in Coco peat medium and lowest in Complex lignin. Chilling treatment increased yield but decreased anthocyanin contents and vegetative growth, indices such as biomass, leaf number and crown number. 'Camarosa' showed the highest yield among three cultivars. The highest yield was observed in Coco peat medium. There was no significant taste difference index between 'Camarosa' and 'Selva'. However, it was lower in 'Paros'.
https://ijhs.ut.ac.ir/article_51963_794a5b6691b98be84b8ed26bea97b50d.pdf
آنتوسیانینها
توت فرنگی
کشت بدون خاک
نیاز سرمایی
Anthocyanins
Chilling Requirement
Soilless culture
strawberry